سرمایه داری تجاری با چه انگیزه ای مخالف مناسبات اقتصادی با چین و روسیه است؟ |
در هفتههای گذشته خبرگزاریهای داخلی و خارجی از مذاکرات میان روسیه و ایران برای گسترش مناسبات اقتصادی (احتمالا نظامی) و بویژه معاملات تجاری با پول ملی و پیوستن مستقیم ایران به پیمان بریکس خبر دادند. گویا سقف این قرارداد 20 میلیارد دلاری میان دو کشور تعیین شده است. بصورت همزمان از شتاب گرفتن قرار داد اقتصادی – استراتژیک 25 ساله میان چین و ایران خبر می رسد. با آنکه هنوز محتوای دقیق این تفاهمنامه ها و قراردادها روشن نیست و اظهار نظر درباره آن نمیتواند چندان دقیق باشد، هم از خارج و هم از داخل ایران عدهای با آن مخالفت میکنند. در راس مخالفان خارج امریکا و به پیروزی از آن کشورهای اتحادیه اروپا قرار دارند و در داخل ایران نیز عمدتا سرمایه داری فربه شده تجاری که نماد آن فعلا اتاق بازرگانی است و کاسبان تحریم در کنار مافیاهای ثروت و غارت در راس مخالفان قرار دارند. اینها یا با افزایش قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات مخالف هستند یا نگران هستند که بدینوسیله بخش خصوصی از روند فروش نفت هرچه بیشتر حذف شده و ارز حاصل از صادرات نفت نیز در اختیار آنان برای واردات کالاهای لوکس از اروپا و امریکا قرار نگیرد. در واقع آنان با گردش به شرق مشکل دارند و با اینحال توجیهات مختلف و غالبا معکوسی برای مخالفت خود ارائه میدهند. مثلا آقائی بنام شهرام حقیقت که معلوم نیست، این اسم واقعی است و یا مجازی، در سایت جرس با اشاره به مذاکرات ایران و روسیه مینویسد : "آیا استفاده از هر روشی جهت بالا بردن صادرات نفت خام برای اقتصاد کشور مفید است؟" وی سپس ادامه میدهد: "امضای احتمالی قراردادهای اقتصادی (با چین و روسیه)، صادرات نفت خام ایران را به میزان قابل توجهی افزایش میدهد و قسمتی از مشکلات کنونی اقتصاد کشور را بر طرف میکند. اما ایالات متحده نسبت به چنین توافقی هشدار داده و اعلام کرده که هرگونه افزایش صادرات نفتی ایران با توافق موقت هستهای ناسازگار است." به گفته وی : "نگرانی اصلی کاخ سفید این است که توافق های فی مابین چین و روسیه با ایران فشارهای بین المللی بر ایران را بیشتر می کند و مانع فعالیت صنایع انرژی ایران می شود و مسکو نیز خواهد توانست به مشتریان نفت ایران دسترسی پیدا کند. به علاوه امریکا نمیخواهد که روسیه جایگاه خود در ایران را مستحکم کند؛ شرکتهای غربی ایران را بازار بکری برای کالاها و خدمات خود میدانند و غولهای انرژی جهان روی همکاریهای آتی با ایران حساب باز کردهاند. به این ترتیب چون امضای قراردادهای اقتصادی میان ایران با چین و روسیه میتواند "قسمتی از مشکلات اقتصادی کنونی کشور را برطرف کند" یا "از اعمال فشارهای بین المللی بیشتر بر صنایع انرژی ایران جلوگیری کند" یا "شرکتهای غربی ایران را بازار بکری برای کالاها و خدمات خود میدانند" و "غولهای انرژی جهان" بر روی غارت نفت ایران و فروش کالای خود بجای آن و نابود کردن تولید داخلی ایران حساب کرده اند بنابراین ایران نباید وارد چنین قراردادهایی شود که کشورهای دیگری که غولهای انرژی جهان هستند موافق آن نیستند!" اتفاقا و برعکس اگر دلیلی برای مذاکره و امضای چنین قراردادی وجود داشته باشد دقیقا در همینجاست. ما رابطه خودمان را با کشورهای دیگر باید براساس رابطه دوستانه یا غیردوستانه آنان نسبت به خود تنظیم کنیم نه آنکه رابطه با کشوری را که میخواهد با ما مناسبات داشته باشد پس بزنیم بخاطر آنکه مورد خوشامد کشور دیگری که با ما رابطه دوستانهای ندارد نیست. در پشت این دیدگاه که ورود ارتش روسیه به اوکراین تشدید شده، نوعی نگاه به جهان بر مبنای دوران جنگ سرد به چشم میخورد. آنها تبلیغ می کنند که روسیه همان شوروی سابق است و بنابراین باید از گسترش روابط با آن چشم پوشید. اینان هنوز در مدار قدرقدرتی امریکا در جهان و ضرورت انطباق با منافع آن زندگی میکنند. همان دیدگاهی که یک بار در دوران دکتر مصدق و جنبش ملی شدن نفت مانع از نزدیکی ایران به اتحاد شوروی شد به این دلیل که امریکاییها از "کمونیسم" خوششان نمیآید و بعد در دوران انقلاب 57 کشور ما را از پشتیبانی دوستان خود محروم و عملا در جهان منزوی کرد، مجددا در مورد روسیه کنونی نیز همین سیاست تکرار میشود. در حالیکه در شرایط نوین جهانی گسترش روابط با روسیه اکنون به چندین دلیل ضروری است. اول از آن جهت که این کشور همسایه ماست و ما باید بطور جدی به گسترش روابط با همه همسایگان خود – از جمله عربستان و ترکیه و پاکستان و افغانستان و بقیه - و ایجاد اتحادهای منطقهای برای برونرفت کل منطقه از انحطاط و عقب ماندگی و بیرون آمدن از زیر سلطه امریکا بیاندیشیم. دوم از آن جهت که روسیه خود در رقابت و زیر فشار غرب قرار دارد و بدین لحاظ آماده همکاری با همسایگان خود و دیگر کشورهایی است که یک سره در خدمت امریکا و غرب قرار ندارند. بنابراین در مذاکرات با این کشور امکان بیشتری برای چانه زنی بسود منافع مردم ایران وجود دارد. سوم اینکه تولید کننده کالاهای لوکس و بی مصرف نیست و نوع تولیدات و سطح فنی و تکنولوژی آن به شکلی است که نقش مخرب کمتری میتواند بر تولید ملی ایران داشته باشد. اتفاقا همین موضوع سوم است که موجب ناراحتی سرمایه داری بزرگ تجاری است زیرا آنها میخواهند صادرکننده نفت و واردات از اروپا و امریکا به جای آن باشند. بنابراین مشکل در قراردادهای اقتصادی با چین و روسیه اینست که تجار حاکم در ایران نمیتوانند ارز حاصل از صادارات نفت را در اختیار داشته باشند و با آن واردات کنند. همین سرمایه داری با تجارت تهاتری نیز مخالف است. آن استدلالهایی که علیه قراردادهای اقتصادی با چین و روسیه می شود همگی از پایه دچار اشکال است، همگی جنبههای مثبت احتمالی چنین تفاهمی را جنبه منفی آن وانمود میکنند.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 844 - 19 مرداد1401