راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

منتقدان لیلاز پاسخ بدهند

امریکا

چه نوع ایرانی

را می خواهد!

  

هفته گذشته سعید لیلاز روزنامه نگار و تحلیلگر اقتصادی نزدیک به اصلاح طلبان در چند گفتگو نکاتی را درباره برجام و امضای آن اظهار داشت که با واکنش های مختلفی روبرو شد. پایه سخنان لیلاز آن بود که مشکلات ایران و آمریکا هرگز حل نمی شود زیر آمریکا ایران مستقل را به رسمیت نمی شناسد. هر توافقی با آمریکا موقت خواهد بود و امریکا به محض اینکه شرایط تغییر کند یا از تنگناهای داخلی خلاص شود مانند این توافق را نیز مانند توافق برجام زیر پا خواهد گذاشت. بنابراین، ایران باید قدرت نظامی و اتمی خود را به هر قیمت حفظ کند که ضامن استقلال کشور در شرایط پیچیده کنونی جهان است و اگر قرار باشد که امضای برجام به معنای از دست دادن این قدرت نظامی و اتمی باشد بهتر است که از آن صرفنظر کرد.

در سخنان لیلاز و استدلال های وی نکات دیگری هم وجود داشت که گاه درست و گاه قابل بحث است ولی این چکیده اظهارات لیلاز است که با انتقاد تند برخی گروه های داخلی مواجه شد. بیشتر منتقدان روی این بخش از سخنان لیلاز متمرکز شدند که از قدرت اتمی یا نظامی ایران بعنوان عامل امنیت کشور نام برده بود. برخی نیز ساده لوحانه مدعی شدند که لیلاز می خواهد ایران را به کره شمالی تبدیل کند که سلاح اتمی هم دارد ولی گویا در آن کشور مردم در فقر و فلاکت بسر می برند. سخن بر سر این نیست که این گروه هیچ چیز از کره شمالی و جنوبی و تاریخ آن و وضع امروز آن نمی دانند و اصولا نمی توانند ایدآل یک جامعه همبسته و سرنوشت آن در دنیای سرمایه داری کنونی را درک کنند. جامعه ای که پذیرفته در چارچوب ظرفیت های اقتصادی و سرزمینی خود کارتن خواب و کلیه فروش و قرنیه فروش و نوزاد فروش نداشته باشد ولی پورشه سوار و مازراتی و اینها هم نداشته باشد.

سخن بر سر آن است که منتقدان لیلاز بجای آنکه پایه استدلال وی را نقد کنند نتیجه خودخواسته آن را نقد می کنند. بحث از اینجا آغاز می شود که آیا آمریکا یک ایران مستقل و پیشرفته را به رسمیت می شناسد یا نه؟ اگر پاسخمان به این سوال منفی باشد، چنانکه پاسخ سعید لیلاز منفی است، میرسیم به نتیجه گیری او. با داشتن این درک از رابطه میان ایران و آمریکا حالا می توان به این فکر کرد که در امضای برجام چه امتیازهای موقتی می توانیم بدست بیاوریم یا برعکس از دست بدهیم و کدام برای منافع ملی کشور بهتر است ولی دورنما و چشم انداز را فراموش نمی کنیم که آمریکا ایران مستقل و یکپارچه و قدرتمند را نمی پذیرد. هیچکدام از منتقدان سعید لیلاز از این زاویه وارد بحث با وی نشد.

مسئله اصلی دقیقا در همینجاست که غربگرایان داخلی و از جمله منتقدان لیلاز به این بنیان استدلال او معتقد نیستند ولی این را نمی خواهند به صراحت بگویند. آنها مدعی هستند که آمریکا نیاز به یک ایران قوی دربرابر روسیه دارد. به همین دلیل اولا باید سیاست ما روسیه ستیزی باشد، ثانیا باید مبتنی بر آمریکا و غرب دوستی تا ایران بنا به ادعای آنها به یک کره جنوبی و سنگاپور دیگر تبدیل شود. اگر واقعا چنین بود میشد فکر کرد که سیاست غربگرایان داخلی با منافع ملی ایران سازگار است هرچند با منافع مبارزه جهانی علیه استعمار و امپریالیسم و منافع ملت های دیگر ناسازگار باشد. مشکل در اینجاست که اینها تخیلات غربگرایان داخلی است. آنها چون منافعشان در ارتباط با غرب است ماهیت سیاست آمریکا در باره ایران را یا نمی خواهند بفهمند یا تحریف می کنند. اگر آمریکا دنبال آن بود که کشورهایی را دربرابر روسیه قوی کند اول از قزاقستان و ازبکستان و لیتوانی و همین اوکراین شروع می کرد که بعنوان فاسدترین کشور جهان رتبه بندی نشود و 150 میلیارد دلار بدهی به غرب نداشته باشد. غربگرایان داخلی که مدعی هستند آمریکا می خواهد ایران را کره جنوبی و سنگاپور کند باید پاسخ دهند چرا آمریکا اوکراین را کره جنوبی و سنگاپور نکرد؟ یعنی ایران در مبارزه با روسیه برای آمریکا از اوکراین هم مهمتر است؟ تنها نتیجه اتحاد اوکراین با آمریکا آن بود که سیاست روسیه ستیزی آن منجر به نفی حقوق مردم دنباس و درنتیجه خواست استقلال آنها شد و اگر امکانی هم برای شکل گیری یک ملت یگانه در اوکراین براساس تاریخ و مبارزه مشترک وجود داشت برای همیشه از بین رفت.

از سوی دیگر ادعای غربگرایان داخلی به معنای آن است که آمریکا می خواهد ایران به کره جنوبی تبدیل شود تا بجای آنکه نفت خود را به کره یا غرب صادر کند آن را برای نیازهای صنایع داخلی خود مصرف کند و دیگر نفتی برای صادرات به غرب نداشته باشد یعنی آمریکا می خواهد پایه هژمونی جهانی خود را که بر روی دلار و تقاضای دلارهای نفتی بنا شده بدست خود نابود کند. آن کاری که آمریکا با افغانستان و عراق و سوریه و لیبی نکرد و بجای آنکه آنها را کره جنوبی کند همه آنها را نابود و ویران کرد در ایران قرار است عکس آن را انجام دهد. به چه دلیل؟ معلوم نیست.

سیاست آمریکا همچنان خاورمیانه بزرگ است که در آن ایران باید به چند بخش و تکه تقسیم شود که همه آنها در حال دعوا و نزاع با یکدیگر باشند و آمریکا هم آن وسط بعنوان داور ایستاده باشد که اگر پایش را بیرون بگذارد همه به جان همدیگر بیفتند. تخیلات مربوط به تبدیل شدن ایران به کره جنوبی و سنگاپور توسط آمریکا را تنها کسی می تواند بپذیرد که منافع در رابطه با غرب داشته باشد واگرنه این سطح ساده اندیشی و بلاهت قابل تصور نیست.

اکنون هم صرفنظر از آنکه آقای سعید لیلاز چه گفته یا چه نگفته و پیش از او چه کسانی این سخنان را هزاران بار گفته باشند، بحث بر سر رابطه ایران با غرب و بویژه آمریکا از اینجا آغاز می شود که آمریکا برای ایران چه آینده ای را در نظر دارد و ما برای کشور خودمان چه آینده ای را می خواهیم. به غربگرایان داخلی نباید اجازه داد که از این بحث فرار کنند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 846  -  2 شهریور 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت