راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

در ایران دیکتاتوری

حاکم است

یا دیکتاتوری

در کمین است؟

 

اپوزیسیون ایران در شعارهای خود از جمله خواهان مقابله با حکومت دیکتاتوری در ایران یا دیکتاتور حاکم است. گاه بنظر می رسد که اصطلاح دیکتاتوری بعنوان یک شعار تبلیغی و هیجانی اثرگذار در نظر گرفته می شود. گاه ظاهرا کسانی واقعا باور دارند یا وانمود می کنند که باور دارند که در ایران امروز حکومتی مانند رژیم شاه وجود دارد که باید در برابر آن "جبهه ضد دیکتاتوری" تشکیل داد. این جمع معلوم می شود که نه معنای دیکتاتوری را می دانند و نه از جامعه و حکومت ایران خبر دارند و البته احتمالا چیزی هم از دوران شاه به یاد ندارند که وضع کنونی را با آن دوران مقایسه می کنند و همسان می دانند.

منظور از دیکتاتوری احتمالا این است که این افراد خود امکان سفر یا بازگشت آزادنه به ایران را ندارند یا برخی منتقدان در داخل ایران خودسرانه بازداشت و به زندان محکوم می شوند که نشانه وجود نظامی غیرپاسخگوست. در حالیکه دیکتاتوری و دیکتاتور بطور عرفی اشاره به حکومتی است که یک نفردر آن تصمیم می گیرد و دیگران فرمانبردار هستند. در حالیکه در ایران وضع معکوس است و اصلا تصمیم گیرنده ای که دیگران از او اطاعت کنند وجود ندارد. آقای خامنه ای که تصمیماتش در بیت او نیز جدی گرفته نمی شود چه رسد توسط دولت و مجلس و رسانه ها و بیش از همه مردم. لازم نیست برای فهم این موضوع به خیابان ها و تاکسی ها نگاه کرد بلکه کافیست به صحبت ها یا مواضع او درباره نگاه به شرق یا جنگ اوکراین نگاه کنیم و آن را با رسانه های ایران که همگی طرفدار ناتو و پیروزی غرب بر روسیه و چین هستند مقایسه کنیم.

آنچه امروز ایران از آن رنج می برد بیش از دیکتاتوری نوعی بلبشو و خانخانی و عدم وجود یک حکومت قوی است که بتواند تصمیم بگیرد و سیاست های خود را پیاده کند. هیچ دستگاهی در این کشور دیگری را قبول ندارد و هر امام جمعه ای برای خود حکومتی تشکیل داده که در قلمرو آن مثلا کنسرت موسیقی نباید برگزار شود یا می شود به صورت زنان اسید پاشید یا جلوی دوچرخه سواری آنها را گرفت. هر وزیر و هر مدیری برای خودش یک حاکم و فرماندار است. هر صاحب بانک خصوصی می تواند از بانک مرکزی بخواهد که روزانه برایش چند هزار میلیون تومان پول چاپ کند و کشور را به تورم دچار کند و گلوی هشتاد میلیون نفر را در چنگال خود بفشارد و هیچکس نیست که جرات مقابله با او باشد حتی اگر اراده ای هم در این جهت وجود داشته باشد.

در مقابل اگر فلان جامعه شناس، هنرمند، نویسنده، استاد دانشگاه، فعال حقوق مدنی، معلم و کارگر اعتصابی یا رهبران سندیکایی یک جمله پس و پیش بگوید او را فورا بازداشت می کنند و به زندان می اندازند. این برخوردها و زندان سازی ها بیش از آنکه نماد دیکتاتوری باشد نشانه استیصال است. چون حکومت زور و اراده آن را ندارد که به ریشه فساد و بلبشو و فاجعه های موجود در جامعه حمله کند، به بخشی از منتقدان و قربانیان آن حمله می کند. معمولا معیاری هم برای گزینش قربانیان وجود ندارد. اساسا چرا بجای صاحبان پتروشیمی ها و فولادی‌ها و روسا و سهامداران بانک های خصوصی امثال سعید معدنی یا نسرین ستوده یا نرگس محمدی و... به چه دلیل و برای چه در زندان هستند. آیا سخنان و انتقادهای آنان از حرفهای احمدی نژاد که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است تندتر است؟ چرا "دیکتاتور" با او کاری ندارد؟

واقعیت این است که در جامعه ایران یک تعادل قوا وجود دارد که در این تعادل قوا عده ای دست بالا را دارند و مصون از هر نوع مجازاتی هستند. این عده نه ولی فقیه را به حساب می آورند، نه دولت و نه حکومت را. آنها هریک برای خود یک الیگارش و مافیای قدرت و ثروت هستند که وزیر و وکیل مجلس تعیین می کنند. هر کس را هم که با آنها همراه نباشد از سر راه خود بر می دارند. نان آنها در بلبشو و بی حکومتی است. هرقدر این بلبشو بیشتر باشد آنها دست بازتری در خالی کردن بودجه دولت و انتقال دلارهای خود به خارج ایران را دارند که آخرین خبر آن مربوط به خروج ۷۰ میلیارد دلار به کانادا در همین یک سال و اندی دولت رییسی است. در هیچ "دموکراسی" دنیا این همه آزادی به یک اقلیت برای ضربه زدن به منافع ملی و محکوم کردن اکثریت مردم به فقر و فلاکت مردم داده نشده که در ایران داده شده. در واقع این بلبشو خود جزیی از آماده شدن شرایط برای ایجاد یک دیکتاتوری واقعی و مطلق توسط همین اقلیت است که برخی خیال آن را در سر می پرورانند. در حالیکه برقراری چنین دیکتاتوری جز تشدید بحران تاثیری نخواهد داشت.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 863  - 7 دیماه 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت