راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 829

ضرورت انتشار

یک روزنامه "چپ" در ایران

درگام نخست باید فیلترینگ از روی برخی سایت های خبری "چپ" برداشته شود!

 

 جنگ اوکراین این زمینه را فراهم ساخت تا چهره فریبکار غرب و ادعای آن درباره آزادی بیان و انتشار آزاد اخبار و اطلاعات، با سانسور و جلوگیری از هر امکانی برای دریافت خبرهائی غیر از خبرهائی که در رسانه های غربی منتشر می شود آشکار شود. در همین حال، این امکان را فراهم ساخت تا فعالان سیاسی در تمام جهان - از چپ تا راست- درک خود از اوضاع جهانی را بیان و منتشر کنند. حتی شتاب در این بیان و انتشار را نیز باید به فال نیک گرفت زیرا به فرصت طلبی برای خوردن نان به نرخ روز میدان نداد. این مسئله در باره ایران نیز کاملا صادق است و ما چهره ای متفاوت را از مدعیان اصلاحات در جامعه شاهد شدیم. چهره ای که بناچار نشان داد نگاه به غرب تا حد چشم پوشی بر همه جنابات امریکا، تا چه میزان در حاکمیت و پیرامونی های آن قوی است و نفوذ دارد و یا حداقل، شناخت از جهان سرمایه داری که امریکا در راس آن قرارداد، علیرغم 40 و چند سال شعار علیه امریکا و اسرائیل، چقدر ضعیف و تو خالی است. به همین ترتیب و در ادامه این چهره آشکار، ما دیدیم که مطبوعات و رسانه های جمهوری اسلامی چگونه تابع سیاست های تبلیغاتی غرب هستند و حتی از آن ها تقلید می کنند. این واقعیت از آن جهت تلخ تر است که ما شاهدیم در کشورهای منطقه،(از جمله در پاکستان، عراق، افغانستان و ...) شناخت از امریکا و اسرائیل و مخالفت با آنها بسیار قوی تر از ایران است. این تناسب، در مقایسه با همین شناخت و تقابل در افریقا و امریکای لاتین وسیع تر است. به این ترتیب، دستآورد حاکمیت ایران با همه شعارهائی که در تمام سالهای گذشته داده، نابودی شناخت و درک مردم از امریکا و اسرائیل، حتی در آن میزان است که در دوران پیش از انقلاب بود. بخشی از وسیعت روسیه ستیزی در جامعه امروز ایران محصول همین دستآورد است. چنان که وحشت از حضور سرمایه و تکنولوژی چین در ایران محصول این دستآورد حکومت است. اینها نکاتی نیست که دشمنان استقلال ایران از آن بی خبر باشند. در یک مقایسه ساده، نگاه کنید به مجموع روزنامه ها و سایت های خبری که در ایران به روز می شوند. همه آنها نقش پیاده نظام رسانه های غربی را دارند، چنان که حتی یک روزنامه و یا سایت خبری را نمی توان پیدا کرد که دیدگاههای متفاوت را بصورت روزانه و مستمر منتشر کند. درحالیکه با در نظر گرفتن هزینه های فعالیت سیاسی چپ در ایران و سابقه و بی اعتمادی که حکومت با یورش و سرکوب این نوع فعالیت سیاسی از خود باقی گذاشته، حاکمیت می توانست در برابر انبوه نشریات متمایل به امریکا و غرب، حداقل، فضایی برای انتشار یک روزنامه چپ که در سیاست خارجی برخی همسوئی ها را با سیاست استراتژیک خارجی حکومت دارد را فراهم سازد. حتی اگر، به هر دلیل و بهانه ای چنین نمی کند، فیلترینگ را از روی برخی سایت های خبری بردارد تا بتوان مردم را تا حد امکان از زیر بمباران اخبار دروغ و جعلی و تفسیرهای مغرضانه رسانه های داخلی و رسانه های فارسی زبان خارج از کشور بیرون کشید.

ما شبکه های اجتماعی را دنبال می کنیم، بحث های روی کلاب هاووس را نیز به همچنین و حتی پیام هائی که زیر مطالب مربوط به روسیه و جنگ اوکراین در فیسبوک ها نوشته می شود. میزان کم آگاهی آلوده به پوچی در اغلب این پیام ها که ادامه بیماری اظهار نظر، با کمترین اطلاع و آگاهی است، خود یک فاجعه است. ما در این فاجعه نقش حکومت را بسیار دخیل می دانیم.

فاجعه روسیه ستیزی و کور ذهنی برای دیدن ابعاد وقایع اوکراین، اجتناب ناپذیر نبود، اگر احزاب واقعی و مترقی در ایران آزاد بودند و نشریات آنها نیز منتشر می شدند و مطبوعات در چنگ امثال "دنیای اقتصاد" و بقیه این طیف روزنامه ها نبود و دفاع بر عهده امثال روزنامه کیهان گذاشته نمی شد که خود به خود، دفاعش ضد دفاع است. بی اعتمادی مردم به تمام رسانه های حکومتی و در صدر آنها صدا و سیما با خشم مردم از تبعیض و فقر و نابرابری اکثریت جامعه در این زمینه نقش مهمی داشته و دارد. ما این وضع اسف بار را در ماجرای قرارداد 25 ساله با چین، قرارداد 20 ساله با روسیه و پیش بینی "گردش به شرق" و قرار گرفتن در جبهه مقابل امریکا و غرب، یعنی در کنار روسیه، هند و چین دیدیم. بدین ترتیب، خشم از حکومت، به خشم علیه روسیه و چین تبدیل شده است، با این محاسبه که اگر آنها از جمهوری اسلامی حمایت نکنند، جمهوری اسلامی سقوط می کند و لابد ایران، تبدیل به عراق و لیبی و افغانستان نمیشود بلکه تبدیل می شود به "هالیوود"!

این فضا چنان مخدوش و کور و تاریک است که کسی از خود سئوال نمی کند، اگر همه حق با امریکا و اروپاست، چرا تمام رسانه های روسیه را بسته اند؟ چرا اجازه نمیدهند مردم از آن طرف هم خبر بشنوند و خود مقایسه کنند؟

تاکنون یک روزنامه در ایران، این سئوال را مطرح نکرده است که چرا در اوکراین ارتش فاشیستی تشکیل شده بود؟ چرا دولت اوکراین رسما اعلام کرد می خواهد هم عضو ناتو شود و هم سلاح اتمی تولید کند؟ حکومت خواهان حمایت چین و روسیه از ایران است، اما درعین حال بیم دارد که مردم را نسبت به ماهیت و واقعیات آن دو کشور آگاه کند و موجب محبوبیت آنها در میان مردم شود و روحانیون سنتی را بر آشفته سازد. اینست آن تضادی که منجر به کورذهنی کنونی جامعه نسبت به تحولات جهان و از جمله رویدادهای اخیر اوکراین و روسیه و همزمان با آن روسیه هراسی و چین ستیزی شده است.

اطلاعات زیادی در اوکراین بدست روسیه افتاده است. از جمله فعال شدن پایگاه های اتمی، کشف آزمایشگاههای بیولوژیک و اسناد دقیق حمله ارتش اوکراین و ارتش فاشیستی 60 هزار نفره "ازوف"  مشترکا به دو جمهوری خودمختار در شرق اوکراین و همچنین به "کریمه". در همین آزمایشگاه ها نشانه های تولید ویروس "کرونا" کشف شده است. حتی همین اطلاعات باندازه کافی گویای عزم ناتو و ارتش اوکراین برای حمله به روسیه نبود؟ آنها که عادت به نظر دادن شتابزده دارند، حتی این اخبار را دنبال نکرده اند و شما در تلویزیون جمهوری اسلامی گزارشی مستند بدون روضه خوانی و رجزخوانی های معمول مفسران آن تاکنون ندیده و نشنیده اید! ما وقتی از ضرورت یک روزنامه چپ و مستقل سخن می گوئیم و یا پیشنهاد می کنیم حداقل فیلترینگ را از روی برخی سایت ها نظیر راه توده بردارند ناظر بر این واقعیات است!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 829  - 24 فروردین 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت