تولید ثروتمند و طبقاتی شدن جامعه با دولت هاشمی و برنامه تعدیل آغاز شد ! |
ایران پس از انقلاب، بعد از یک دوره کوشش برای رشد مستقل ملی در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی؛ با درگذشت آیت الله خمینی و آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، همزمان با موج دوم جهانی شدن تولید برای سود و تحت تاثیر آن، وارد سیستمی شد که اساس آن بر تولید ثروتمند بجای تولید ثروت قرار دارد. یک سیستم تولید ثروتمند با ترکیبی از مشخصههای زیر شناخته میشود: -1 به طور عمده برای بازار جهانی تولید میکند و نه بازار داخلی. - 2 تولیدات آن عمدتا مواد خام، کشاورزی و حتی صادرات نیروی انسانی است. 3 - هدف نظام از تولید کسب سود است و نه رفع نیازهای اجتماعی. یعنی بخشی از سیستم تولیدی هدف خود را به نظم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ملی تحمیل و آن را تابع خود کرده است. برعکس یک سیستم تولید ثروت، در هر سه عرصه در تقابل با سیستم تولید ثروتمند است. این سیستم: الف- به طور عمده برای بازار داخلی تولید میکند و نه بازار جهانی. ب- تولیدات آن عمدتا کالای ساخته شده است؛ و مواد خام و حتی نیروی انسانی را وارد میکند. پ- هدف افراد و اجزای سیستم از تولید هر چه باشد، هدف نهایی نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی پاسخ به حیاتی ترین نیازهای مردم است. یعنی نظام هدف خود را به سیستم تولیدی و اجزای آن تحمیل و آنها را تابع این هدف کرده است. مهمترین ویژگی یک سیستم تولید ثروت، تولید برای رفع نیازهای ملی و بازار داخلی است. تنها در این چارچوب است که یک چرخه تولید ثروت شکل میگیرد و به یک سیستم تولید ثروت تبدیل میشود؛ سیستمی که خود تابع هدفهای نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برای رفع نیازهای مردم است. یک سیستم تولید ثروتمند معمولا برپایه صدور مواد خام قرار دارد ولی حتی اگر چنین نباشد و برمبنای بهره گیری از نیروی کار و تولید کالا باشد، درصورتی که سمت عمده تولید در جهت پاسخ به نیازهای بازار داخلی قرار نگیرد، نمیتواند یک سیستم تولید ثروت ایجاد کند.
برای نمونه در بنگلادش و پاکستان دهها میلیون کارگر تولید کننده کالا - بیش از فرانسه و انگلستان یا آلمان- وجود دارند که به تولید توپ فوتبال و کفش ورزشی و کیف و کالاهای مشابه آن بر مبنای سرمایهداری اشتغال دارند. ولی این تولید چون برای بازار جهانی است امکان شکلگیری یک چرخه و سیستم تولید ثروت در این کشورها را نمیدهد. ماده اولیه از خارج وارد میشود. در آنجا تبدیل به توپ و کفش میشود و محصول نهایی دوباره به خارج صادر میشود. این تولید حلقهای از اقتصاد بنگلادش و پاکستان نیست، حلقهای در چرخه اقتصاد جهانی است. اقتصاد بنگلادش یا پاکستان به دلیل وجود این دهها میلیون کارگر از فرانسه و آلمان جلو نزده است. چرا که آنها برای بازار خارجی تولید میکنند. اگر این دهها میلیون کارگر تولیدکننده را در یک جزیره جمع کنند و این تولید را در آنجا انجام دهند هیچ تفاوت بنیادینی برای اقتصاد این کشورها ایجاد نمیکند. ولی اگر قرار بود که این کیف و کفش برای رفع نیازهای ملی و بازار داخلی بنگلادش یا پاکستان تولید شود خیلی سریع معلوم میشد که مردم این کشورها به این تعداد توپ فوتبال و کیف و کفش ورزشی نیاز ندارند. در آنصورت نیروی کار و تولید به سمت شاخههای مختلف که رفع کننده نیاز مردم آنها کشورها باشد جهت میگرفت و گسترش مییافت و ضرورت تهیه مواد اولیه برای ساخت آنها، ماشین آلات لازم برای تولید و علم و تکنولوژی ضروری آن، امکانات حمل و نقل، بازرگانی، خدمات و … را در سطحی گسترده بوجود میآورد و بدینطریق یک چرخه تولید ثروت شکل میگرفت. ولی اکنون هیچکدام از اینها نیست. کافیست آن شرکتهای چندملیتی که به تولید توپ و کفش در بنگلادش مشغول هستند سفارش تولید ندهند یا محصولات تولیدی را نخرند. آن میلیونها کارگر محکوم به مرگ از گرسنگی هستند یعنی از وضع فعلی خود هم یک پله نزول کنند. در اینجا بجای آنکه مواد خام دیگر کشورها را تصاحب کنند، ثمره کار آنها را مستقیما تصاحب میکنند. تولید ثروتی که شکل گرفته به یک سیستم پاسخ به نیازهای مردم تبدیل نشده بلکه همچنان تولید ثروتمند میکند. سیستمی که به طور عمده برای بازار خارجی تولید میکند اصولا درکی از امکان ها، نیازها و ضرورتهای اقتصاد ملی ندارد و نمیتواند داشته باشد؛ این تولید برای بازار خارجی میخواهد نفت باشد یا محصولات پتروشیمی، گندم باشد یا ماکارونی، توپ باشد یا کفش ورزشی. نیازها در این سیستم به شکل لحظهای و ناگهانی ظهور میکند و از طریق واردات پاسخ میگیرد. واردات چوب بستنی و بیل و کلنگ به ایران معنایی جز این دارد؟ تولید برای بازار خارجی در عین حال وسیله خروج ثروت چه به شکل مستقیم ایجاد امکان فرار سرمایه است و چه به شکل بکارگیری ثروت برای واردات کالاهایی است که سیستم تولیدی قادر به تامین آن برای مردم کشور خود نیست. تولید برای بازار خارجی از این طریق مانع انباشت و بکارگیری ثروت در داخل کشور می شود، به فقر دامن میزند و در کنار تولید اندکی ثروتمند انبوهی فقیر بوجود میآورد. بدینسان ایجاد ثروت چه بر مبنای بهره برداری از طبیعت و صدور مواد خام و چه بر مبنای مناسبات سرمایهداری و کار انسانی در صورتی عامل پیشرفت و ایجاد یک سیستم تولید ثروت است که در چارچوب تولید برای بازار داخلی و پاسخ به نیازهای متنوع مردم باشد، یعنی در صورتی که نظام هدف خود را که رفع نیازهای مردم است به سیستم تولیدی تحمیل کرده باشد. در اینجاست که وجه تفاوت عمده یک سیستم تولید ثروت از یک سیستم تولید ثروتمند نمایان میشود. آیا نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تابع اهداف سیستم تولیدی میشود یا هدف خود را به سیستم تحمیل میکند؟ آنچه عامل پیشرفت کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه و سوئد شده - برخلاف آنچه در ایران تبلیغ و به سیاست دستگاه حکومتی تبدیل شده - این نبوده که هدف نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در این کشورها کسب سود بوده است. برعکس عامل پیشرفت در آن بوده که نظام هدف خود را که رفع نیازهای مردم است به سیستم تولید برای سود تحمیل کرده و اجازه نداده که بخشی از سیستم هدف خود را که کسب سود است به کل نظام تحمیل کند. سمت دادن تولید به رفع نیازهای مردم، حمایت از تولید ملی، تعدیل فاصله طبقاتی، اخذ مالیاتهای سنگین از سرمایهداران، آموزش و پرورش رایگان، دستمزدهای بالا، تحمیل هزینههای یک نظام تامین اجتماعی پیشرفته به کارفرمایان و … معنایی جز این دارد که نظام هدف خود را که رفع نیازهای مردم است به سیستم تولید سرمایهداری که هدف آن کسب سود است تحمیل کرده است؟ به همین شکل عقبگرد و بحران در این کشورها در چند دهه اخیر ناشی از این نیست که سیستم سودآوری و بهره مندان از آن میکوشند و میروند که اهداف خود را به کل نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در غرب تحمیل و آن را تابع خود کنند؟ حکومت ایران بجای آنکه دلایل عمیق پیشرفت را - حتی در چارچوب سرمایهداری- از غرب بیاموزد، به تقلید کورکورانه از سیاستهایی کشیده شده که عامل بحران و عقبگرد در خود آن شده است. در این شرایط، پایان دادن به سیستم تولید ثروتمند در ایران و حرکت به سمت برقراری یک سیستم تولید ثروت پیش از هرچیز مستلزم آن است که هدف نظام اقتصادی و اجتماعی روشن و دقیق گردد. آیا هدف نظام سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایران پاسخ به نیازهای مردم در وسیعترین سطح ممکن آن است یا تابع کردن نظام به سیستم کسب سود؟ در پاسخ روشن به این پرسش است که سرنوشت و جهت گیری بسوی آیندهای متفاوت در کشور ما مشخص خواهد شد!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 862 - 30 آذر 1401