مصاحبه با رهبر حزب کمونیست روسیه جنگ اتمی فاجعه ایست که امریکا در تدارک آن در اوکراین است!
تلویزیون خط سرخ - کراسنایا لینیا ترجمه- سینا نقشینه |
روز نهم اوت گنادی زوگانف، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه و رئیس فراکسیون این حزب در مجلس نمایندگان روسیه (دوما) به پرسش های نمایندگان رسانهها در مجلس پاسخ داد. گزارش عملکرد سال گذشته فراکسیون حزب کمونیست در روزنامه پراودا و همچنین تارنمای حزب منتشر گردید. همینطور پاسخ به ده پرسش اساسی که توسط منتخب های منطقه ای مطرح شده بود داده شد. با هدفِ آگاه سازی شما از این پاسخها، من عنوانِ این گزارش را «راه سوسیالیسم، راه آینده» نام نهادم. اشاره من بویژه در راستای یادآوری هفتاد وهفتمین سالگرد بمباران اتمی ناکازاکی توسط آمریکایی ها که با یک ضربه، نابودی هفتادهزار انسان و همچنین دها هزار مرگ ناشی از عارضههای تشعشعی را در پی داشت صحبت می کنم. پدیده ای که انسانیت تا آن زمان با آن بیگانه بود. دو ماه پس از آن، "پیتر لئونیدوویچ کاپیتسا"، یکی از دانشمندان درخشان ما در قالب یک نوشته رسمی خطاب به دولت شوروی، لزوم پرکردن فاصله اتمی در راستای تأمین امنیت هسته ای و کاربستِ صلح آمیز آن را مطرح و مستدل ساخت. لازم به یادآوری است که آلبرت انیشتین، این انسان روشن اندیش، درپی آگاهی از برنامه آمریکا برای بمباران پنجاه شهر اتحاد شوروی، اقدام به نوشتن مقاله «چرا سوسیالیسم؟» کرد و درآن نشان داد که سیستم سرمایه داری به ناگزیر به جنگ میانجامد، بنابراین می بایست که برای ایجاد سازوکار زندگی سوسیالیستی بر پهنه زمین هر اقدام لازمی را انجام داد. این نوشته در ماه مه سال 1949 منتشرشد. تا آن زمان ما دیگر هر اقدام لازم برای ازبین بردن انحصار ایالات متحده برسلاح هسته ای را انجام داده بودیم چرا که پنجاه شهر ما هدف حمله هسته ای بود. همه تمهیدات لازم برای ایجادِ به روز ترین صنایع و دراختیار گرفتن پیشرفته ترین فن آوری هسته ای صلح آمیز را در نظر گرفته بودیم. نخستین نیروگاه هسته ای در شهر "آبنیسک" به سال 1954 راه اندازی شد و در حدود نیم قرن بدون اشکال فعالیت کرد. وانگهی انرژی هسته ای نیازمند در دسترس بودن فن آوری های ویژه و همچنین آموزش نیروهای متخصص است. هر نیروی کاری در نیروگاه هسته ای، تا حصول آمادگی برای کار با "پنل" هدایتگر نیروگاه، نیاز به دستکم ده سال تجربه کارآموزی دارد. نخستین حادثه هسته ای در سال 1979 در ایالت پنسیلوانیا رخ داد. پس از آن حادثه چرنوبیل روی داد که نیاز به اقدامهای فوری در همه نیروگاه های هسته ای و همچنین آموزش کادرها را موجب شد. حادثه دیگری در نیروگاه هسته ای فوکوشیمای ژاپن و بر اثر سونامی ناشی از زمینلرزه روی داد که در نتیجه آن چهار رآکتور از کار افتادند و دستگاههای خنک کننده از مدار برق خارج شد. به این ترتیب کوره های سه رآکتور ذوب شدند و یازده سال است که ژاپنی ها همچنان در حال از بین بردن پی آمد های این حادثه اند. متخصصین برآن هستند که بیست و پنج تا سی سال برای تأمین امنیت منطقه درگیرحادثه زمان لازم است. من ماجرای حادثه ها، آماده سازی کادر و پیوند چهره های برجسته علمی با این ماجرا را از اینرو با جزئیات بازگو میکنم که به تازگی حاکمیت اوکراین و پشتیبان آمریکایی آن با شانه خالی کردن از پاسخ گویی، اقدام به شلیک به نیروگاه هسته ای منطقه زاپاروژیه، یکی از سه نیروگاه بزرگ هسته ای در جهان کرده اند. این نیروگاهِ در شش قسمت از سال 1979 و به مدت ده سال ساخته شده است. در این شرایط مایل هستم خطاب به ریاست جمهور، هیات دولت و جامعه جهانی بگویم: ما باید در اسرع وقت وضعیت به وجود آمده در اطراف نیروگاه را مورد توجه قرار دهیم. چنین می نماید که دیوانگان حتی از وضعیت ایجاد شده در پی حادثه چرنوبیل درس نگرفته اند. یادآور میشوم که در آن زمان انفجار درفاصله 111 کیلومتریِ شهر کیِف روی داد. در حالیکه آنها در پیِ تحریک هسته ای در نیروگاهی با ظرفیت چهاربرابر نیروگاه چرنوبیل می باشند. از همین روی ما نه تنها ابراز ناخرسندی خود را از این بابت بیان میداریم، بلکه خواهان دخالت سازمان بینالمللی انرژی هسته ای و سازمان ملل متحد دراین حادثه نیز هستیم. اخیرا دبیرکل سازمان ملل، بدون اشاره به عامل بمباران و شلیک به نیروگاه، ابراز نگرانی خود را از این بابت بیان داشت. اگر دستگاه خنک کننده رآکتور خاموش شود، فاجعهای به مراتب مهیب تر از چرنوبیل پیش خواهد آمد. من از این رو با نگرانی عمیق دراین باره سخن میگویم چرا که در جایگاه یک انسان، شهروند و سرباز، صحبت در این موضوع را به تمامی حق خود میدانم. من سه سال در بخش ویژه نظامیِ مبارزه با سلاح های هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک در لباس مخصوص پلاستیکی و با سرپوشِ ضدگاز خدمت کرده ام. با دستان خود مخازن رادیواکتیو را گرفته و مواد آلوده کننده را با استفاده از فن آوری های پاکسازی از آنها جدا کرده ام. باید بگویم که این فرایندی است پرکار، طاقت فرسا و بی اندازه مخاطره آمیز. اگر چرنوبیل برای برخی افراد عبرت آموز نبوده است، آنها میبایست که به همان آموزشهایی وادار شوند که سرنوشت در برابر ما نهاد و ما را مجبور به فراگیری آنها کرد. نخستین قربانیان تشعشعات انفجار رآکتور را من در بیمارستان مسکو تحویل گرفتم. ما همچنین افرادی که در معرض مقادیر متنابهی پرتو شده بودند را برای نخستین بار به خاک سپردیم. یکی از آنها که برای دیدن بازی فوتبال درخواست نصب تلویزیون در اتاق اش را کرده بود، متوجه شد که تلویزیوین به دلیل شدت تشعشع بدن او از کار افتاده است. به نظر من اتخاذ تصمیم های سیاسی- نظامی برای بر سرعقل آوردن آنهایی که در کیف، درحال ادامه دادن به جنگی سراسر بیمعنی هستند و سر باز زدن از فهم این نکته که هیچ ملتی زیستن زیر سلطه ماموران سیا، باندری ها (1) و نازی ها را نمی پذیرد، اهمیت زیادی دارد. درست از این روست که تصمیم تاریخی کریمه برای بازگشت به میهن خود، روسیه برای من کوچکترین شگفتی ایجاد نکرد. وانگهی هنگامی که آنها در سال 2014 با رفراندوم به روسیه بازگشتند، حدود 30 هزار نیروی نظامی روس و کمتر از همین تعداد نیروی ارتشی اوکراینی در کریمه مستقر بودند. این در حالی بود که حتی یک گلوله در روند این جابجایی شلیک نشد و مدیریت روسی و اوکراینی رفتار مسئولانه ای از خود در پیوند با انتخابات آزاد کریمه به نمایش گذاشتند. امروز من چنین مسولیتی از سوی زلنسکی که در واقع نقش عروسک خیمه شب بازی را برای ماموران آمریکایی بازی میکند نمی بینم. حتی چنین مسئولیتی از سوی رهبران اتحادیه اروپا هم دیده نمی شود. آلمان، به راه اندازنده دو جنگ جهانی (بی توجه به شعارهایی که می کوشد خود را در پس آنها پنهان کند)، به هیچ روی شایستگی اخلاقی ارسال تسلیحات نظامی در هیچ جبهه ای را ندارد. من به مدت سه سال در ترکیب گردان ارتش اتحاد شوروی در آلمان خدمت کردم. در ناحیه استقرار گردان ما بر پایه اسناد حدود هزار سرباز اس اس، حضور داشتند. از نقطه نظر جهانبینی و ایدئولوژی آنها انسانهای اصلاح پذیری نبودند اما در جریان سه سال من حتی یک مورد لاابالی گری و قانون شکنی از آنها ندیدم. بنابراین برهمه ماست که در اروپا با نازیسم و باندریسمی که اوکراین را گرفتار کرده و به دست آمریکایی ها به آنجا کشیده شده است بجنگیم. این درحالی است که اروپایی ها همچنان در حال ادامه روس ستیزی و شوروی هراسی در جریان سیاستهای خود می باشند. در این مرحله ما می بایست، توانایی خود را صرف برنامهریزی های سیاسی- نظامی کرده و همچنین تلاش در برنامه ریزی های نظامی- تبلیغاتی را دهها برابر کنیم. گلوله باران نیروگاه هسته ای "زاپاروژیا" در اساس باجگیری هسته ای از همه اروپایی هاست. انسانیت باید در برابر تروریسم هسته ای به اندیشه نشسته و در باره حوادث اوکراین واکنش لازمه را نشان دهد. به نظر من وضعیت کنونی نیازمند چاره جویی های بی درنگ و جسورانه است. اگرمن به جای وزیرخارجه (روسیه) بودم، سفیر ایالات متحده را فرا میخواندم و مراتب اعتراضی را در قالب متنی روشنگرانه به او ارائه می دادم. همچنین بایسته است که این متن اعتراضی برای آگاهی عموم دراختیار رسانهها قرار داده شود. من بر این گمان هستم که ریاست جمهور ما وضعیت را به درستی درک کرده و شرایط را به خوبی مدیریت میکند. در شرایطی که باجگیری شدت گرفته و خطر رو به فزونی دارد می بایست از همه امکانات ارتباط گیری از آن جمله ریاست جمهوری آمریکا، استفاده کرد. چرا که بدون هدایت نظامی آمریکا در اوکراین، هیچ نقطهای مورد هدف قرار نمیگیرد. وضعیت فعلی حالتی تراژیک و بی نهایت خطرناک به خود گرفته است. ازآنجا که آمریکا هرگز برای دو اقدام به بمباران هسته ای خود تا کنون از بشریت طلب پوزش نکرده است، ما وظیفه داریم تا به پاس یادبود سالروز بمباران ناکازاکی به دست آمریکایی ها، اعتراض خود را به طور رسمی در این رابطه اعلام داریم. آمریکایی ها حدود دویست و پنجاه هزار ژاپنی را نابود کردند در حالی که در مناسبات نظامی هیچ توجیهی برای چنین کاری وجود نداشت. استالین، در کنفرانس یالتا به روزولت و چرچیل قول داد که ما پس از پایان جنگ در جبهه باختری، در عرض سه ماه عملیات تازه ای را برنامه ریزی کرده و به ژاپن اعلام جنگ خواهیم کرد تا به آمریکایی ها نشان دهیم که چگونه باید از پس نظامی گری ژاپنی ها برآمد. چنین هم شد. درست درعرض سه ماه ما نیروی قدرتمندی را به رهبریِ واسیلیوسکی، در شرق کشور خود مستقر کردیم. این نیروها در عرض سه هفته ارتش کوانتونگ(2) دربرگیرنده بیش از یک میلیون نفر را در هم کوبیدند. از این تعداد حدود هشتصد هزار نفر به اسارت گرفته شدند و در پی آن آنها حدود ده سالی در عمران سیبری و شرق دور به کار گرقته شدند. پس دیگر نیازی به تکرار حوادثی از این دست نیست. باید به یاد داشت که ما توان دفاع از خود را داریم. ما میتوانیم بجنگیم. وانگهی باجگیری هسته ای امروز نه تنها اروپا را که بشریت را تهدید می کند. بنابراین میبایست که تدابیری فوری و با قدرت را اتخاذ کرد. به هنگام بحران کارائیب و بالاگرفتن تهدید به کارگیری سلاح هسته ای، تماس های مستقیم رهبری آمریکا و اتحاد شوروی گره کار را باز کرد. پس از آن پیمان هایی بین کشورهای ما بسته شد که تا چهل سال متضمن صلح دربرابر باجگیری هسته ای شد. امروز زمان گقتگوهای فشرده و تصمیم گیری های تازه برای پیشگیری از باجگیریهای هسته ای و جلوگیری از کاربست سلاح هسته ای فرا رسیده است. -------------------------------- 1. استپان باندرا رهبر نازی های اوکراینی در جریان جنگ دوم جهان 2. کانتوگون (یا ارتش کوانتونگ یا ارتش گوآندونگ) واحدی از ارتش سلطنتی ژاپن بود.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 845 - 26 مرداد1401