معنای جشن پیروزی فوتبال امریکا بر فوتبال ایران! |
در بحبوحه اعتراضات اخیر مسئله باخت تیم فوتبال ایران از آمریکا و شادی بخشی از ایرانیان داخل و خارج کشور برای این باخت در افکار عمومی مطرح شد. برخی ها این شادی را به علاقه مردم به آمریکا ربط می دهند که توضیح دقیقی نیست. ممکن است بخشی از مردم ایران به آمریکا علاقه داشته باشند ولی نه در این حد که از باخت تیم ایران دربرابر آمریکا خوشحال شوند. البته درباره مردم صحبت می کنیم نه سیاسیون فاقد هویت. آنچه روی داد در واقع نوعی دهن کجی به حکومت در مقابل جشن پیروزی ایران بر تیم ولز بود. در این شرایط اگر تیم ایران از تیم بورکینافاسو هم شکست می خورد شاهد همین جشن و شاید بیش از آن هم بودیم. این جشن که در واقع بعنوان نمادی از اعتراض معرفی می شد دارای ماهیتی متضاد بود. از یکسو کمر ایدئولوژیک حرکات خشونت آمیز را شکاند. از سوی دیگر نمادی از گسترش جنبه ویرانگر آن بود. در واقع کل حرکت خشونت آمیز اخیر بنحوی بسیار هوشمندانه - که خارج از ظرفیت فکری گردانندگان سازمان مجاهدین خلق یا تلویزیون اینترنشنال بود - بر روی کیش "سوگواری" برنامه ریزی و سازماندهی شده بود یعنی این فکر که ما داغداریم و چون داغداریم همه باید دربرابر ما سر فرود آورند، و ما مجاز به هر کاری، هر جنایتی، هر خشونتی هستیم. بنابراین باید کشته گرفت و بعد بنام سوگواری و انتقام این کشته ها هم خشونت را مجاز اعلام کرد، هم مراسم هفته و ماه برای آنها گرفت و خشونت را گسترش داد و هم جلوی همه حرکات فرهنگی و هنری و ورزشی و اجتماعی کشور را بنام ضرورت همدردی و سوگواری برای کشتگان گرفت و بتدریج کل کشور را بنام سوگواری با گردانندگان خشونت همراه و آن را فلج کرد. نمونه آن را در خارج کشور در برهم زدن کنسرت های خوانندگان بنام همین سوگواری دیدیم یا فشار به هنرمندان در داخل کشور که گویا نباید مثلا تئاتر اجرا کنند، یا بازیکنان و ورزشکاران که نباید در همایش های ورزشی شرکت کنند زیرا مردم سوگوارند یا باید برای همدردی و سوگواری دستبند سیاه بر دست کنند و غیره شاهد بودیم. استفاده از زور داغ نه برای جلوگیری از داغهای بیشتر بلکه برای ایجاد داغهای بیشتر. منحرف کردن داغداری ازهدف خود که ایجاد تسلا و آرامش است به سمت ایجاد خشونت و تنش بیشتر. با اعلام جشن و پایکوبی برای پیروزی آمریکا بر تیم ایران، سلاح داغ و سوگواری از دست سازماندهندگان خشونت بیرون آمد و ایدئولوژی و چسب متصل کننده حرکات خشونت آمیز در این مرحله فرو پاشید. ولی این خوشحالی یک بعد متضاد دیگر داشت و آن نحوه توجیه آن بود. در توجیه چرایی جشن برای باخت تیم ملی گفته شد که این تیم ایران نیست بلکه تیم آقای خامنه ایست. همین که گرفتن جشن برای شکست تیم ملی نیاز به توجیه داشت نشان داد که حامیان آن از جنبه ضدملی و نفرت برانگیز این جشن و پایکوبی آگاه بودند. ولی نوع توجیهی که کردند خود زمینه ساز توجیهات دیگر برای گرفتن جشن های دیگر است. امروز تیم ملی ایران تیم آقای خامنه ایست، فردا موشک ها و پهپادها و نیروگاه های اتمی و دستاوردهای علمی و فنی ایران به موشک ها و دستاوردهای آقای خامنه ای تبدیل می شود که می توان برای حمله و نابودی آنها جشن گرفت، روز دیگر ذوب آهن و پتروشیمی و فولاد و تراکتورسازی به صنایع آقای خامنه ای تبدیل می شود که می توان آنها را با خوشحالی نابود کرد و نهایتا چیزی از ایران باقی نمی ماند که در تصرف آقای خامنه ای نباشد و نابود کردن آن ایرادی نداشته باشد که هیچ، برای نابودی ایران خامنه ای جشن هم باید گرفت. نه خود جشن غم انگیزی که برای پیروزی تیم آمریکا بر تیم ایران گرفته شد بلکه توجیهی که برای آن شد دارای اهمیت است. چشم انداز سوریه سازی ایران از درون این توجیه بیرون می آید.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 860 - 16 آذر 1401