به مناسبت هشتادمین سالگرد نبرد استالینگراد پشت ارتش هیتلر در استالینگراد شکست! بنیاد فرهنگ استراتژیک ترجمه: بهمن دوستدار |
ارتش سرخ سال 1943 را چنین آغاز کرد: سالی با یک نقطه عطف رادیکال در جریان جنگ بزرگ میهنی و کل جنگ جهانی دوم! در این سال ستاد فرماندهی عالی شوروی عملیات معروف و تاریخساز "حلقه" را برنامه ریزی کرد که در طی آن نیروهای جبهه دُن، گروه دشمن که در منطقه استالینگراد در محاصره گرفتار شده بود، باید متلاشی و نابود می شد. برای جلوگیری از تلفات غیرضروری، قبل از شروع عملیات، فرمانده ستاد ارتش سرخ به فرماندهی ارتش ششم آلمان که در محاصره قرار گرفته بود، اولتیماتوم داده و از آنها خواست که داوطلبانه اسلحه خود را زمین بگذارند. در این بیانیه آمده است: «ما به همه افسران، درجهداران و سربازانی که از مقاومت دست بکشند، امنیت میدهیم و پس از پایان جنگ، به آلمان یا هر کشوری که اسرای جنگی تمایل خود را ابراز کنند، بازمی گردانیم. ما لباسهای نظامی، علائم و دستورات، وسایل شخصی، اشیاء قیمتی را برای همه پرسنل نیروهای تسلیم شده حفظ میکنیم. به همه افسران، درجه داران و سربازان تسلیم شده بلافاصله غذای عادی داده خواهد شد. به تمامی مجروحان، بیماران و سرمازدگان کمک های پزشکی ارائه خواهد شد.» تا روز بعد درانتظار پاسخ می مانیم ( 9 ژانویه 1943). با این حال، فرمانده ارتش ششم، ژنرال F. Paulus، که فرمانده کل محاصره را در استالینگراد برعهده داشت، نیروهای تحت امر خود را فریب داده و "توضیح داد" که روس ها با اولتیماتوم خود می خواهند اراده ما را بشکنند. مقاومت کنید و قرار نیست به هیچ وعدهای عمل کنیم: «اگر ارتش سلاحهای خود را زمین بگذارد، اکثر ما با مرگ حتمی یا بر اثر گلوله دشمن یا از گرسنگی و رنج در اسارت سیبری مواجه خواهیم شد. یک چیز واضح است - کسی که تسلیم شود دیگر هرگز عزیزان خود را نخواهد دید.» با این ترتیب اولتیماتوم فرماندهی شوروی رد شد و تمام قربانیان در نبردهای بعدی بر عهده ژنرال المان بود. در 10 ژانویه عملیات انحلال گروه دشمن آغاز شد. لازم به ذکر است که اطلاعات ارتش با تعیین تعداد دشمن "حلقه" همخوانی نداشت. همانطور که مارشال A.M. واسیلوسکی، طبق داده های اطلاعاتی از جبهه هایی که در ضد حمله شرکت کردند و همچنین آژانس های اطلاعاتی ستاد کل، قدرت کل قوای آلمانی که حالا توسط ارتش روسیه محاصره شده بود 85-90 هزار نفر تخمین زده می شد. در واقع، همانطور که بعدا متوجه شدیم، بیش از 300 هزارنفر نیرو در آنجا وجود داشت. عملیات "حلقه" بر خلاف محاسبات اولیه ستاد فرماندهی کل قوای روسیه به درازا کشید. قرار بود ضربه اصلی از غرب به شرق وارد شود تا قوای آلمانی را که حالا در محاصره گرفتار شده بودند به دو نیم تقسیم کرده و سپس بخش های جداگانه آن را نابود کنند. با این حال، در گروه بندی غربی ارتش ششم بود که آماده ترین لشکرها را داشت، بنابراین از همان روزهای اول نبردهای سنگینی آغاز شد. با این وجود، وضعیت کاملاً متفاوت از تابستان و پاییز 1942 بود. اگرچه نیروهای جبهه دُن از نظر نیروی انسانی و تانک برتری نسبت به دشمن نداشتند، اما از نظر توپخانه و هواپیما برتری داشتند و فرماندهی ما از تجارب رزمی بالایی برخوردار بود. تا پایان روز اول حمله، پدافند دشمن تا عمق 6 تا 8 کیلومتری شکسته شد. تا 16 ژانویه، قلمرو منطقه محاصره دو سوم کاهش یافته بود. بقایای گروه آلمانی شروع به عقب نشینی به محدوده شهر استالینگراد کردند. با وعده هیتلر و تضمین گورینگ، تامین مداوم مهمات، سوخت و غذا از طریق هوا برای نیروهای محاصره شده توسط هوانوردی شوروی و نیروهای دفاع هوایی مختل شد. با از دست دادن آخرین فرودگاه های کم و بیش مجهز از نظر ناوبری، تدارکات فقط با انداختن کانتینرها با چتر انجام می شد، اما دومی اغلب بر روی تشکیلات نبرد نیروهای پیشروی ما سقوط می کرد. به هر حال، در جریان ضد حمله اتحاد جماهیر شوروی در نزدیکی استالینگراد بود که نیروهای هوانوردی حمل و نقل آلمان بیش از حد انتظار تضعیف شد که حدود 500 هواپیما را در اینجا از دست دادند و تا پایان جنگ هم امکان بازیابی قدرت خود را نیافتند. نیروهای دشمن در داخل محدوده ای فشرده شدند که طول آن از شمال به جنوب 20 کیلومتر و از غرب به شرق - 3-4 کیلومتر بود. در 25 ژانویه 1943، نیروهای جبهه دُن به استالینگراد نفوذ کردند. و با پیوستن ارتش بیست و یکم سرلشکر چیستیاکوا به ارتش 62 ژنرال چویکوف که در چند ماه گذشته دفاع را در محدوده شهر نگه داشته بود، قدرت آتش و هجوم را افزودند. با این هجوم و ضربه گروه ضعیف شده دشمن به دو قسمت جنوبی در قسمت مرکزی شهر و قسمت شمالی به چند تکه تقسیم شد. در 30 ژانویه، ژنرال پائولوس آخرین پیام را از هیتلر دریافت کرد. در آن نوشته شده بود: "ارتقای شما به فیلد مارشالی را تبریک می گویم." همانطور که برخی از مورخان معتقدند، که حاوی دستور پنهانی برای خودکشی بود و نه تسلیم (پیش از آن، حتی یک فیلد مارشال آلمانی تسلیم نشده بود)، البته فرمانده ارتش تحت فشار ترجیح داد به این اشاره توجه نکند. در همان روز، رئیس ستاد ارتش، پیکی را با پرچم سفید به میدان روبروی فروشگاه بزرگ که در زیرزمین آن ستاد دشمن قرار داده شده بود گسیل داشت، و به فرماندهان که فیلد مارشال هم در آنجا بود پیشنهاد کرد که با احترام تسلیم شوند. صبح روز31 ژانویه، جنگجویان گرسنه آلمانی از اعماق زیرزمین بیرون آمده و سلاح های خود را زمین گذاشتند. نبرد تا 2 فوریه 1943 ادامه یافت، آخرین بارقه های مقاومت دشمن از بین رفت، تسلیم دسته جمعی آلمانی ها و رومانیایی ها اغاز شد. در مجموع در عملیات "رینگ" حدود 113 هزار پرسنل نظامی توسط روس ها اسیر شدند که 2.5 هزار نفر از آنها افسر بودند که از میان انها 22 نفر ژنرال بودند. 22 لشکر دشمن به طور کامل منهدم شد. شکست بزرگترین گروه ورماخت در نزدیکی استالینگراد و عملیات موفقیت آمیز ارتش سرخ در منطقه کورسک نقطه عطفی رادیکال در جریان جنگ دوم جهانی ایجاد کرد. شاید شایسته ترین ارزیابی از اقدامات فرماندهان شوروی توسط پائولوس ارائه شده باشد. در فوریه 1946، او در دادگاه نورنبرگ که جنایتکاران اصلی جنگی محاکمه می شدند گفت: «استراتژی شوروی بسیار بالاتر از استراتژی ما بود. بهترین گواه این امر نتیجه نبرد در ولگا است که در نتیجه آن من اسیر شدم. یک روز پس از اضمحلال و تسلیم ارتش ششم، زنگ ها در سراسر آلمان به نشانه عزا به صدا درآمد، موسیقی عزا از رادیو پخش شد. سرویس امنیتی گزارش داد که بسیاری از آلمانی ها شکست غم انگیز ارتش ششم را "نقطه عطفی در جنگ" می دانند. دستگاه تبلیغاتی رایش سوم سعی کرد با یک بازی بد چهره خوبی از خود نشان دهد. ارگان رسمی رایش سوم به ناچار نوشت: «انها کشته شدند تا آلمان زنده بماند.» برای مردم شوروی و ارتش سرخ، این یک دستاورد عالی بود. وعده ای که فرمانده کل قوا رفیق استالین در بخشی از دستوری که در 7 نوامبر 1942 به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد انقلاب اکتبر صادر شد. او اشاره کرد: "هر سگی عمر خود را دارد!" و آن وعده امروز محقق شد!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 869 - 19 بهمن 1401