راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 862

اصلاح طلبان 3 گروه شده اند

و همگی با گردش به شرق مخالف!

 

  

امروز در کشور ما بخش عمده جریان "اصلاح طلبی" بعنوان سردمدار مخالفت با سیاست گردش به شرق و حامی سازش با غرب شناخته شده است. غالب رسانه های آنها پا را از این هم فراتر گذاشته رسما از پیروزی ناتو بر روسیه و چین و کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین مخالف غرب پشتیبانی می کنند. حملات مداوم آنها به روسیه، چین، ونزوئلا و هر کشوری که کمترین زاویه ای با منافع غرب دارد جزیی از این سیاست است. محکوم نکردن و عدم مقابله جدی آنها با خشونت های اخیر هم بخشی برآمده از منافع و پیوندهای اقتصادی و خانوادگی آنها با آمریکا و کانادا و کشورهای غربی و ترس از تحریم بود و بخشی برآمده از امید به اینکه موجب عقب نشینی حکومت از سیاست گرایش به شرق شود.

با اینحال در میان آنچه بعنوان جریان اصلاح طلبی شناخته می شود سه گروه را می شود از یکدیگر تمیز داد.

گروه نخست رانت خواران و گردانندگان سیاست های اقتصادی چند دهه اخیر هستند که سیاست های اقتصادی و اجتماعی آنان در همراهی با رانت خواران اصولگرا کشور را به روز سیاه نشانده و خود یکی از عوامل بحران کنونی هستند. اینان بدلیل منافع اقتصادی گره خورده خود با غرب با گرایش به شرق مخالفند.

گروه دوم خود در زمره رانت خواران نیستند ولی وابسته به آنها هستند و دستشان در جیب آنهاست و بدون حمایت و پشتیبانی آنها امکان ادامه فعالیت سیاسی و مطبوعاتی را ندارند. بخش مهمی از رسانه های اصلاح طلب که هواداری از ناتو و مقابله با شرق می کنند در دست این گروه است.

گروه سوم کسانی هستند که جزو دو گروه بالا نیستند ولی به موفقیت گرایش به شرق در جهان باور ندارند. بنظر آنها آمریکا همچنان قدرقدرت است و این توان را دارد که ایران را به مشکل بیاندازد یا حتی تجزیه کند و بنابراین باید با آن کنار آمد. ضمن اینکه حکومت ایران نیز در درون خود فاسدتر و بی پایگاه تر از آن است که بتواند چنین تحولی را هدایت کند و بنابراین کار به فروپاشی ایران خواهد کشید. اینان نه بدلیل منافع خود بلکه از منظر ملی نگران سرنوشت گرایش به شرق هستند.

با دو گروه اول از اصلاح طلبان که صحبتی نمی تواند وجود داشته باشد. اما نگرانی های گروه سوم واقعی است. با همین نگرانی ها بود که ما نیز تا قبل از آغاز جنگ اوکراین درحالیکه هوادار قاطع و بدون تعلل گرایش به شرق بودیم ولی از برجام نیز حمایت می کردیم زیرا ظرفیت داخلی و جهانی را برای ورود به چنین مقابله ای با غرب آماده نمی دیدیم. ولی از بعد از جنگ اوکراین جهان وارد دوران تازه ای شد، یعنی دورانی که از یکسو افول ناگزیر قدرت غرب سرعت گرفته و از سوی دیگر همه کشورها و همه نیروهای سیاسی درون کشورها ناگزیر خواهند بود موضع و جایگاه خود را در این روند تقابل با امپریالیسم غربی روشن کنند و امکان وسط نشستن دیگر وجود ندارد همانطور که دو گروه اول اصلاح طلبان رسما طرفدار ناتو شده اند یعنی خود را افشا کرده اند.

مسئله ای که گروه سوم بنظر ما در درک آن مشکل دارد در اینجاست که برای این بخش قابل درک نیست که غرب با عقب نشینی هم دست از سر ایران برنخواهد  داشت. حتی اگر ما ضد روسیه و چین بشویم، حتی اگر درهایمان را به روی آمریکا و غرب باز کنیم، حتی اگر بیش از این در مطبوعات و رسانه هایمان به هرچیزی که از غرب می اید شیفتگی نشان دهیم آنها ما را نخواهند پذیرفت زیرا استراتژی آنست که آسیای غربی باید به دولت های کوچک تجزیه شود و همه کشورهای بزرگ آن اگر نه به سرنوشت سوریه و لیبی حداقل باید به سرنوشت عراق تبدیل شوند. تجربه شوروی و روسیه هم این را نشان داد. رهبران شوروی گمان کردند مشکل آنها با غرب مشکل ایدئولوژیک است. اگر کمونیسم را کنار بگذارند و طرفدار برنامه های اقتصادی و سیاسی غربی شوند صلح میان روسیه و غرب به ارمغان خواهد آمد. نتیجه این پندار خطرناک تجزیه و فروپاشی اتحاد شوروی شد. در دوران یلتسین حتی آمریکایی ها و سازمان سیا را برای راحت کردن خیال آنها به تاسیاست اتمی خود راه دادند، تمام ارکان قدرت را در اختیار جاسوسان آمریکایی قرار دادند، ولی هیچکدام فایده ای نداشت. در همان دوران یلتسین غرب برای نابودی روسیه نقشه می کشید. حمله ناتو به یوگسلاوی و تبدیل اوکراین به پایگاه جنگ با روسیه در همان دوران یلتسین یعنی زمانی که تمام روسیه در اختیار آمریکا قرار گرفته بود  شروع شد. غرب یلتسین را به عنوان یک فرصت برای نابودی و تجزیه روسیه دید و نه بعنوان یک شریک و همکار.

بنابراین گمان اینکه با عقب نشینی دربرابر غرب می شود منافع ملی را حفظ کرد یک پندار پوچ و خطرناک است که سرنوشت ایران را به سرنوشت شوروی و روسیه و لیبی و سوریه تبدیل خواهد کرد. بویژه در شرایط کنونی که آمریکا حتی اروپا را می خواهد قربانی حفظ سلطه خود کند چه رسد به کشورهایی مانند ایران. آن گروه از اصلاح طلبان که از منظر ملی به اوضاع داخلی و جهانی نگاه می کنند باید به این مسائل بیاندیشند و سریع تر حساب خود را از الیگارش ها و رانت خوارها و حامیان ناتو و پیروزی غرب بر جهان و سرانجام، از دو گروه دیگر مدعی اصلاحات جدا کنند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 862  - 30  آذر 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت