راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فصلی دیگر از کتاب "پوتین،

گرداننده بازی؟" نوشته ژاک باو

افسانه اشغال

کریمه توسط روسیه

ترجمه برای انتشار در راه توده

 

 

 - آیا پیوستن کریمه به روسیه غیرقانونی بود؟

پاسخ جامعه بین المللی به این پرسش براساس قطعنامه 68.262 مجمع عمومی سازمان ملل متحد این بود که پیوستن کریمه به روسیه غیرقانونی و غیرمشروع بوده است. دلایلی که برای توجیه این حکم ارائه شدند عبارتند از :

- نقض تمامیت ارضی اوکراین مطابق با قرار داد بوداپست (1994)

- مداخله نظامی روسیه برای تصرف نهادهای کریمه

- ماهیت غیرقانونی همه پرسی کریمه در سال 2014

همواره چنان وانمود شده که پیوستن کریمه به روسیه یک عمل قهری از طرف روسها بوده است. مثلا به گفته پاسکال بونیفاس سیاست شناس تلویزیونی فرانسوی، روسها کریمه را جزیی از روسیه می دانند چون مردم آن روس هستند. این کاملا نادرست است. یک بررسی صادقانه از تاریخ دهه های اخیر نگاهی متعادل تر و کمتر جانبدارانه به مسئله را ضروری می کند که تبلیغاتچی ها و تجدید نظر طلب های غرب برای محکوم کردن روسیه ارائه می دهند. مردم کریمه چند بار و بطور وسیع خواستار آن شدند که زیر نظر مسکو قرار داشته باشند.

در وهله اول، باید به یاد داشت که پیوستن کریمه به اوکراین در سال 1954 قانونی نبود. هرچند که هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد شوروی آن را در 19 فوریه 1954 تایید کرد، ولی هرگز روند تایید قانونی آن توسط شورای عالی اتحاد شوروی، و شوراهای جمهوری روسیه و جمهوری اوکراین طی نشد. بطور رسمی گفته شد که این هدیه ایست به اوکراین به مناسبت 300 مین سالگرد پیوندهای آن با روسیه، ولی چنین بنظر می رسد که این نتیجه حسابگری های شخصی خروشچف بود که می خواست حمایت اوکراین را در هیئت سیاسی حزب کمونیست بدست آورد. به هر حال قانونی یا غیرقانونی، مردم کریمه که در تاریخ خود هیچگاه زیر حکومت اوکراینی ها نبوده اند، هرگز پیوستن خود را به اوکراین نپذیرفتند و هیچگاه خود را اوکراینی نمی دانستند. آنچه نماد کژکارکردی نهاهای شوروی در آن زمان است، اکنون بطور عجیبی مورد حمایت همه "کارشناسان" غربی امروز قرار گرفته است!

باز گردیم به تاریخ.  در 20 ژانویه 1991 هنوز پیش از استقلال اوکراین، از اهالی کریمه خواسته شد که بین دو گزینه انتخاب کنند: با حکومت کیف بمانند یا به شرایط پیش از 1954 باز گردند و در زیر مدیریت مسکو قرار گیرند. پرسشی که در ورقه های همه پرسی نوشته شده بود چنین بود :

آیا شما خواهان آن هستید که جمهوری شوروی خودمختار سوسیالیستی کریمه بعنوان تابع اتحاد شوروی و عضو معاهده اتحاد (شوروی) شود؟‌

این نخستین همه پرسی خودمختاری در اتحاد شوروی بود و در آن اهالی کریمه با 93.6 درصد ارا خواهان آن شند که به مسکو بپیوندند. جمهوری سوسیالیستی خودمختار کریمه که در سال 1954 منحل شده بود یک ماه بعد در 12 فوریه 1991 توسط شورای عالی جمهوری سوسیالیستی اوکراین احیا شد. 

در 17 مارس 1991 مسکو یک رفراندم برای حفظ اتحاد شوروی برگزار کرد که در اوکراین پذیرفته شد. در این زمان کریمه دیگر زیر نظر مسکو بود و نه اوکراین در حالیکه خود اوکراین هنوز مستقل نشده بود. اوکراین رفراندم خود برای استقلال را بعدا انجام داد که شرکت اهالی کریمه در آن اندک بود چون از قبل مستقل بودند و معتقد بودند که این رفراندم به آنها ربطی ندارد.

در 4 سپتامبر 1991 یعنی شش ماه پس از استقلال کریمه، اوکراین نیز استقلال خود را اعلام کرد. روز 26 فوریه 1992 پارلمان کریمه با موافقت اوکراین "جمهوری کریمه" را اعلام کرد که به آن وضعیت جمهوری خودمختار را داد. 5 مه 1992 کریمه استقلال خود را اعلام و یک قانون اساسی تصویب کرد. در 1991 اوکراین شهر سباستوپل را، که در زمان شوروی مستقیما توسط مسکو اداره می شد، بدون  رعایت هیچیک از مراحل قانونی به خود منضم کرد. در سال های بعد یک زورآزمایی بین سمیفروپل (پایتخت کریمه) و کیف که می خواست کریمه را زیر نظر خود نگه دارد در گرفت.

در سال 1994 اوکراین با امضای مموراندم بوداپست پذیرفت که سلاح های هسته ای دوران اتحاد شوروی را که در قلمرو آن قرار داشتد در ازای تضمین "امنیت، استقلال و تمامیت سرزمینی" خود تحویل دهد. در این زمان کریمه معتقد بود که قانونا جزیی از اوکراین نیست و این توافق به آن ربطی ندارد. از سوی دیگر دولت کیف فکر می کرد که با این مموراندم تقویت شده است. به همین دلیل در 17 مارس 1995 اوکراین قانون اساسی کریمه را با زور لغو کرد و نیروی نظامی برای برکناری یوری مشکوف رییس جمهور کریمه اعزام و عملا جمهوری کریمه را ضمیمه اوکراین کرد، اقدامی که موجب برپایی تظاهرات وسیع برای پیوستن کریمه به روسیه شد. حوادثی که رسانه های غربی به انها اشاره نمی کنند.

بدینسان کریمه بنحوی خودکامه توسط بخشنامه های ریاست جمهوری از کیف اداره می شد. این وضع موجب آن شد که پارلمان کریمه قانون اساسی جدیدی را در اکتبر 1995 تصویب کند که در آن جمهوری خودمختار کریمه از نو احیا شد. این قانون اساسی جدید توسط پارلمان کریمه در 21 اکتبر 1998 تصویب و در 23 دسامبر 1998 توسط پارلمان اوکراین تایید شد. این حوادث و نگرانی اقلیت روس زبان موجب امضای یک پیمان دوستی میان اوکراین و روسیه در 31 مه 1997 شد. اوکراین که نگران جدایی کریمه بود در آن اصل غیرقابل نقض بودن مرزها در برابر - و این نکته مهمی است - تضمین "حمایت از اصالت قومی، فرهنگی، زبانی و مذهبی اقلیت های ملی" در سرزمین آن را قبول کرد.

اما در 23 فوریه 2014 مقامات جدید کیف که در یک کودتا به قدرت رسیده و متکی به هیچ انتخابات و دارای هیچگونه مشروعیت قانونی نبودند، قانون مربوط به زبان های رسمی و ضمانت های داده شده در معاهده 1997 به اقلیت روس زبان و مردم کریمه را نقض کردند. اهالی کریمه دوباره به خیابان ها ریختند و خواهان "بازگشت" به روسیه شدند، حقی که 30 سال پیشتر بدست آورده بودند.

در 4 مارس 2013 در جریان کنفرانس مطبوعاتی ولادیمیر پوتین درباره اوکراین، وی در پاسخ به این سوال که "شما آینده کریمه را چگونه می بینید؟ آیا برنامه ای برای پیوستن ان به روسیه وجود دارد؟" پوتین چنین پاسخ می دهد:

"نه، ما چنین برنامه ای نداریم. بطور کلی بنظر من تنها اهالی یک کشور هستند که می توانند آزادنه و در امنیت کامل برای آینده خود تصمیم بگیرند. این حق به آلبانی های کوزوو داده شد و در بسیاری از نقاط جهان ممکن شده، بنابراین هیچکس حق ملت ها برای تعیین سرنوشت خود را منتفی نمی داند که تا آنجا که می دانم در بسیاری از اسناد سازمان ملل درج شده است. با اینحال ما تحت هیچ شرایطی چنین تصمیمی نمی گیریم و به چنین احساساتی دامن نمی زنیم."

در 6 مارس 2014 پارلمان کریمه تصمیم گرفت یک همه پرسی مردمی در باره انتخاب میان باقی ماندن در اوکراین یا درخواست پیوستن به مسکو برگزار کند. در نتیجه این همه پرسی بود که مقامات کریمه درخواست پیوستن به مسکو را ارئه دادند. با این رفراندم و با درخواست مجدد برای پیوستن به مسکو، کریمه فقط همان وضعیت حقوقی را بدست آورد که "قبل" از استقلال اوکراین بدست آورده بود و اوکراین هرگز آن را نپذیرفت.

ضمن اینکه توافق میان اوکراین و روسیه برای حضور نظامیان روسیه در کریمه و سباستوپول در 2010 تمدید شده بود و تا سال 2014 معتبر بود. بنابراین روسیه دلیلی نداشت که بخواهد مدعی این منطقه باشد. این مردم کریمه بودند که بطور مشروعی احساس می کردند که دولت کیف (با لغو قانون مربوط به حقوق اقلیت های زبانی) به آنها خیانت کرده و از این فرصت برای تاکید بر حقوق خود بهره گرفتند. بنابراین به اصطلاح "عملیات ویژه" که غربی ها آن را محکوم می کنند در واقع پیامد سلسله ای از نقض حقوق و منافع کریمه از زمان شوروی و با همکاری غربی ها بود که همیشه حقوق بین المللی را برای مبارزه با روسیه زیرپا می گذارند.

پس از 2014 غربی ها مدعی نقض ممراندم بوداپست توسط روسیه شدند. هواداران کریمه در پاسخ به انها گفته اند :

الف - کریمه در ان زمان قبلا مستقل بوده و ممراندوم بوداپست به انها ربطی نداشته

ب - اوکراین - با لغو زبان روسی به عنوان یکی از زبان های رسمی - معاهده دوستی که در ان حمایت از اقلیت ها را تحمیل می کرده زیر پا گذاشته

پ - این تصمیم توسط دولتی اتخاذ شده که انتخابی نبوده و جریان قانونگذاری عادی را طی نکرده.

جالب آنکه در 19 فوریه 2022 انکا فلدهاسن، سفیر آلمان در کیف، در تلویزیون اوکراین 24 اعلام کرد که ممراندم بوداپست از نظر حقوقی الزام آور نیست. این موضع امریکایی ها نیز هست که شاهد آن بیانیه سفیر امریکا در مینسک بر روی سایت وب این سفارتخانه است.

ما بحث دراین باره را به خوانندگان حقوقدان واگذار می کنیم. ولی همه اینها نشان می دهد که ادعای غیرقانونی بودن پیوستن کریمه به روسیه بسیار دور از قطعیتی است که مفسران کنونی وانمود می کنند. در واقع ماجرای کریمه در واقع ابزاری برای حفظ تنش با روسیه بود که سرانجام به جنگ 2022 انجامید. همه داستان ها در غرب درباره انضمام کریمه توسط روسیه بر روی بازنویسی تاریخ و پنهان کردن همه پرسی 1991 قرار دارد، همه پرسی که انجام شد و کاملا هم قانونی و معتبر بود. فقط تاریخ نویسان و روزنامه نگاران دارای حسن نیت به این فصل از تاریخ اخیر کریمه اشاره می کنند ... ولی آنها کم شمارند!

 

افسانه تجاوز روسیه به کریمه

براساس این افسانه "کوتوله های سبزپوش وارد شبه جزیره کریمه شدند". ارونو دوبین در آن زمان در روزنامه لوموند ادعا کرد که هدف کودتای پوتین در کریمه رسیدن به یک معامله با غرب است (که مهمل بودن آن بعدا معلوم شد). رسانه های غربی مدعی "تجاوز" روسیه به اوکراین شدند و آن را گاه به "نیروهای ویژه" روسیه و گاه به کمپانی "واگنر" نسبت می دادند. مثلا به گفته پیر سروانت، کارشناس نظامی، در تلویزیون فرانس 5، ما یقین داریم که روسیه "با استفاده از زور و از طریق نظامی بخشی از یک دولت مستقل را اشغال کرده است." این ادعا برای آن بود که بتوان به کودتایی که غرب در کیف سازمان داده بود مشروعیت بخشید. من خود در آن زمان در ناتو کار می کردم و تمام این داستان در ناتو ساخته و پرداخته شده و اساس آن بر بازی با کلمات قرار داشت تا بتوان تعهداتی را که روسیه براساس قرارداد با اوکراین برعهده گرفته بود و کاملا به ان عمل می کرد به یک "عملیات ویژه" تغییر نام یابد. در حالیکه حضور نیروهای روسیه در کریمه نه در شکل، نه در تاکتیک و نه در ساختار ارتباطی به "نیروهای ویژه" انها ندارد. این نیروها مربوط به عرصه ای خاص هستند که من کاملا با آنها آشنا هستم و کتابی در مورد آن نوشته ام که در اوکراین هم ترجمه و منتشر شده است. (نگاه کنید به ژاک باو، نیروهای ویژه سازمان پیمان ورشو، هارتمان، پاریس 2002) حتی ادعا می شود که ولادیمیر پوتین شخصا اعتراف کرده که از نیروهای ویژه برای تصرف کریمه  بهره گرفته است. این دروغ است و در آن عمدا چند مسئله مخلوط شده است.

دردرجه نخست باید بخاطر آورد که لغو قانون کیوالف-کولنسی چنکو که زبان روسی را یکی از زبان های رسمی اوکراین می کرد توسط مقامات غیرانتخابی و کودتایی کیف همچون یک بمب در جامعه اوکراین که اکثریت بزرگ آن روس زبان بودند منفجر شد. مردم کریمه که از سال 1991 در یک زورآزمایی با کیف قرار داشت و می دیدند که حکومتی را که انتخاب کرده اند سرنگون کرده و تعهدات آن نسبت به اقلیت ها را نقض می کنند در یک جنبش وسیع به حرکت درآمدند. مردم به خیابان ها ریختند و خواهان پیوستن به مسکو و احیای حقوقی شدند که در ژانویه 1991 بدست آورده بودند. در میان آنها و مردم کریمه 4000 تیرانداز یا اعضای جوامع تیراندازی و 15000 ذخیره وجود داشتند که اسلحه های خود را بدست گرفتند و پارلمان محلی در سیمفروپل (پایتخت کریمه) را اشغال کردند. این نیروها در مجموع یک واحد "دفاع از خود" بوجود آوردند که سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه و ولادیمیر پوتین به آنها اشاره کردند.

به اینها، نظامیان نیروهای اوکراینی نیز افزوده می شود. در اغاز 2014 ارتش اوکراین هنوز متشکل از اکثریت کادرها و واحدهایی بود که براساس سرزمینی سازمان یافته بودند: در کریمه اکثریت نظامیان روس زبان بودند. زمانی که دولت کیف دستور سرکوب تظاهرات را داد، 20 هزار تن از 22 هزار نظامی اوکراینی مستقر در کریمه حاضر به تیراندازی به هموطنان خود نشدند و به تظاهرکنندگان پیوستند. واقعیتی که بعدا ایوان وینیک نماینده پارلمان اوکراین نیز آن را تایید کرد. اینان برای جلوگیری از ابهام درجه های اوکراینی خود را کندند و همانها هستند که رسانه های غرب انها را "کوتوله های سبزپوش" نام نهاده اند و می گویند "نیروهای ویژه" روسیه هستند. به این نظامیان حدود 15000 روس زبان پلیس، سرویس امنیتی و مرزداران افزوده می شود که انها نیز مقابله با "برادران" خود را نپذیرفتند. یعنی حدود 35000 شورشی.

حضور جداگانه نظامیان روسی در کریمه براساس قراردادی بود که در سال 2010 امضا و تا 2014 معتبر بود و به روسیه اجازه می داد که تا حداکثر 25000 نیروی روسیه را در کریمه داشته باشد که تنها حدود 20 تا 22 هزار تن از آنها در آنجا بودند. براساس این توافق روسیه می توانست در نقاط مختلف استراتژیک کریمه مانند فرودگاه مستقر باشد تا در شرایط بحران بتوانند با روسیه در ارتباط باشند. اینگونه نظامیان براساس روال نیروهای نظامی روسیه درجه بر روی لباس های خود ندارند.

به این ترتیب در زمان تظاهرات در کریمه حدود 15000 شبه نظامی محلی، 4000 اعضای گروه های تیرانداز و شکارچی، 35000 نظامی شورشی روس زبان و بالاخره 25000 روس براساس موافقتنامه با اوکراین در کریمه حضور داشتند. بنابراین برخلاف ادعای مقامات غرب هیچ تجاوزی از جانب روسیه به کریمه وجود نداشت. موافقتنامه میان روسیه و اوکراین به روس ها اجازه می داد که در خارج از پادگان های خود حضور داشته باشند تا در صورت وقوع حوادث خطرناک مداخله کنند. زمانی که شبه نظامیان ناسیونالیست اوکراینی تصمیم به رویارویی خشن با مردم کریمه گرفتند، نیروهای روس دفاع ملی کریمه جلوی انها را با توسل به اصل "مسئولیت حفاظت" که به عهده آنها بود گرفتند.

بنابراین در سال 2014 نه در دونباس و نه در کریمه هیچ تجاوزی از جانب روسیه اصلا روی نداده بود. در واقع مدام با اصطلاحات "تجاوز" و "مداخله" بازی می شود تا در حضور واقعی روس ها در شرق اوکراین نوعی ابهام ایجاد گردد. با وجود ادعاهای مکرر غربی ها هرگز شاهدی بر "تجاوز" روسیه یا حتی "پیاده شده" نیروهای ویژه آن در کریمه نشان نداده اند.

برخی مفسران مانند ارنو دوبین، در روزنامه لوموند مدعی بودند که این یک گروگانگیری از طرف روسیه است یعنی می خواهد از کریمه برای معامله استفاده کند که هیچوقت چنین چیزی روی نداد.

میشل التشانیوف در تلویزیون فرانس 5 مدعی است که رای گیری 2014 "تماما دستکاری شده" بوده است. این یک ادعای بدون هیچ دلیل و مدرک است. در واقع او بدون آنکه هیچ چیز بداند ادعایی را مطرح می کند. ممکن است کسی بگوید که چون نظارت بین المللی وجود نداشته بنابراین در این همه پرسی، در سازماندهی، شمارش آرا، کارکرد دقیق هر محل اخذ آرا و غیره مثلا تقلب وجود داشته است. البته همه چیز ممکن است هرچند که برخی کشورها مانند سوییس بطور منظم رفراندم می کنند بدون آنکه نیاز به تایید بین المللی باشد، در حالیکه برخی دیگر مانند فرانسه صاف و ساده نتیجه هر رای گیری را که خوششان نیاید نادیده می گیرند.

با اینحال 96.77 درصد آرا بسود پیوستن به روسیه هماهنگ است با نتیجه 93.6 درصد که در سال 1991 بدست آمد و یک نظرسنجی گالوپ در آوریل 2014 نیز آن را تایید می کند. ضمن اینکه اینگونه نتایج استثنایی نیست مانند نتیجه 99.98 درصد در کوزوو 1991 یا در فالکلند 2013 با 99.8 درصد. بنابراین این اتهامات تنها ادعاهای ساختگی هستند که بر روی فرضیاتی قرار دارند که همه پرسی پیشین و همه تاریخ اخیر کریمه را نادیده می گیرد تا یک دستکاری شرم اور از طرف روسیه را نتیجه بگیرد.

ضمن اینکه کاملا دقت می شود که اشاره ای به این واقعیت نشود که در 10 مارس 2014 مقامات کریمه از سازمان امنیت و همکاری اروپا درخواست کردند که نمایندگانی را برای نظارت بر همه پرسی اعزام کند و آن سازمان به بهانه مخالفت همه پرسی با قانون اساسی خودداری کرد. ظاهرا مقامات این سازمان نیز مایل نبودند رفراندم قبلی کاملا قانونی و مشروع را بیاد بیاورند. ضمن اینکه در این زمان یک کودتای غیرقانونی که البته دولت های غربی خلاف منشور سازمان ملل و سند نهایی هلسینکی از آن حمایت می کردند کل روند قانونی در اوکراین را از هم گسیخته بود. بنابراین کاری که اهالی کریمه انجام داند تنها آن بود که از این وضعیت که یک دولت غیرقانونی و نامشروع  در کیف تعهدات خود را نقض کرده بود استفاده کردند تا به حقوقی دست پیدا کنند که اوکراین بیست سال پیشتر آنها را از آن محروم کرده بود و بدینوسیله ماده 8 سند نهایی هلسنیکی را اجرایی کنند.

براساس اطلاعاتی که از داخل سازمان امنیت و همکاری اروپا دارم، در آن زمان آمریکایی ها فشار سنگینی به سازمان همکاری اروپا می آوردند که کودتا را تایید کند. در واقع این روشی مرسوم بویژه در اتحادیه اروپاست که برای نظارت بر انتخابات نمی روند تا بعدا آن را غیرقانونی اعلام کنند (مثل بلاروس)

همه اینها از طرف همان کشورهای غربی انجام می شود که در سال 1990 فعالانه از جدایی لیتوانی، لتونی و استونی پشتیبانی کردند و بلافاصله همه پرسی جدایی اوکراین و گرجستان را به رسیمت شناختند در حالیکه ان کشورها به لحاظ فنی دقیقا در همان وضع کریمه بودند...

وقتی که مثلا باراک اوباما از تریبون سازمان ملل هشدار می داد که "این ماجرا میتواند برای هرکدام از کشورهای شما پیش بیاید" دقیقا می دانست درباره چه سخن می گوید: در پایان سده نوزدهم، ایالات متحده سرزمین هاوایی را به شیوه کاملا غیرقانونی ضمیمه خود کرد. هنوز نیز میان بومیان این سرزمین و واشنگتن در این زمینه نزاع وجود دارد. حتی برخی اصطلاح "انضمام" را نمی پذیرند و می گویند که هاوایی تحت اشغال نظامی ایالات متحده است. با این پیامد طنزگونه که اگر حقوق بین الملل رعایت می شد، باراک اوباما که زاده هاوایی بود نمی توانست رییس جمهور امریکا باشد. ضمن اینکه بر مبنای تقاضا و همه پرسی مردم کریمه بود که روسیه الحاق کریمه را پذیرفت، در حالیکه هاوایی با زور توسط نیروی نظامی امریکایی اشغال شد و بطور یکجانبه به سرزمین امریکا الحاق گردید!

 

Jacques Baud : « Poutine, maître du jeu ? », Max Milo, Paris, 2022

 

-----------------------------

بخش پیشین این ترجمه در راه توده شماره 828 از روی لینک زیر قابل دریافت است

https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/april/828/halghe.htm

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 829  - 24 فروردین 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت