راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

حکومت همه را

سپرده بدست

تلویزیون های

3 قلوی لندن!

 

  

راه توده پیگیرانه اخبار و تحولات ایران را دنبال می کند. نه امروز و دیروز بلکه 30 سال بی وقفه. در این 30 سال شاهد رویدادهای بسیاری بوده ایم، از جمله و در کنار تلخ ترین رویدادها، شاهد متحول شدن جامعه نیز بوده ایم.

نگاه کنید که ورزش زنان در ایران علیرغم همه محدودیت های حکومتی- از جمله لباس های عجیبی که به ورزشکاران زن تحمیل می شود- چه جهش غول آسائی کرده است. نگاه کنید به فعالیت زنان در انجمن ها، نگاه کنید به شمار انجمن های ادبی و گروه های ادبی تلگرامی و همچنین گروه های تلگرامی آشنائی با تاریخ ایران که در تمام آنها زنان حضور دارند. دنبال کنید خیل عظیم زنان و دخترانی که انواع سازهای ایرانی را می نوازند و صداهائ کم نظیری که کشف شده، کلاس های موسیقی که از دختران و پسران پر و خالی می شود. نگاه کنید به صف مذهبیونی که در 10 سال اول جمهوری اسلامی حاکم بودند و امروز پشیمان از بسیاری تند روی های آن دوران از جمله همین مصطفی تاج زاده که خود اعتراف کرده به اشتباه خود در دستور توقیف نشریات در دوران حضور در وزارت ارشاد. دهها نمونه در این زمینه وجود دارد که در گنجایش این توضیح نیست. اگر میدان آزادی شاهکار یک حکومت و توجیه کننده اشتباهات آن بتواند بشود که در جمهوری اسلامی دهها نمونه برتر آن ساخته شده است. از جمله همین برج میلاد و یا پردیس مشهد و یا پل طبیعت در تهران و تحولاتی که در میدان چهارباغ اصفهان بوجود آمده و یا مترو در شهرهای ایران و دهها نمونه دیگر که ناگزیری زمان و تحولات اجتناب ناپدذیر نیز بوده است. بنابراین میدان و برج شاهکار یک حکومت نیست و نمی تواند باشد. شاهکار آنست که شکم مردم سیر باشد و فرهنگ عمومی بالا رفته باشد و برود. شاه فرصت هائی تاریخی را برای رفرم از دست داد. او حتی علی امنیی را هم نتوانست تحمل کند و آنقدر جان سختی کرد که در پایان کار و از سر نا امیدی بختیار را بعنوان نخست وزیر قبول کرد و از ایران رفت تا ببیند بختیار می تواند اوضاع را مساعد بازگشت دوباره اش بکند یا نه و یقین داشته باشید که اگر بازمی گشت باز آش همان میشد و کاسه همان کاسه که او سر بار گذاشته بود. برخی مهاجرین نه چیزی از تحولات 40 ساله و دلائل فروپاشی نظام پهلوی آموخته اند و نه توانسته اند گذشته ای را که بدان علاقمند و از آن منتفع بوده اند را فراموش کنند و نسل جوان را هم با شعار "رضاشاه روحت شاد" به میدان فرستاده اند بی آن که این نسل بداند اصلا رضا شاه کی بود و چرا و چگونه به قدرت رسید و در آستانه به قدرت رسیدن او کدام جنبش های مترقی و انقلابی در ایران در آستانه به کف گرفتن قدرت بودند. از جمله کلنل پسیان در خراسان، میرزای جنگل در گیلان و محمد خیابانی در تبریز که همه آنها را رضا شاه تار و مار کرد و کشت. اصلا منکر تحولات مثبت دوران اولیه سلطنت او نیستیم اما انچه انجام شد خواست های مردم بود که نزدیک بود سه جنبش یاد شده در بالا پاسخگوی آن شوند و رضا شاه برای تثبیت موقعیت خود به بخشی از آنها جامه عمل پوشاند اما با استبداد و همین استبداد باعث شد تا جامعه آن رشد سیاسی را نداشته باشد که نیاز به آن بود و دیدیم که وقتی سقوط کرد مردم با شعر عامیانه "رضا شاه رفته، کچلیش مونده" جشن گرفتند. هرگز نمی گویند و مردم هم نمی دانند که رضا شاه دست اتحاد به سوی هیتلر دراز کرده بود و دولت های متخاصم با فاشیسم هیتلری از بیم تبدیل شدن ایران به پل پیروزی هیتلر او را جا کن کردند و کار ایران را دادند به نخست وزیر 6 سال مغضوب رضاشاه یعنی فروغی که دست ولیعهد را بگیرد و راه رفتن یادش بدهد. و این همان فاجعه ایست که اگر برای آن امروز چاره ای اندیشیده نشود، فردای پس از جمهوری اسلامی نیز باز آش مانند دوران سقوط رضا شاه که در تاریخ ثبت است و پدران ما دیدند، همان خواهد بود که پس از انقلاب 57 و سقوط شاه شد. به چشم خویش در همین سه ماه گذشته خشم و کینه و بی خبری و نا آگاهی را در خیابانها دیدیم و این فاجعه علیرغم همه پیشرفت های فرهنگی که جامعه کرده و علیرغم بالا رفتن گسترش آگاهی ها در بسیاری از زمینه ها در میان طبقات و قشرهای متوسط اجتماعی، امروز عمیق تر از سال 57 است. وقتی روی کانال یکی از گروه های اوباش ایران 200 هزار نفر عضوند وحشت نمی کنید؟ لات و لوت های لباس شخصی را هم به آنها اضافه کنید. هر فرمانده سپاهی در هر استانی برای خودش خود را حاکم میداند و پیوند موقت و ظاهریش با امام جمعه ها در اولین پیچ تند حوادث به رویاروئی خواهد انجامید. نه تنها با امام جمعه ها بلکه با خود فرماندهان در استان های دیگر. هیچ فرماندهی خود را کمتر از دیگری نمی داند و اینها زمینه های انفجار و جنگ داخلی در ایران است و اگر تا اکنون نشده یقین داشته باشید که  بدلیل آگاهی وسیع اجتماعی و بیم مردم از جنگ داخلی و دخالت نظامی قدرت های خارجی در امور داخلی ایران است. به چه زبانی و در چه سطحی امکان رساندن این نکات از سوی ما به گوش مردم وجود دارد؟ حکومت همه را فیلتر کرده و عملا میدان را سپرده به دست بی بی سی فارسی و تلویزیون من و تو و شبکه ایران اینترنشنال. اینها فاجعه نیست؟

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 869  - 19 بهمن 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت