پرفسور فیلیپ گلوب استاد روابط بینالملل در دانشگاه آمریکایی پاریس
میگوید: جنگ در اوکراین نشاندهنده بازگشت جهان به قرن نوزدهم است. بدون
مراکز قدرتی که قادر به ایجاد یک نظم پایدار باشند. این چکیده گفتگوئی است
که روزنامه اومانیته چاپ فرانسه با او انجام داده است.
اومانیته: از منظر استراتژی امریکا جه تحلیلی از شرایط دارد؟
- پوتین به این موفقیت خارق العاده در بازسازی وحدت غرب و اتحاد آتلانتیک
دست یافته است. تهاجم به اوکراین باعث متبلور شدن و تحکیم مجدد اتحاد اروپا
وامریکا در اتحاد آتلانتیک شمالی "ناتو " در سطوح سیاسی و نظام شد . در
حالی که در دهههای اخیر دو ساحل اقیانوس اطلس، ایالات متحده و اروپا هم از
نظر سیاسی و هم از نظر ایدئولوژیک، از هم جدا میشدند، این جنگ در حال
ایجاد پویایی تقابل بین شرق و غرب است، نه ایدئولوژیک مانند زمان جنگ سرد
بین کمونیسم . بایدن روی اهرم تحریم های دیپلماتیک و اقتصادی عمل کرده و
هرگز از محدودیت هایی که می تواند منجر به رویارویی مستقیم شود تجاوز نکرده
است.
اومانیته: آیا در میان نخبگان آمریکایی اختلافی در ارتباط با این سیاست
بایدن وجود ندارد؟
- در سطح نهادهای امنیتی، نوعی اجماع برای اعمال فشار به صورت سیستماتیک
وجود دارد اما همیشه کمتر از سطحی که منجر به مخالفت گستردهتر شود. چند
صدای اقلیت وجود دارد، به ویژه جمهوری خواهان که خواستار اقدامات نظامی
مستقیم بیشتری هستند. هیچ کس در نهادهای امنیتی طرفدار این نوع سناریو
نیست. آنها معتقدند که انتخاب مسیر رویارویی مستقیم به طور بالفعل منجر به
جنگ جهانی سوم می شود. اصول بازدارندگی هسته ای در حال حرکت است و از این
منظر، تحولات بیشتر به تصمیمات اتخاذ شده در مسکو بستگی دارد تا واشنگتن.
اجماع در ایالات متحده برای عبور نکردن از مرز تعیین شده وجود دارد.
اومانیته: آیا امتناع از درگیری نظامی به خاطر میراث جنگهای بوش و مخالفت
عمومی با چنین ماجراجوییهایی است یا توانایی هستهای روسیه؟
- ایالات متحده این موضع استراتژیک را نه به دلیل سوابق جنگها ، بلکه صرفاً
به دلیل استدلال خود در زمینه احتمال تشدید تنش در صورت وقوع جنگ، رویارویی
بزرگتر و مستقیم تر، اتخاذ کرده است. ستاد کل آمریکا معتقد است که خطر این
است که روسیه از مزیت های نسبی که در اختیار دارد، یعنی سلاح های هسته ای
استفاده کند. این موازنه هسته ای است که بر تصمیمات آمریکا برای ماندن در
پشت یک مرز مشخص در نحوه مدیریت این درگیری حاکم است.
اومانیته: آنچه در اروپا در حال وقوع است تا چه اندازه بر "محور آسیایی"
معروف ایالات متحده تأثیر می گذارد؟
- آنچه در حال رخ دادن است مستلزم نوعی تمرکز مجدد امریکا به سمت بخش غربی
اوراسیاست، اما این هم امری بدیهی است که چالش بزرگتر ظهور چین است. تحکیم
اتحاد آتلانتیک و ناتو شرایطی را ایجاد می کند که چین در آینده توسط کل
سیستم آتلانتیک آزمایش شود. بنابراین جنگی که دراوکراین در جریان است
مستلزم نوعی تمرکز مجدد غرب به سمت بخش غربی اوراسیاست. امری که در گذشته
به دلیل چالش بزرگتر ناشی از ظهور چین، مورد نظر ایالات متحده قرار نگرفت
و از ان غفلت کرد. تحکیم اتحاد آتلانتیک شمالی "ناتو" که امریکا آن را
رهبری میکند به طور بالقوه شرایطی را ایجاد می کند که چین در آینده توسط کل
سیستم آتلانتیک مورد آزمایش قرار گیرد. یعنی ناتو به رهبری امریکا تنش هایی
را در منطقه ایحاد خواهد کرد تا قدرت چین را در منطقه مورد آزمایش قرار
دهد. بحران کنونی فعلاً به اروپاییها نشان میدهد که اتحاد با آمریکا در
جهانی که به طور فزاینده ای رو به هرج و مرج می رود ضروری است. گرایش
اروپایی ها، در مورد روسیه و چین، بسمت روابط اقتصاد و تجاری گرایش دارد.
از طرف دیگر، این وضعیت برای ایالات متحده در جاه طلبی خود برای هدایت
انرژی به سمت آسیا و اقیانوسیه مشکل ایجاد می کند . وضعیت نشان می دهد که
تحریم های متمرکز و بسیار بزرگ اقتصادی می تواند آسیب بزرگی به اقتصادهای
بزرگ وارد کند. با این وجود، من فکر نمیکنم که این امر جهتگیریهای اصلی
واستراتژی ایالات متحده در آسیا-اقیانوسیه و در مقابل چین را زیر سؤال ببرد
.
اومانیته: به بیانی تا حدی پیش پا افتاده، آیا به نوعی «همه منافع» برای
استراتژی ایالات متحده است؟
- اول اینکه شرایط بسیار خطرناک است و ما از نتیجه آن اطلاعی نداریم. باید
گفت اگر تشدید تنش فراتر از یک حد مشخص نرود. برای ایالات متحده، آنچه
پوتین آغاز کرد نشان دهنده یک اشتباه استراتژیک بسیار بزرگ است. او در حال
ساختن چیزی است که می خواست تضعیف کند. این اقدام او بود که اتحاد آتلانتیک
را دوباره پایه گذاری کرد. برای ایالات متحده، با توجه به اختلافات
اروپایی-آمریکایی در تعداد معینی از موضوعات در سال های اخیر، این یک
دستاورد بود.
اومانیته: تحلیل شما از رای گیری در سازمان ملل که تعدادی از کشورها در آن
برجسته شده اند چیست؟
- در واقع، 37 کشور از جمله هند، آفریقای جنوبی و همچنین حدود پانزده کشور
آفریقایی دیگر رای ممتنع دادند. این رای لزوما به معنای حمایت از حمله به
اوکراین نیست... بخش قابل توجهی ازکشورهای جهان که قبلاً کشورهای در حال
توسعه نامیده میشدند، نمیخواهند وارد منطق تقابل بین دو قدرت بین المللی
شوند . ایالات متحده امروز بر سیاست بین الملل تسلط ندارد. این کشورها در
موقعیت یک جهان تک قطبی نیستند، همانطور که در پایان جنگ سرد مدت بسیار
کوتاهی در گیر ان بودند . جهان همیشه چند مرکزی و متکثر بوده است. دشواری
ظاهری ایالات متحده امروز در ایجاد نظم جهانی در واقع منعکس کننده یک تحول
تاریخی آشکار است. قدرت آمریکا دیگر آن چیزی نیست که در سال 1991 و یا در
سال 1945 بود. ما قبلاً این را می دانستیم.
اومانیته: پس شرایط «جدیدی» از این بحران بزرگ پدید آمده
- محیط بینالملل امروزه باشناخت و تحقیق وبازگشت به قرن نوزدهم مشخص
میشود. پایان این هرج و مرج بین المللی، بدون مراکز اقتدار که قادر به
ایجاد نظم پایدار باشند ممکن نیست . این وضعیت هرج و مرج لزوماً مستلزم زیر
سؤال بردن مفاهیم لیبرالی از جهانی شدن است که از پایان جنگ سرد حاکم بوده
و در سالهای اخیر بسیار از هم گسیخته شده است. جهان اینده، با فرض این که
در اینده اصلا جهانی وجود داشته باشد، با این هرج و مرج رو به رشد روبرواست
و مشخص خواهد شد. ما این را در افزایش احتمالی اختلافات ارضی و رویارویی
های نظامی احتمالی مشاهده میکنیم - کره شمالی از این لحظه خاص برای پرتاب
یک موشک بالستیک با برُد بیشتر از موشک های پرتاب شده قبلی استفاده کرد. ما
آن را در گسست جریان های بین المللی و پاره شدن زنجیره های تولید فراملی می
بینیم. ما با جهانی شدن اقتصادی و مالی و غلبه منطق اقتصادی بر منطق سیاسی
از چارچوب شکل خاصی از تنظیم جهان خارج شده ایم. ما بار دیگر وارد عصر
رقابتها، مسابقات تسلیحاتی و خطرات استراتژیک شدهایم!
.
https://www.humanite.fr/monde/etats-unis/luniversitaire-philip-golub-redoute-le-debut-dune-ere-de-dangers-strategiques
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|