راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مصاحبه سرهنگ داگلاس

مشاور ارشد وزیر دفاع امریکا

تاکتیک جنگی

روسیه در اوکراین

رفقای راه توده- متنی را که ترجمه کرده و ارسال می کنم مربوط به فیلم مصاحبه کلنل داگلاس مک گرگور سرهنگ بازنشسته ارتش امریکاست. من مشروح متن گفتگو را ترجمه کرده و می فرستم. با توجه به جایگاه او در آمریکا که قرار بوده سفیر امریکا در آلمان شود مصاحبه خیلی مهمی است. در قسمت اول خلاصه ای از حرفهایش را ترجمه کرده ام و در ادامه مشروح آن را.

 

 

کلنل داگلاس مک گرگور سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا و از شخصیت های نظامی معروف در آمریکاست. در جنگ عراق فرماندهی یک هنگ تانک را برعهده داشت، چندین مدال گرفته و چند کتاب نظامی نوشته و متخصص در امور چین، اروپا و روسیه است و از نظریه پردازان و پیشگامان تغییر در ساختار ارتش آمریکا محسوب می شود. مک گرگور در سال 2020 از طرف دولت ترامپ بعنوان سفیر آمریکا در آلمان معرفی شد ولی سنا با این انتصاب مخالفت کرد. وی پس از آن بعنوان مشاور ارشد وزیر دفاع منصوب شد. همه اینها به سخنان مک گرگور درباره جنگ روسیه با اوکراین اهمیتی ویژه می دهد. وی از آغاز جنگ اوکراین چندین مصاحبه کرده و با تحلیل صحنه جنگ به مقامات آمریکایی هشدار داده که دلیل کندی پیشرفت عملیات روسیه فقط بخاطر دستور پوتین است که نباید جان افراد و نظامیان به خطر بیفتد. به گفته وی اگر این مانع برداشته شود جنگ اوکراین در دو روز خاتمه خواهد یافت. متن زیر خلاصه سخنان مک گرگور در گفتگو با دو روزنامه نگار آمریکایی است. وی از جمله می گوید:

اکنون در جنوب و شرق اوکراین 60 هزار سرباز اوکراینی کاملا به محاصره نیروهای روسی درامده اند. احتمالا آنها اکنون با کمبود آب و مهمات مواجه هستند و روس ها ترجیح می دهند که آنها تسلیم شوند و نمی خواهند این 60 هزار نفر را کشتار کنند.

آن مقدار از ارتش اوکراین که همچنان فعال است بطور کلی در چند شهر در محاصره قرار گرفته و ناتوان از انجام هرکاری مگر حملات پراکنده گاه و بیگاه به اهدافی است که چندان مهم و خطرناک نیستند. بنابراین تکلیف جنگ از هم اکنون روشن است.

مسئله از همان اول برای ارتش روسیه این بود که عملیات خود را به شکلی سازمان دهد که حداقل تلفات انسانی و حداکثر نابودی مادی نظامی حاصل شود. پوتین از همان آغاز دستور موکد داد که باید از وارد کردن تلفات اجتناب کرد و مشکلی که در اینجا بوجود می آید این است که این روش موجب کند شدن پیشرفت عملیات است که در نتیجه امید واهی به اوکراینی ها و عده ای در غرب داد که می توان جهان را به شکست روسیه امیدوار کرد. در حالیکه موضوع کاملا برعکس است. بنابراین جنگ در این مرحله می تواند بسرعت پایان یابد اگر پوتین به نیروهایش اجازه دهد که بدون در نظر گرفتن تلفات انسانی و خرابی های مادی عمل کنند ولی او این کار را نکرده است.

صحبت از دو هزار کشته روسیه می کنند که من در جایی نیستم که بتوانم آن را تایید یا رد کنم ولی در برابر 200 هزار نیرو کشته شدن یک درصد آنها در سه هفته جنگ رقم زیادی بنظر نمی رسد.

بخش مهمی از تجهیزات انگلیسی و امریکایی که به اوکراین فرستاده شده بدست روس ها افتاده است.

مشکل اصلی در ماریوپل است که در آنجا سه هزار از نیروهای فاناتیک (فاشیست) هنگ آزوف سنگر گرفته اند و اجازه نمی دهند غیرنظامیان از آنجا خارج شوند. من همین امروز تصاویری را می دیدم که اینها به مردم اجازه خروج از شهر را نمی دادند با اینکه روس ها یک دالان تخلیه و کمک های انسانی در آنجا باز کرده اند. اما اینها در غرب گفته نمی شود چون ممکن است به روایت غالب لطمه بزند. نگرانی من آن است که تلاش برای نابود کردن هنگ آزوف به ویرانی همه ماریوپل ختم شود که برای مردم آنجا وحشتناک خواهد بود.

تا زمانی که زلینسکی آنجاست شمار هرچه بیشتری از نیروهای اوکراینی کشته خواهند شد صرفنظر از اینکه ما چه مقدار اسلحه به اوکراین بفرستیم چون آنها نمی توانند از آنها به شکلی موثر استفاده کنند. اما همه اینها به این روایت کمک می کند که روس ها در حال شکست هستند و پوتین یک شیطان است، متجاوز است و باید کنار رود.

همه آنچه مربوط به سال 2014 (کودتا) و پیش از آن می شود از محاسبات خارج شده. اینکه 14000 نفر از آن زمان تا بحال در جنگ کشته شده اند. اینکه اوکراینی ها بی وقفه در شرق علیه روسیه اقدام کردند فراموش شده و این بسیار تراژیک است. به هر حال حقیقت این است که روس ها پیروز خواهند شد و اوکراین ویران خواهد شد.

بزرگترین دروغی که تلویزیون های ما مرتب تکرار می کنند این است که روس ها بطور عمده به کشتار غیرنظامیان اوکراینی دست می زنند. این کاملا دروغ و جعلیات است.

ما بمب افکن های بی 52 را به نزدیک مرزهای روسیه فرستادیم. ما زیردریایی هایمان را به نزدیک آنها فرستاده ایم. در حالیکه آنها نمی دانند که این هواپیماها یا زیردریایی ها دارای سلاح هسته ای هستد یا سلاح های عادی. در نتیجه آنها نیروهای هسته ای خود را به حالت آماده باش دراوردند که این بسیار خطرناک است.

بنظر من جو بایدن تصمیم بسیار درستی گرفته و اولا بسیار روشن اعلام کرده که هیچ نیروی زمینی را به اوکراین ولو به اسم نجات شهروندان آمریکایی اعزام نخواهد کرد. ما تحت هیچ شرایطی به اوکراین نخواهیم رفت. ثانیا درباره منطقه پرواز ممنوع بدیهی است که اگر ناتو هر هواپیمایی را به اوکراین بفرستد روسها آن را سرنگون خواهند کرد و در این حالت ما وارد جنگ با روسیه شده ایم و بایدن گفت که اصلا چنین کاری نخواهیم کرد. البته انتونی بلینکن (وزیر خارجه) مدام برای این موضوع فشار می آورد با این فرض که نباید از آقای پوتین ترسید و پوتین مقابله نخواهد کرد.

وزارت دفاع آمریکا تحت تسلط کسانی است که مایل نیستند وارد یک جنگ واقعی علیه یک دشمن واقعی که پاسخ آنها را خواهد داد شوند. آنها می دانند که ما برای چنین کاری آماده نیستیم. که نیروهای ما بطور وحشتناکی فاقد آمادگی، فاقد آموزش، فاقد تجهیزات هستند.

من گزارش هایی را خوانده ام از سوی سربازانی که از قبل در ارتش عملیات ویژه آمریکا و نیروی دریایی در اوکراین بوده اند و اکنون بازگشته اند و در آن می گویند چقدر جنگیدن دربرابر سربازان روسی هولناک است و می گویند اگر می خواهید کشته نشوید دیگر به اینجا باز نگردید. این یک ارتش واقعی است. تجربیات قبلی ما (در عراق و افغانستان و ...) را فراموش کنید که به اینجا ربطی ندارد و حق با این سربازان است. آنها هر کاری دوست داشتند در عراق و افغانستان می کردند چون ما بر مردم آنجا با قدرت آتش خرده کننده مان مسلط شده بودیم. مردمی که نه اسلحه ای نداشتند نه نیروی هوایی داشتند، نه دفاع ضدهوایی داشتند.

بنظرم نمی اید که ادامه برای روسیه ضرورتا خیلی بد تمام خواهد شد. به هر حال هر زمان که شما وارد جنگی شوید صدمه خواهید دید. اما نکته اینجاست که آنها بر این وضع غلبه خواهند کرد و چینی ها به برکت جناب جک سولیوان (مشاور امنیت ملی جو بایدن) که با وزیر خارجه چینی ها در رم ملاقات کرد، دارای این خردمندی بودند که بر پشتیبانی خود از روسیه تاکید کنند چون اگر کار روسیه ساخته شود نوبت چین خواهد رسید و نتیجه تهدید چینی ها آن بود که همانجا جوابمان را دادند.

درباره استفاده از سلاح های شیمیایی یا بیولوژیک به اسم نیروهای طرف مقابل، عموما طرف برنده چنین کاری نمی کند و در حال حاضر روسها آشکارا برنده هستند و بنابراین دلیلی نمی بینیم که بخواهند از سلاح شیمایی یا بیولوژیک بنام طرف مقابل استفاده کنند. شاید اوکراینی ها بخواهند بعنوان آخرین راه حل برای کشیدن ما به این بحران از سلاح های شیمیایی اگر بتوانند استفاده کنند یا یک موشک در اصل روسی را که در لهستان طراحی شده شلیک کنند و مدعی شوند که روس ها این کار را کرده اند. این احتمالی است که ما باید درباره آن هشیار باشیم.

متاسفانه آقای ترامپ در دو  مورد فریب خورد چرا که حلقه اطرافیان او را به سمت پرتاب آن موشک ها تشویق کردند ولی در 2019 زمانی که پس از سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک آمریکا توسط ایران - که عمدا مسیری خطرناک را انتخاب کرده بود-  ترامپ را به حمله به ایران تشویق کردند او با صراحت پاسخ منفی داد.

درباره سلاح هایی که ما در رومانی مستقر کردیم و می گفتیم که برای مقابله با ایران است من یک بار پیشنهاد دادم که اگر اینها واقعا برای مقابله با برنامه موشکی بالیستیک ایران است چرا از روس ها دعوت نمی کنید که این تاسیسات را بازدید کنند و نشان دهیم که اینها هیچ تهدیدی برای روسیه نیستند. شما می توانید واکنشی که این پیشنهاد ایجاد کرد را حدس بزنید. به من گفتند که عقلم را از دست داده ام و هرگز چنین اجازه ای نخواهیم داد و من متوجه شدم که این تاسیاست ربطی به خطر ایران ندارد.

درست است که یک تفاوت واقعی از نظر اندازه اقتصاد بین ما و روسیه وجود دارد ولی این ربطی به قدرت نظامی روسیه و ظرفیت علمی و تکنولوژیکی آن ندارد.

بنظر من تنها صدای عاقلانه در دولت بایدن رییس سازمان سیا ویلیام برنز بود. او همیشه یک نگاه عاقلانه نسبت به روسیه داشت و او سعی کرد این ایجاد نفرت از روسیه را تعدیل کند.

پوتین می بیند سپاهی بزرگ حدود 60.000 تن در شرق اوکراین ایجاد شده که می خواهند به دنباس و لوگانسک و دنتسک حمله کنند و بنظرم او مطمئن شده بود که این حمله انجام خواهد شد و قطعا جمهوری دنتسک و لوگانسک و مردم آن نابود خواهند شد. او نمی توانست بنشیند و این را تماشا کند و بنظرم او فکر می کرد که دیگر هیچ امیدی (برای دیپلماسی) وجود ندارد چون هربار که او تلاش خودش را کرد هیچکس به او توجه نکرد.

بنظرم بزرگترین اشتباهی که پوتین در این عملیات مرتکب شد، اگر بتوان نامش را اشتباه گذاشت، آن بود که در آن بسیار محتاط بود و این یک واقعیت تراژیک است ولی چنین است. وقتی که شما چنین عملیاتی را انجام می دهید و می خواهید به هر قیمت مانع از خسارت های غیرنظامی شوید به موقعیتی وارد می شوید که او وارد شده یعنی سه هفته ازعملیات گذشته بیش از زمانی که او می خواسته. او برای دشمنانش این فرصت را ایجاد کرد که در آنچه روی می داد دخالت کنند و امید واهی را برای طرف مقابل بوجود آورد.

شما اگر به هرکس در ایالات متحده بگویید که پوتین نگران جان غیرنظامیان در اوکراین است به شما خواهد خندید. از نظر آنان پوتین یک شیطان، یک موجود بد و وحشتناک و مزخرفاتی دیگر از این نوع است. او می خواست و بنظرم هنوز هم می خواهد که به یک توافق دست پیدا کند چون بنظرم نمی خواهد به کیف برود و این آخرین انتخاب اوست.

شما نمی روید یک شهر را فتح کنید از طریق اینکه خانه به خانه و ساختمان به ساختمان بجنگید. این به نتیجه نمی رسد. بلکه توپخانه می اورید و شهر را می کوبید. این چیزیست که در ورشو روی داد. در استالینگراد روی داد و در همه جنگ ها تا به امروز روی داده است از جمله زمانی که ما به مانیل رفتیم دقیقا همین کار را کردیم. روس ها نمی خواهند از این روش استفاده کنند زیرا نمی خواهند غیرنظامیان آسیب ببینند.

عده ای اکنون به بایدن وعده می دهند که اگر روس ها را مدت زیادی در درگیری نظامی نگه داریم ارتش روسیه فرو خواهد باشید در حالیکه هیچ دلیلی برای این در دست نیست. اگر مدت زمان زیادی جنگ طول بکشد مردم علیه پوتین خواهند شد. هیچ دلیلی برای این هم در دست نیست. اما دلایل بسیار زیادی وجود دارد که موقعیت اقتصادی ایالات متحده همچنان ضعیف تر خواهد شد. شما محمد ال عریان (اقتصاددان مهم دولتی آمریکا) را می بینید که می گوید یک درصد افزایش نرخ بهره می تواند اقتصاد آمریکا را به رکود عمیق وارد کند و حتی بدتر از این. همانطور که اکنون بهای گازوییل و بسیاری چیزهای دیگر در حال افزایش است. بنابراین مسائل واقعی هنوز بوجود نیامده. اگر شما به بهای غذا، انرژی، فلزات و اینگونه کاهالا نگاه کنید و به آن بدهی ملی عظیم آمریکا را که باید بپردازیم اضافه کنید و ضرورت مشهود افزایش نرخ بهره و مقابله با تورم که برای اقتصاد بسیار خطرناک است مسئله این است که ما تا چه مدت زمان دیگر قبل از سقوط می توانیم دوام بیاوریم، چه مدت زمان مانده تا دیگر نتوانیم ادامه بدهیم.

 

مشروح سخنان کلنل داگلاس مک گرگور:

 

بنظر می رسد که یک اجماع کلی با هر نوع مذاکرات صلحی وجود دارد که موجب شناسایی موفقیت روس ها باشد و اوکراینی ها به زایده این عملیات تبدیل شده اند یعنی آنها را هرچه بیشتر بسوی مرگ می فرستند چون هدف عبارتست از تخریب دولت روسیه و ولادیمیر پوتین. و تا زمانی که کمترین امیدی به وارد آوردن ضربه ای وحشتناک به روسیه و پوتین وجود دارد حاضر به متوقف کردن این جنگ نیستند. هرچند من هیچ نشانه ای بر چنین امری نمی بینیم ولی این واقعا اهمیتی ندارد چون همه در کارزار ایجاد نفرت علیه روسیه شرکت دارند که در آن اندکی حقیت و بخش زیادی خواست اندیشی و آرزو پروری وجود دارد.

واقعیت این است که آن مقدار از ارتش اوکراین که همچنان فعال است بطور کلی در چند شهر در محاصره قرار گرفته و ناتوان از انجام هرکاری مگر حملات پراکنده گاه و بیگاه به اهدافی است که چندان مهم و خطرناک نیستند. بنابراین تکلیف جنگ از هم اکنون روشن است.

مسئله از همان اول برای ارتش روسیه این بود که عملیات خود را به شکلی سازمان دهد که حداقل تلفات انسانی و حداکثر نابودی مادی نظامی حاصل شود. پوتین از همان آغاز دستور موکد داد که باید از وارد کردن تلفات اجتناب کرد و مشکلی که در اینجا بوجود می اید که این روش موجب کند شدن پیشرفت عملیات است که در نتیجه امید واهی به اوکراینی ها و عده ای در غرب داد که می توان جهان را امیدوار کرد که می توان روسیه را شکست داد در حالیکه موضوع کاملا برعکس است. بنابراین جنگ در این مرحله می تواند بسرعت پایان یابد اگر پوتین به نیروهایش اجازه دهد که بدون در نظر گرفتن تلفات انسانی و خرابی های مادی عمل کنند ولی او این کار را نکرده است. پوتین همچنان به مذاکره ادامه می دهد در حالیکه می داند کسانی که در مقابل او نشسته اند در موقعیتی نیستند که بخواهند تصمیم بگیرند و این واشنگتن است که در واقع می خواهد جنگ ادامه داشته باشد به این امید که روسیه صدمه ببیند و من فکر نمی کنم چنین اتفاقی روی دهد. در حالیکه امروز نظرسنجی که از لهستان شرقی به من رسید نشان می دهد که 70 (این رقم اکنون از 80 در صد نیز گذشته است- مترجم) درصد روس ها از پوتین پشتیبانی می کنند و این یک درصد وسیعی از جمعیت است که پشت هر رییس جمهوری را در چنین نزاعی مستحکم می کند.

بنظر من در غرب اکنون هیچ حقیقتی گفته نمی شود و همه خواست اندیشی و گذاشتن ارزوهای خودشان بجای واقعیت است در حالیکه بخش مهمی از تجهیزات انگلیسی و امریکایی که به اوکراین فرستاده شده بدست روس ها افتاده است.

اکنون در جنوب و شرق اوکراین 60 هزار سرباز اوکراینی کاملا به محاصره نیروهای روسی درامده اند. احتمالا آنها اکنون با کمبود آب و مهمات مواجه هستند و روس ها ترجیح می دهند که آنها تسلیم شوند و نمی خواهند این 60 هزار نفر را کشتار کنند.

همانطور که نقشه جنگ نشان می دهد روس ها در اطراف مراکز بزرگ جمعیتی حلقه زده اند و به سراغ بخش های کشاورزی اوکراین نرفته اند. به سربازهای روس دستور داده شده که خود را از مناطق کشاورزی کنار بکشند چون اکنون فصل کشت بهار در اوکراین است و روس ها نمی خواهند که کشت و برداشت جو و گندم متوقف شود.

بنابراین مسئله اکنون برای روس ها آن است که هرچه را ارزش کنترل دارد تحت کنترل دراورد. آنها علاقه ای به کنترل سرزمینی اوکراین ندارند. همه عملیات روسیه از همان روز نخست متوجه تخریب نیروهای نظامی اوکراین بود که تقریبا انجام شده مگر در مناطقی که تحت محاصره هستند.

مشکل اصلی در ماریوپل است که در آنجا سه هزار از نیروهای فاناتیک (فاشیست) هنگ آزوف سنگر گرفته اند و اجازه نمی هند که غیرنظامیان از آنجا خارج شوند. من همین امروز تصاویری را می دیدم که اینها به مردم اجازه خروج از شهر را نمی دادند با اینکه روس ها یک دالان تخلیه و کمک های انسانی در آنجا باز کرده اند. اما اینها در غرب گفته نمی شود چون ممکن است به روایت غالب لطمه بزند. نگرانی من آن است که تلاش برای نابود کردن هنگ آزوف به ویرانی همه ماریوپل ختم شود که برای مردم آنجا وحشتناک خواهد بود.

من نمی دانم که درسطح بالا چگونه می اندیشند و شک دارم که تمایلی به پایان همه اینها وجود داشته باشد و تا زمانی که زلینسکی آنجاست شمار هرچه بیشتری از نیروهای اوکراینی کشته خواهند شد صرفنظر از اینکه ما چه مقدار اسلحه به اوکراین بفرستیم چون آنها نمی توانند از آنها به شکلی موثر استفاده کنند. اما همه اینها به این روایت کمک می کند که روس ها در حال شکست هستند و پوتین یک شیطان است، متجاوز است و باید کنار رود.

همه آنچه مربوط به سال 2014 (کودتا) و پیش از آن می شود از محاسبات خارج شده. اینکه 14000 نفر از ن زمان تا بحال در جنگ کشته شده اند. اینکه اوکراینی ها بی وقفه در شرق علیه روسیه اقدام کردند فراموش شده و این بسیار تراژیک است. به هر حال حقیقت این است که روس ها پیروز خواهند شد و اوکراین ویران خواهد شد. من دوست ندارم چنین اتفاقی بیفتد و فکر نمی کنم پوتین هم دوست داشته باشد. ما باید در نظر بگیریم که پوتین مایل به کشتار در اوکراین نیست چون آنها را مانند خودشان می داند. بزرگترین دروغی که تلویزیون های ما مرتب تکرار می کنند این است که روس ها بطور عمد به کشتار غیرنظامیان اوکراینی دست می زنند. این کاملا دروغ و جعلیات است. احتمال اشتباه در همه جنگ ها وجود دارد ولی هیچ نظامی خواهان کشته شدن مردم غیرنظامی نیست. اما اینکه بگوییم روس ها بطور عمد مردم غیرنظامی را کشتار می کنند مسخره است. مثل اینکه بگوییم آمریکایی ها بطور عمد غیرنظامیان را می کشند.

امروز خیلی ها می خواهند رهبران ما را قانع کنند که اگر به اوکراین کمک نظامی کنیم روس ها شکست خواهند خورد و اگر ما امروز بخواهیم در اکراین نیرو پیاده کنیم این به معنای جنگ با روسیه است و این جنگ به شکل افقی و عمودی گسترش خواهد یافت که می تواند به استفاده از سلاح های هسته ای بیانجامد.

نیروی هسته ای در دنیای امروز تنها برای دفاع از تمامیت ارضی یک کشور ارزش دارد. استفاده از سلاح هسته ای در شرایطی دیگر آنقدر مخرب است که هیچکس فایده نظامی در آن نمی بیند. و هیچکس نمی خواهد از آن استفاده کند. با اینحال ما بمب افکن های بی 52 را به نزدیک مرزهای روسیه فرستادیم. ما زیردریایی هایمان را به نزدیک آنها فرستاده ایم. در حالیکه آنها نمی دانند که این هواپیماها یا زیردریایی ها دارای سلاح هسته ای هستد یا سلاح های عادی. در نتیجه آنها نیروهای هسته ای خود را به حالت آماده باش دراوردند که بسیار خطرناک است. ضمن اینکه توانایی رادارها و ماهواره های آنها برای آنکه بتوانند حمله ای را از طرف ما کشف کنند به خوبی ما نیست و در این زمینه عقب تر هستند و در نتیجه ممکن است شرایطی پیش اید که کسانی گزارش دهند که یک حمله موشکی قریب الوقوع وجود دارد و با سلاح هسته ای دارد به آنها حمله می شود که چنین نباشد و الان وضعی بوجود آمده که امکان اشتباهات جدی وجود دارد. اما هیچکس نباید درباره اراده روس ها به اینکه اگر احساس کنند سرزمینشان مورد حمله اتمی قرار گرفته آنها به ما حمله خواهند کرد و این جنگ را به ایالات متحده خواهد کشانید.

بنظر من جو بایدن تصمیم بسیار درستی گرفته و اولا بسیار روشن اعلام کرده که که هیچ نیروی زمینی را به اوکراین ولو به اسم نجات شهروندان آمریکایی اعزام نخواهد کرد. ما تحت هیچ شرایطی به اوکراین نخواهیم رفت. ثانیا درباره منطقه پرواز ممنوع بدیهی است که اگر ناتو هر هواپیمایی را به اوکراین بفرستد روسها آن را سرنگون خواهند کرد و در این حالت ما وارد جنگ با روسیه شده ایم و بایدن گفت که اصلا چنین کاری نخواهیم کرد. البته انتونی بلینکن (وزیر خارجه) مدام برای این موضوع فشار می آورد با این فرض که نباید از آقای پوتین ترسید و پوتین مقابله نخواهد کرد. من صحبتهای سناتور لیندسی گراهام را شنیدم که دارای تجربیات نظامی طولانی بعنوان وکیل است که ما هرکاری انجام دهیم پوتین پاسخی نخواهد داد و او از ما می ترسد و ما هر کاری بخواهیم می توانیم انجام دهیم. این یک مسئله بزرگ است. من تا آنجا که بخاطر دارم برای نخستین بار شنیدم که سناتور روبیو سخن بسیار هوشمندانه ای گفت و به همه اعلام کرد اینکه روسیه، عراق نیست. منطقه پرواز ممنوع (که برای عراق انجام دادیم) را نمی توانیم برای روسیه هم انجام دهیم. نمی توانیم میگ به آنجا اعزام کنیم. بنابراین شواهدی از خردمندی در سنا همچنان به چشم می خورد. ولی متاسفانه کسانی مانند لیندسی گراهام همچنان ادعا می کنند یا آقای بلینکن که اندیشه های عجیبی درباره آنچه روس ها انجام می دهند و نمی دهند دارد و برای تحقق ایده های احمقانه انجام می دهد. مسئله کلیدی اکنون این است که آیا رییس جمهور بایدن می تواند روشن بینی خود را حفظ کند و به این فکرهای احمقانه پاسخ منفی بدهد یا نه. او باید بتواند دربرابر اهداکنندگان پول (کمپانی های بزرگ که به احزاب پول می دهند) مقاومت کند. این پول اهداکنندگان هستند که شهرها را اداره می کنند و می خواهند که درگیری را گسترش دهند. ولی بنظر من بایدن دنبال اینها نخواهد رفت و این را متوقف خواهد کرد...

وزارت دفاع آمریکا، حداقل آنها که یونیفورم دارند تحت تسلط کسانی است که مایل نیستند وارد یک جنگ واقعی علیه یک دشمن واقعی که پاسخ آنها را خواهد داد شوند. آنها می دانند که ما برای چنین کاری آماده نیستیم. که نیروهای ما بطور وحشتناکی فاقد آمادگی، فاقد آموزش، فاقد تجهیزات هستند. آنها می دانند این را چون خودشان از عواملی بودند که این بی نظمی را درون وزارت دفاع ما ایجاد کردند. به همین دلیل کسانی نظیر ژنرال مارک میلی توصیه می کنند که تحت هیچ شرایطی نباید روس ها را تحریک کرد، تحت هیچ شرایطی نباید وارد این ماجرا کرد زیرا ما آماده نیستیم. اما مسئله اینجاست که کسان دیگری هستند که دارای افکار تندی هستند و اشتباه است گمان کنیم که اینها فقط در دستگاه دولتی هستند، اینها در این نظام تک حزبی ما هستند صرفنظر از دموکرات و جمهوریخواه همه آنها مسئولیت در مقابل یک مجموعه همیشگی از پول پرداخت کنندگان خود دارند که طرفدار نزاع و جنگ هستند و از آن بهره می گیرند تا بر ثروت خود بیفزایند. این پول اهداکنندگان بشدت خطرها را دست کم می گیرند چرا که هیچ تجربه واقعی در عرصه نظامی در ارتش ندارند. آنها نمی دانند درباره چه چیز صحبت می کنند. من گزارش هایی را خوانده ام که توسط سربازان قبلی ارتش عملیات ویژه آمریکا و نیروی دریایی که در اوکراین بوده و اکنون بازگشته اند ارائه شده و در آن می گویند چقدر جنگیدن دربرابر سربازان روسی هولناک است و می گویند اگر می خواهید کشته نشوید دیگر به اینجا باز نگردید. این یک ارتش واقعی است. تجربیات قبلی ما (در عراق و افغانستان و ...) را فراموش کنید که به اینجا ربطی ندارد و حق با این سربازان است. آنها هر کاری دوست داشتند در عراق و افغانستان می کردند چون ما بر مردم آنجا با قدرت آتش خرده کننده مان مسلط شده بودیم. مردمی که نه اسلحه ای نداشتند نه نیروی هوایی داشتند، نه دفاع ضدهوایی داشتند. با اینحال متاسفانه افرادی در ایالت متحده هستند که همچنان برای پول اهداکنندگان کار می کنند و که باید آنها را کلوپ بمب خواهان نامید. آنها معقتدند که باید آماده بود تا به هر کس حمله کرد و بر سرش بمب ریخت. آنها گمان می کنند که این نشانه بزرگی ماست و مسئله اشان همواره ترساندن دیگران است. در وزارت خارجه کسانی هستند که عادت کرده اند همه را بترسانند تا آنچه را ما می خواهیم بپذیرند. بنظرمن در نتیجه این نزاع (روسیه و اوکراین) این وضع پایان خواهد یافت. چرا که اکنون بسیاری از اروپایی ها، همچنان هندی ها، چینی ها و بسیاری از آسیایی ها و افریقایی ها و کشورهای آمریکای لاتین متوجه شده اند که سیاست ما ایجاد ترس است. ما هرزمان که شما با نظرات ما موافق نباشیم آنها را دشمن خود خواهیم دانست و ما سعی خواهیم کرد که شما را با کنترل نظام مالی مجازات کنیم و بنظر من این وضع دیگر پایان خواهد یافت. و بنظرم نمی اید که برای روسیه ضرورتا خیلی بد تمام خواهد شد. به هر حال هر زمان که شما وارد جنگی شوید صدمه خواهید دید. اما نکته اینجاست که آنها بر این وضع غلبه خواهند کرد و چینی ها به برکت جناب جک سولیوان (مشاور امنیت ملی جو بایدن) که با وزیر خارجه آنها در رم ملاقات کرد دارای این خردمندی بودند که بر پشتیبانی خود از روسیه تاکید کنند چون اگر کار روسیه ساخته شود نوبت چین خواهد رسید و نتیجه تهدید چینی ها آن بود که همانجا جوابمان را دادند

ما دارای آن خردمندی انگلستان نیستیم که همیشه تلاشش برای صرفه جویی در دشمن بود. ما هر جا می رویم می گوییم شما یا با ما هستید یا علیه ما. در حالیکه انگلیسی ها هرجا که می رفتند دنبال آن بودند که ببینند با چه کسانی می شود کار کرد و چه کسانی بیطرف هستند و چه کسانی را می شود جلب کرد و اگر کسی مشکل واقعی است چگونه می شود او را منزوی کرد. اما اندیشه گلوبالیست ها، مارکسیست ها، نخبه گرایان این است که انحصار خرد، روشن بینی، اخلاق در درست آنهاست و هرکس مخالف آن باشد پس مخالف محسوب می شود ...

درباره استفاده از سلاح های شیمیایی یا بیولوژیک به اسم نیروهای طرف مقابل، عموما طرف برنده چنین کاری نمی کند و در حال حاضر روسها اشکارا برنده هستند و بنابراین دلیلی نمی بینیم که بخواهند از سلاح شیمایی یا بیولوژیک بنام طرف مقابل استفاده کنند. شاید اوکراینی ها بخواهند بعنوان آخرین راه حل برای کشیدن ما به این بحران از سلاح های شیمیایی اگر بتوانند استفاده کنند یا یک موشک در اصل روسی را که در لهستان طراحی شده شلیک کنند و مدعی شوند که روس ها این کار را کرده اند. این احتمالی است که ما باید درباره آن هشیار باشیم ولی من دلیلی نمی بینم که روس بخواهند از اینها استفاده کنند. تنها چیزی که روس ها می خواهند آن است که یک آتش بس امضا شود که در آن شروط آنها پذیرفته شود و این شروط هم از آغاز تغییر چندانی نکرده است. اول اینکه اوکراین باید بیطرف و غیرمتعهد نسبت به همه بلوک های نظامی باشد. دوم اینکه استقلال دنباس و هویت روسی آنها توسط کیف پذیرفته شود و سوم اینکه اوکراین ادعایی نسبت به کریمه نداشته باشد که می دانیم این منطقه هیچوقت اوکراینی نبوده. البته آنها می خواهند مطمئن باشند که دولت آینده نباید نسبت به مسکو خصومت داشته باشد و سلاح ها و سیستم هایی که برای تخریب روسیه طراحی شده در سرزمین آن قرار بگیرد. بنظرم آنها چیزی شبیه معاهده دولت اتریش را می پذیرند. ولی کسانی نظیر انتونی بلینکن، ویتوریا نیولند و شرکای آنها و بنظرم جورج سورس دربرابر آتش بس تا مرگ آخرین اوکراینی می خواهند مقاومت کنند و امیدوارم که چنین نشود. بدترین چیزی که ما الان می توانیم با آن مواجه شویم حمله شیمیایی بعنوان کار طرف مقابل است و اینجا زمانی که رییس جمهور ایالات متحده نقش خیلی مهمی دارد و متاسفانه آقای ترامپ در دو  مورد فریب خورد چرا که حلقه اطرافیان او را به سمت پرتاب آن موشک ها تشویق کردند ولی در 2019 زمانی که پس از سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک آمریکا توسط ایران، که عمدا مسیری خطرناک را انتخاب کرده بود  ترامپ را به حمله به ایران تشویق کردند او با صراحت پاسخ منفی داد. ...

واقعیت آن است که ناتوسازی اوکراین اتفاق افتاد و کسانی که می گویند که احتمال پذیرش اوکراین به ناتو بدلایل همیشگی مثل حقوق بشر و نبود دموکراسی و انتخابات واقعی و فساد فراگیر اندک بوده ولی روس ها مثل همیشه که نسبت به هرگونه فعالیت ناتو حساس هستند متوجه شدند که ناتوسازی اوکراین به مرحله ای رسیده که اگر قاطعانه دربرابر آن نایستند اوکراین وارد ناتو خواهد شد. و ناتوسازی اوکراین یک واقعیت است که توسط آمریکا هدایت می شود و ما می خواهیم دیگر اعضای ناتو را هم بدنبال خودمان بکشانیم و بریتانیایی ها همراه ما هستند چون ما در واقع در قاره اروپا زندگی نمی کنیم و اگر کار خراب شود انگلیسی ها هم به جزیره خودشان می روند و به همین دلیل بسیاری از اروپایی ها آنها را دوست ندارند و به آنها اعتماد ندارند.

در مورد حمله روسیه به اردوگاه آموزش (داوطلبان خارجی در نزدیک مرز لهستان) من تردید ندارم که پوتین اجازه آن را داده است چرا که بنظر من هیچ عملیاتی در غرب دنیپر بدون اجازه پوتین انجام نمی شود و پوتین تحت هیچ شرایطی نمی خواهد به انسوی رود دنیپر برود زیرا در آنجا اوکراینی های واقعی با فرهنگ و زبان خودشان زندگی می کنند و پوتین این کار را انجام داد برای اینکه می خواست به اوکراینی ها نشان بدهد که ما می توانیم به هر کجای اوکراین که بخواهیم برسیم. و اینکه در نزدیکی مرز لهستان انجام شد دو پیام داشت. یک پیام به لهستانی ها اگر همچنان به حمایت از اوکراین ادامه دهید و بخواهید این جنگ را گسترش دهید شما هم شریک در جنگ خواهید بود و لهستان و غرب این را نمی خواهند و روس ها این را می دانند...

درباره سلاح هایی که ما در رومانی مستقر کردیم و می گفتیم که برای مقابله با ایران است من یک بار پیشنهاد دادم که اگر اینها واقعا برای مقابله با برنامه موشکی بالیستیک ایران است چرا از روس ها دعوت نمی کنید که این تاسیاست را بازدید کنند و نشان دهیم که اینها هیچ تهدیدی برای روسیه نیستند. شما می توانید واکنشی که این پیشنهاد ایجاد کرد را حدس بزنید. به من گفتند که عقلم را از دست داده ام و هرگز چنین اجازه ای نخواهیم داد و من متوجه شدم که این تاسیاست ربطی به خطر ایران ندارد. یکباردیگر شما بعنوان یک قدرت بزرگ باید خرد انجام یا انجام ندادن کاری را داشته باشید و بدانید که آنچه شما انجام می دهید بر روی مخالف احتمالی شما اثر می گذارد و من بنظرم در این زمینه کارمان را درست انجام ندادیم و خیلی سریع ظرفیت های حریفمان را به لحاظ اقتصادی ضعیف و در خیلی عرصه ها عقب مانده ارزیابی کردیم که بتواند به ما پاسخ دهد. این واقعیت نیست و هیچگاه واقعیت نبوده. درست است که یک تفاوت واقعی از نظر اندازه اقتصاد بین ما و روسیه وجود دارد ولی این ربطی به قدرت نظامی روسیه و ظرفیت علمی و تکنولوژیکی آن ندارد. ما خودمان را در این موقعیت قرار دادیم و زمان زیادی را برای برقراری اعتماد و همکاری متقابل داشتیم که از دست دادیم. مثلا به همکاری های فضایی ما نگاه کنید یا اینکه ما چه تعداد زیادی موتورهای موشک از روسیه خریدیم و در عرصه های دیگر ولی ما همه اینها را به یک خودویرانی احمقانه و غیرسازنده تبدیل کردیم.

بنظر من تنها صدای عاقلانه در دولت بایدن رییس سازمان سیا ویلیام برنز بود. او همیشه یک نگاه عاقلانه نسبت به روسیه داشت و او سعی کرد این ایجاد نفرت از روسیه را تعدیل کند. ولی او مورد حمله کسانی قرار گرفت که به روسیه همچون کشوری نگاه می کنند که باید آن را ملیت زدایی کرد و برنز سعی کرد آنها را در این زمینه سر عقل بیاورد ولی فایده ای نکرد. ولی اکنون بنظر من بختی برای مدتی کوتاه وجود خواهد داشت. پوتین در جایی که نشسته دارد به اوضاع نگاه می کند و او آگاه است که ما درباره چه مسائلی بحث می کنیم ولی در عین حال می بیند که سپاهی بزرگ حدود 60.000 تن در شرق اوکراین ایجاد شده که می خواهند به دنباس و لوگانسک و دنتسک حمله کنند و بنظرم او مطمئن شده بود که این حمله انجام خواهد شد و قطعا جمهوری دنتسک و لوگانسک و مردم آن نابود خواهند شد. او نمی توانست بنشیند و این را تماشا کند و بنظرم او فکر می کرد که دیگر هیچ امیدی (برای دیپلماسی) وجود ندارد چون هربار که او تلاش خودش را کرد هیچکس به او توجه نکرد. برخی می گویند که اگر این اتفاق در زمان دونالد ترامپ نیفتاد بخاطر آن بود که ترامپ فردی قوی بود. در حالیکه دلیلش آن بود که ترامپ آماده شنیدن موضع روس ها بود. اما مشکل اینجا بود که ترامپ توان کنترل دولت خود را نداشت. او کسانی را بر سر کارها قرار داد که تماما مخالف دیدگاه او بودند. بنابراین از زمانی که گفت که چرا ما روابط بهتری با روسیه نداشته باشیم همه برای خرابکاری و سرنگونی اش به کار افتادند. پوتین این را دید و بنظرم صبر کرد تا ببیند بایدن چه پاسخی خواهد داد و شما دیدید که بایدن با چه افتخاری از اینکه پوتین را یک قاتل نابکار نامیده و از اینکه او را تحقیر کرده سخن می گفت. اگر همه اینها را کنار هم بگذاریم و کنار آنچه در شرق می گذشت پوتین احساس کرد که روسیه واقعا در خطر قرار گرفته و مسئله فقط زمان آن است. او می دید که هیچکس نمی خواهد به هیچ عنوان به او گوش دهد و به پوتین و دولتش اطمینان خاطر بدهد. بنظرم او بدرستی به این نتیجه رسید که انتخاب چندانی ندارد و بنظرم بزرگترین اشتباهی که پوتین در این عملیات مرتکب شد، اگر بتوان نامش را اشتباه گذاشت، آن بود که در آن بسیار محتاط بود و این یک واقعیت تراژیک است ولی چنین است. وقتی که شما چنین عملیاتی را انجام می دهید و می خواهید به هر قیمت مانع از خسارت های غیرنظامی شوید به موقعیتی وارد می شوید که او وارد شده یعنی سه هفته ازعملیات گذشته بیش از زمانی که او می خواسته. او برای دشمنانش این فرصت را ایجاد کرد که در آنچه روی می داد دخالت کنند و امید واهی را برای طرف مقابل بوجود آورد. این یک مسئله است و من مطمئنم که اطرافیانش و برخی از افسران بلندپایه به او این را خواهند گفت. و شما اگر به هرکس در ایالات متحده بگویید که پوتین نگران جان غیرنظامیان در اوکراین است به شما خواهند خندید. از نظر آنان پوتین یک شیطان، یک موجود بد و وحشتناک  و مزخرفاتی دیگر از این نوع است. او می خواست و بنظرم هنوز هم می خواهد که به یک توافق دست پیدا کند چون بنظرم نمی خواهد به کیف برود و این آخرین انتخاب اوست. و ما می دانیم که الان کیف و خارکف و ماریوپل در محاصره هستند و با توجه به 3000 اعضای ازوف که در آنجا محاصره هستند. ولی اگر به نتیجه نرسد بنظر من دست به کار خواهد شد.

یکی از درس هایی که من از جنگ ها گرفته ام این است که شما نمی روید یک شهر را فتح کنید از طریق اینکه خانه به خانه و ساختمان به ساختمان بجنگید. این به نتیجه نمی رسد. بلکه توپخانه می اورید و شهر را می کوبید. این چیزیست که در ورشو روی داد. در استالینگراد روی داد و در همه جنگ ها تا به امروز روی داده است از جمله زمانی که ما به مانیل رفتیم دقیقا همین کار را کردیم. هیچکس طرفدار چنین کاری نیست ولی این بدترین نتیجه ممکن است. ولی من امروز فیلم هایی را می دیدم که از اوکراین به لهستان رسیده  که در آن روس ها یک دالان خروج باز کرده بودند و از مردم می خواستند که خارج شوند و شما از کمک های انسانی و غذا و دارو برخوردار خواهید شد و در آنجا هنگ ازوف موضع گرفته بودند و نمی گذاشتند مردم خارج شوند و می گفتند شما هیچ کجا نمی روید و اینجا مردم هستند که نابود می شوند.

صریح بگویم زلنسکی در حال حاضر تبلیغاتی بهتر از مادر ترزا دارد. او دوست ندارد این وضع را از دست بدهد. او تبدیل یک راک استار در غرب شده که گویا کارهای زیادی انجام می دهد که در واقع چنین نیست ولی برای او خوب است. او همیشه در معرض خطر تندروهایی که آنجا را کنترل می کنند قرار داشته است مانند پلیس مخفی داخل اوکراین که می توانند او را هر زمان که بخواهد زیاد دور برود ترور کنند. بنظر من کارت ها در دست واشنگتن و در دست رییس جمهور بایدن است که در موقعیتی چندان متفاوت با موقع جنگ ویتنام نیست که می خواست به جنگ خاتمه دهد ولی کاری نکرد چون می ترسید که او را به بی توجهی به کمونیسم یا دوستی با کمونیست ها و سرخ ها متهم کنند. اگر او خود را از چنگ این تک حزبی ها رها کند و صاف و ساده بگوید آقای زلنسکی نمایش پایان یافت. قرارداد را امضا کن. ما به تو کمک می کنیم که کشورت را بازسازی کنی. همه چیز تمام می شود. ولی بنظرم بایدن نمی تواند این کار را انجام دهد چون هر بار که به این سمت متمایل شد توسط کسانی که اطراف او بودند نسبت به خطرات این کار هشدار داده شد. آنها چنین می گویند که اگر روس ها را مدت زیادی در درگیری نظامی نگه داریم ارتش روسیه فرو خواهد باشید در حالیکه هیچ دلیلی برای این در دست نیست. اگر مدت زمان زیادی جنگ طول بکشد مردم علیه او خواهند شد. هیچ دلیلی برای این هم اکنون در دست نیست. اما دلایل بسیار زیادی وجود دارد که موقعیت اقتصادی ایالات متحده همچنان ضعیف تر خواهد شد. شما محمد ال عریان (اقتصاددان مهم دولتی آمریکا) را می بینید که می گوید یک درصد افزایش نرخ بهره می تواند اقتصاد آمریکا را به رکود عمیق وارد کند و حتی بدترین از این. همانطور که اکنون بهای گازوییل و بسیاری چیزهای دیگر در حال افزایش است. بنابراین مسائل واقعی هنوز بوجود نیامده. اگر شما به بهای غذا، انرژی، فلزات و اینگونها کاهالا نگاه کنید و به آن بدهی ملی عظیم آمریکا را که باید بپردازیم اضافه کنید و ضرورت مشهود افزایش نرخ بهره و مقابله با تورم که برای اقتصاد بسیار خطرناک است مسئله این است که ما تا چه مدت زمان دیگر قبل از سقوط می توانیم دوام بیاوریم، چه مدت زمان مانده تا دیگر نتوانیم ادامه بدهیم. و این یک تغییر داده ها خواهد بود. ولی انتظار ورشکستگی قریب الوقوع روسیه مضحک است. من هیچ زمینه ای برای آن نمی بینم و بنظرم آنها موقعیت خود را حفظ خواهند کرد. این یک مسئله حیاتی، مسئله حیاتی استراتژیک برای آنهاست در حالیکه این جنگ برای ما چنین نیست. مسئله این است!

https://www.youtube.com/watch?v=NFngc_8RiVc

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 828  - 17 فروردین 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت