راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 844

خطاب به آنها که "کلاه" خود را

برای "نانسی پلوسی" برمیدارند!

 

بدنبال سفر برنامه ریزی شده و تنش برانگیز نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان آقای صادق زیباکلام که رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی اصرار زیادی دارد او را اصلاح طلب معرفی کند، در تفسیری "شهامت" این خانم را در سفر به تایوان با وجود به ادعای ایشان تهدیدهای چین ستود و بقول خودش کلاهش را برای ایشان برداشت. ما البته نمی دانیم ایشان کلاه خودش را برداشته و یا می خواهد کلاه مردم را بردارد! ایشان از کدام تهدید صحبت می کند؟ چون چین هیچوقت تهدیدی علیه خانم پلوسی نکرد. این خود آمریکا بود که مدام تبلیغ می کرد ما نگران ایجاد منطقه پرواز ممنوع توسط چین هستیم یا اینکه گویا چین هواپیمای حامل نانسی پلوسی را سرنگون کند و امثال این تبلیغات تا بعدا از این سفر همان نتیجه قهرمان بازی را بگیرد که آقای صادق زیباکلام گرفته است. و اگرنه خود آمریکا هم می داند که رهبران چین عاقل تر از آن هستند که دست به چنین ماجراجویی هایی بزنند آن هم با اهرم های بزرگ اقتصادی و نظامی که برای فشردن گلوی آمریکا و رهبران وابسته تایوان در اختیار دارند.

سخن بر سر کلاه امثال آقای زیباکلام هم نیست که بطور گزینشی برداشته می شود. مثلا وقتی بایدن و رهبران آلمان و فرانسه و انگلستان حمله اخیر اسراییل به غزه را و کشتار دهها کودک و غیرنظامی را ستایش کردند کسی نفهمید که ایشان کلاهش را برای رهبران اسراییل و آمریکا و غرب برداشت یا آن را پایین تر و بالاتر گذاشت. صحبت دراینجا بر سر جایگاهی است که چنین فرد ساده نگر و کوته بینی در جمهوری اسلامی و در میان جامعه روشنفکری پیدا کرده است. کسی که 400 پایگاه نظامی آمریکا در اطراف چین را نمی بیند و مسایل جهانی به این اهمیت٬ مسایلی را که می تواند به یک بحران و جنگ در آن منطقه و حتی جنگ جهانی ختم شود به برداشتن کلاه برای نانسی پلوسی تبدیل می کند٬ کسی که در واقع نه خود عمق ماجراها را می بیند و نه می خواهد که مردم اندکی تعمق کنند.

زیباکلام یک نمونه است و باید دید این جایگاه را چه کسی به او داده؟ این کوته بینی و عدم درک مسایل جهانی که گرفتار جامعه ایران یا حداقل رسانه های آن شده و امثال زیباکلام نماد آن هستند از کجا آمده است؟ در واقع جمهوری اسلامی برای مقابله با اصلاح طلبان دنبال یک فرد ساده نگر و غربگرای افراطی می گشت که او را اصلاح طلب معرفی کند و از طریق او اصلاح طلبان را بکوبد. صادق زیباکلام برای این منظور انتخاب شد. برنامه های مکرر و مناظره های تلویزیونی برای او ترتیب داده شد. به او اجازه داده شد که در چندین روزنامه سرمقاله بنویسد. حتی به گفته خودش با موافقت دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی با رسانه های خارجی مصاحبه پشت مصاحبه ترتیب دهد. زیباکلام در نوشته هایش تبلیغ غرب را می کند و کلاهش را همیشه برای غرب بر داشته است. گردانندگان جمهوری اسلامی هم به حساب خود از زیبا کلام بهره برداری می کنند و می گویند همه اصلاح طلبان غربزده و طرفدار آمریکا هستند. حصر امثال موسوی و گرفتن هرگونه تریبون از اصلاح طلبان جدی و مستقل٬ روی دیگر همان سکه دادن همه تریبون ها به امثال زیباکلام بود. سکه بی اعتبار کردن اصلاح طلبان!

گردانندگان جمهوری اسلامی نه فقط با تبلیغ زیباکلام به عنوان نماد اصلاح طلبی طرفدار غرب می خواستند اصلاح طلبان را بکوبند بلکه از طریق او می خواستند بخشی از برنامه هایشان را بنام اصلاح طلبی اجرا کنند. اندیشه های تهی زیباکلام برای آن بیست هزار گردانندگان حکومت که طرفدار خصوصی سازی ها هستند یا خانواده شان در غرب زندگی می کنند بهترین توجیه بود تا این سیاست ها را به مردم بعنوان اصلاح طلبی بقبولانند. بنابراین زیباکلام برای آنها دو فایده داشت. هم به وسیله او مفهوم اصلاح طلبی را دگرگون و خراب می کردند٬ هم برنامه های مورد نظر خودشان را بعنوان اینکه برنامه های اصلاح طلبی است اجرا می کردند. درست شبیه همان امکانی که در اختیار امثال محمد قوچانی با انتشار دهها روزنامه و هفته نامه و ماهنامه و سالنامه قرار داده شده است. شبکه تبلیغاتی در اختیار قوچانی هم در ساده نگری و نداشتن اندیشه دست کمی از زیباکلام ندارد و پشت جبهه امثال زیباکلام است که هر چند شب یکبار در "کلاب هاوس" ها نیز برای تبلیغ نظرات "کلاه برداری" اش  ظاهر می شود.

اکنون بذر فاسدی که جناح راست جمهوری اسلامی کاشت دارد حاصل خود را بیرون می دهد. کل جریان اصلاح طلبی عملا زیباکلامی شده. آن اصلاح طلب هم که احتمالا زیباکلامی نشده جایگاه و امکان سخن گفتن ندارد و اگر هم سخنی متفاوت بگوید جریان اصلاح طلبی زیباکلامی بر سرش می ریزد و او را غیراصلاح طلب معرفی می کند. حالا فایده این کار و فردی در این سطح را بعنوان نماد اصلاح طلبی به جامعه ایران معرفی کردن چه بود و چه شد؟ جز اینکه به افزایش آگاهی ملی از وضع ایران و جهان لطمه زد چه نتیجه دیگری را بر جای گذاشت؟

جمهوری اسلامی حتی اگر فقط به بقای خود نیز فکر می کند نیاز به یک تجدید نظر جدی در همه زمینه ها دارد و یکی از زمینه های اصلی تجدید نظر همین تریبون هاست. این تریبون ها باید در اختیار کسانی قرار گیرد که می توانند به جامعه و مردم آگاهی عمیق بدهند و بتدریج زهر ساده نگری هایی را که امثال زیباکلام و نشریات زنجیره ای امثال قوچانی به مردم تزریق کرده خنثی کنند یا حداقل اجازه صحبت به آنها هم در کنار اینان داده شود. تحولی که نشانه ای از آن همچنان دیده نمی شود.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 844  - 19 مرداد1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت