راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

نبرد استالینگراد - 2

سربازان آلمان گرسنه و تشنه

در پایان محاصره استالینگراد

 

سرگئی آپتریکین، کاندیدای علوم تاریخ،

دانشیار، محقق برجسته، پژوهشگر

موسسه (تاریخ نظامی) آکادمی نظامی ستاد کل نیروهای مسلح فدراسیون روسیه

مترجم- بهمن دوستار

  

عملیات تهاجمی استراتژیک (ضد حمله در نزدیکی استالینگراد) نیروهای جنوب غربی، دن، استالینگراد و جناح چپ جبهه های ورونژ، با مشارکت ناوگان نظامی ولگا از 19نوامبر 1942تا 2فوریه 1943انجام شد. برنامه آن بود که از سر پل های دن، در مناطقی در جنوب استالینگراد حمله انجام شود تا نیروهایی را که جناحین نیروی ضربتی دشمن را پوشش می دادند، شکسته و حمله را گسترش دهند.

در مدت زمان نسبتاً کوتاهی (از 23سپتامبر تا 20نوامبر)، نیروهای کمکی اتحاد شوروی تقریبا1.135000نفر، حدود 15000اراده توپ و خمپاره، بیش از 1500تانک و توپخانه را شامل میشد. ترکیب نیروهای هوایی جبهه ها به 25لشکر هوانوردی رسید و بیش از1900هواپیمای جنگی نیز شامل میشد. با این حال، این گروه بندی قدرتمند نیروهای ارتش سرخ اتحاد شوروی یک ویژگی خاص داشت - حدود 60٪ از پرسنل نیروها را جوان ها تشکیل می دادند که هنوز تجربه رزمی نداشتند.

نیروی دشمن، با ارتش های  6و 4 گردان تانک آلمانی، ارتش های  3و  4رومانیایی، گروه ارتش "ب"با بیش از 101هزار نفر، حدود 10300اراده توپ و خمپاره، 675 تانک و اسلحه تهاجمی، بیش از 1200هواپیمای جنگی آماده رزم بودند. آماده ترین تشکل های آلمانی مستقیماً در منطقه استالینگراد تمرکز داشتند. جناحین آنها توسط نیروهای رومانیایی و ایتالیایی که در یک جبهه گسترده دفاع می کردند، پوشانده شده بود. دفاع دشمن در دن میانه و جنوب استالینگراد عمق کافی نداشت. در نتیجه انبوه نیروها و وسایل در جهت حملات اصلی جبهه های جنوب غربی و استالینگراد، نشان از برتری قابل توجهی از نیروهای اتحاد شوروی بر دشمن داشت: برتری در تعداد افراد - دو تا دو و نیم برابر، توپخانه و تانک - چهار تا پنج بار یا بیشتر بود.

تهاجم نیروهای جبهه جنوب غربی  و ارتش 65 جبهه دن، در 19نوامبر آغاز شد، تا پایان روز، نیروهای جبهه جنوب غربی بیشترین موفقیت را به دست آوردند، با پیشروی 25-35کیلومتر، آنها از دفاع ارتش سوم رومانیایی در دو بخش عبور کردند: سپاه  2و 4 ارتش رومانیایی در هم شکسته شد. تشکل های ارتش  65که با مقاومت شدید روبرو شدند، تا پایان روز 3-5کیلومتر پیشروی کردند اما نتوانستند به طور کامل خط اول دفاعی دشمن را بشکنند.

در 20 نوامبر، نیروهای جبهه استالینگراد مجدداً وارد حمله شدند. سرهنگ ژنرال آرمنکو نوشت:

کاتیوشاها اولین سلاح هایی بودند که آتشباری را شروع کردند. پشت سر آنها توپ و خمپاره کار خود را آغاز کردند. انتقال احساساتی که هنگام گوش دادن به گروه کر پر طنین قبل از شروع حمله تجربه می کنید دشوار است، اما نکته اصلی در آنها احساس غرور به قدرت سرزمین مادری خود و ایمان به پیروزی است. همین دیروز ما که دندان هایمان را محکم به هم فشار می دادیم و با خود می گفتیم: "نه، یک قدم به عقب!"اما امروز نام میهن به ما دستور داد که: باید  به جلو برویم ...

در روز اول، لشکرهای تفنگدار ما از خطوط دفاعی ارتش چهارم رومانی گذشتند و در جهت جنوب غربی به طول 20-30 کیلومتر به خطوط دفاعی دشمن نفوذ کردند.

در مقر هیتلر، از پیشرفت در قسمت  شمال و جنوب استالینگراد و شکست سربازان رومانیایی مطلع شدند اما عملا هیچ ذخیره ای در گروه "ب"وجود نداشت. خروج لشکرها از سایر بخشهای جبهه ضروری بود. نیروهای شوروی سرسختانه به پیشروی خود ادامه میدادند. به مدت دو روز نبرد، نیروهای ما شکست سنگینی بر ارتش سوم و چهارم رومانیایی وارد کردند. سپاه  26پانزر، با تصرف پل روی دن،  منطقه کالاچ را در 22 نوامبر اشغال کردند.

گزارش رزمی ستاد جبهه جنوب غربی به کمیسر دفاع خلق اتحاد جماهیر شوروی «استالین»: نیروهای شوروی به پیشروی خود ادامه میدهند.

در همان روز، گروه بزرگی از دشمن تسلیم شدند. این اولین تسلیم یک گروه بزرگ دشمن در مقابل نیروهای نظامی اتحاد شوروی در جنگ بزرگ میهنی بود. در مجموع، بیش از 27 هزار سرباز و افسر، شامل دو سپاه رومانیایی در منطقه دن، به اسارت درآمدند.

دشمن محاصره شده تسلیم شد!

در اینجا نحوه ارزیابی یک افسر بخش اطلاعات سپاه ارتش آلمان از وضعیت در حال شکل گیری در آن زمان است:

مات و مبهوت چشم از نقشه های ستاد خود برنمیداریم - خطوط قرمز ضخیم و فلش های کشیده شده روی آنها نشان دهنده جهت حملات متعدد دشمن، مانورهای انحرافی او، در مناطق موفقیت آمیز بود. با همه پیشگویی هایمان، حتی در افکارمان هم احتمال چنین فاجعه هولناکی را هم نمیدادیم!

در  30نوامبر، عملیات محاصره و مسدود کردن گروه آلمانی به پایان رسید. در نتیجه پیشروی سریع تشکیلات تانک، سواره نظام و پیاده نظام نیروهای شوروی دو جبهه محاصره - خارجی و داخلی ایجاد کردند. طول کل جبهه بیرونی محاصره حدود 450 کیلومتر بود. حداکثر فاصله بین جبهه های بیرونی و داخلی محاصره در جبهه جنوب غربی به 100کیلومتر و در استالینگراد - از 20 تا   80 کیلومتر رسید.

عمق پیشروی نیروهای شوروی برای 12روز عملیات بین 40 تا 120کیلومتر بود، با میانگین سرعت پیشروی پیاده ها از  6تا 20 کیلومتر و حتی تا 35 کیلومتر در روز. با این حال، ارزیابی نیروهای آلمانی که در حال حرکت به داخل خطوط محاصره میافتادند امکان پذیر نبود. یکی از دلایل این خطا در ارزیابی تعداد گروه دشمن محاصره شده بود. حدود تخمین ما 80-90 هزار نفر بود.

فرماندهی عالی ورماخت، تلاش کرد تا تشکیلات و واحدهای محاصره شده را نجات دهد. یک عملیات ویژه برای رهاسازی آنها برنامه ریزی شده بود که نام رمز "طوفان زمستانی"نامیده شده بود. برای اجرای آن، یک گروه ارتش ویژه "دن"ایجاد شد که شامل حداکثر 30 لشکر بود.

صبح روز 10دسامبر، اجرای عملیات طوفان زمستانی، آغاز شد. دشمن با یک ضربه محکم از منطقه (کوتلنیکوو) موفق شد تا پایان روز دفاع نیروهای شوروی را در هم شکسته و حدود 25کیلومتر پیشروی کند. نبردهای بسیار شدیدی با استفاده از تعداد زیادی تانک درگرفت. یورش نیروهای آلمانی با افزایش قوا و با حمایت فعال نیروی هوایی ادامه یافت.

تا پایان 19دسامبر، تانک های آلمانی برای رسیدن به گروه های محاصره شده خودی 35- 40کیلومتر فاصله داشتند. با شنود پیام‌های رادیویی، آنها قصد رفتن به سمت مقر ارتش ششم را داشتند: "صبر کن، آزادی نزدیک است!"، "صبر کن، ما خواهیم آمد!"مانشتاین از هیتلر درخواست کمک بیشتر کرد اما هیتلر شرط گذاشت: "استالینگراد باید حفظ شود!"در یک  پیام رادیویی  پائولوس چنین  گزارش میدهد: ارتش او قادر به انجام همزمان دو عملیات نیست. (شکستن محاصره و آزاد سازی نیروها و ادامه جنگ برای تصرف شهر استالینگراد.م)

در مسیر لشکرهای تانک آلمانی، ارتش گارد 2 که از نیروهای ذخیره ستاد فرماندهی عالی بسیج شده  و پیشروی کرده بود به یک مانع غیرقابل عبوری برخورد کردند. این یک واحد تسلیحات ترکیبی قدرتمند بود که به طور کامل با پرسنل و سلاح مجهز بود (122000نفر، 2000اراده توپ و خمپاره، 470تانک). در نبرد شدیدی که در روزهای 20 تا 23 دسامبر در سواحل رودخانه میشکووا رخ داد، دشمن متحمل خسارات سنگینی شد و توانایی های تهاجمی خود را کاملاً از دست داد. در پایان 23 دسامبر، مجبور شد در حالت تدافعی قرار بگیرد.

پس از محاصره نیروهای آلمانی در نزدیکی استالینگراد، ستاد فرماندهی عالی نیروهای مسلح اتحاد شوروی، تصمیم گرفت، همزمان با ادامه محاصره گروه، عملیاتی را در دن میانه انجام دهد تا نیروهای اصلی دشمن، ارتش هشتم ایتالیا، گروه ضربت هالید، بقایای ارتش سوم رومانیایی  را در هم شکند.

با گسترش و طراحی یک ضد حمله در جهت (استالینگراد-روستوف.) با این حال، تهاجم آلمان که در 12دسامبر از منطقه کوتلنیکوفسکی، به منظور آزادسازی ارتش ششم از محاصره آغاز شد، ستاد فرماندهی عالی را مجبور به انجام تغییرانی در این طرح کرد.

به جای حمله به جنوب، ضربه اصلی اکنون به جنوب شرقی  و با هدف شکست دادن ارتش هشتم ایتالیا و نیروهای آلمانی-رومانیایی را قرار دادند. در جبهه دیگر و با هدف انسداد راه ارتش 6آلمان که احتمال ضربه ای از غرب را پیشگیری کند. تصمیم گرفته شد که عملیات برای از بین بردن گروه دشمن محاصره شده توسط استالینگراد به تعویق بیفتد.

در طول تهاجم که در صبح روز 16دسامبر آغاز شد، نیروهای شوروی در مدت هشت روز دفاع دشمن را در منطقه ای به عرض  340کیلومتر شکستند، 150-200 کیلومتر پیشروی کردند و به پشت جبهه گروه ارتش دن رفتند. در دن میانی، در درگیری سنگین دشمن، تعداد 120هزار نفر از نیروهای خود را از دست داد. تلفات نیروهای شوروی نیز قابل توجه بود - 95.7 هزار نفر (از این تعداد - 20.3 هزار نفر به هلاکت رسیدند). اما مهمتر از همه، دشمن از نیروهای ذخایر که برای حمله و تصرف شهر در نظر گرفته بود، استفاده کرد و از تلاش های بیشتر برای آزاد کردن گروه های محاصره شده در آنجا دست کشید که این تاکتیک سرنوشت جنگ را بطور مشخص تر تعیین کرد و منجر به تغییر اساسی در وضعیت جبهه در جهت (استالینگراد - روستوف) شد.

شکست نیروهای ایتالیایی در دن، به معنای واقعی کلمه باعث شوک در رم شد. روابط بین رم و برلین به شدت تیره شد. ایتالیا دیگر عملاً به عنوان متحد آلمان در جنگ نقش فعالی نداشت.

در این زمان، تشکیلات و واحدهای ارتش ششم آلمان به طور قابل اعتمادی روی زمین و از هوا محافظت شده بودند. کل مساحت اشغال شده توسط آنها بیش از 1500کیلو متر مربع بود.

محاصره هوایی سازماندهی شده توسط سربازان شوروی اطراف گروه آلمانی در واقع تحویل غذا، مهمات، سوخت و سایر وسایل به انها را سد میکرد. سربازان آلمانی از سرما (دمای هوا در اواخر دسامبر و ژانویه به منفی 20-30 درجه می رسید) و گرسنگی، سختیهای زیادی را تجربه کردند. در رژیم غذایی سربازان، گوشت اسب تبدیل به یک کالای تجملاتی شد؛ آلمانی ها سگ، گربه و زاغ را شکار می کردند.

سرهنگ دینگلر فجایع ارتش ششم را چگونه توصیف می کند:

... تا کریسمس 1942 (26دسامبر) به نیروها روزانه 100گرم نان به ازای هر نفر داده می شد و پس از کریسمس این سهمیه به 50 گرم کاهش یافت. بعداً حتی این 50 گرم نان فقط توسط واحدهایی دریافت شد که مستقیماً می جنگیدند. در مقر از هنگ به بالا اصلا نان نمی دادند. بقیه سوپ رقیق می خوردند که سعی می کردند با جوشاندن استخوان های اسب آن را قوی تر کنند.

مورخ آلمانی F. Mellenthinدر کتاب "نبرد تانک ها 1939-1945". شرحی از مرگ ارتش ششم می دهد:

ارتش ششم محکوم به فنا بود و حالا هیچ چیز نمی توانست« پاولوس» را نجات دهد. (حتی با معجزه ای.) اگر هیتلر هم می‌توانست و یا موافقت میکرد که نیروی کمکی ارسال کند، سربازان خسته و نیمه گرسنه نمی توانستند حلقه روسیه را بشکنند، آنها وسایل نقلیه ای برای عقب نشینی نداشتند. روستوف در امتداد استپ با پوسته یخی در انتظارشان بود و ارتش در طول راهپیمایی تلف میشد، مانند سربازان ناپلئون در هنگام عقب نشینی از مسکو به سمت رودخانه "برزینا".

با وجود وضعیت فاجعه بار ارتش ششم، فرمانده آن به اجرای خواسته های قاطع پیشوا ادامه میداد. هیتلر گفت: «این واقعیت است که ما اینجا را ترک نخواهیم کرد باید به یک اصل  غیرقابل تغییر تبدیل شود.» در دسامبر 1942، زمانی که از قبل مشخص بود که ورماخت قدرتی برای آزادسازی گروه محاصره شده در استالینگراد ندارد، اظهار داشت:

مانند قبل، قصد من این است که ارتش ششم را در قلعه خود (در استالینگراد) نگه دارم وزمینه های آزادی آن را ایجاد کنم.

ستاد فرماندهی عالی اتحاد شوروی، یک طرح عملیاتی برای از بین بردن گروه محاصره شده که نام رمز "حلقه"را داشت، تهیه کرد. عملیات در سه مرحله پیش بینی شده بود: مرحله اول - قطع و انهدام دشمن در قسمت های غربی و شمال شرقی منطقه محاصره. دوم - انهدام نیروهای دشمن در نزدیکی های شهر. سوم، از بین بردن گروه های باقی مانده دشمن در شهر است. در 13دسامبر 1942طرح عملیات به تصویب ستاد فرماندهی کل قوا رسید.

انهدام دشمن محاصره شده به نیروهای جبهه دن سپرده شد. در ابتدای عملیات، نیروهای جبهه شامل 212000 پرسنل،  257دستگاه تانک، 6860 قبضه توپ  و خمپاره و 300 فروند هواپیمای جنگی بودند.

گروه آلمانی محاصره شده هنوز آمادگی رزمی خود را حفظ کرده و قبل از شروع عملیات دارای ترکیب زیر بود: پرسنل 250هزار نفری، 4130 توپ و خمپاره، 300 تانک و 100هواپیما. با این حال، وضعیت اخلاقی، روحی و جسمی نیروهای محاصره شده بسیار دشوار بود. علیرغم ناامیدی اوضاع، تلگراف های «تا آخر بایست!» همچنان از برلین می رسید.

در  8ژانویه، فرماندهی جبهه دن به فرماندهی محاصره شده ها اولتیماتوم داد و از آنها خواست که از مقاومت بی‌معنا دست بردارند و شرایط تسلیم را بپذیرند. اولتیماتوم به امضای نماینده ستاد فرماندهی کل قوا مخابره شد. با این حال، فرمانده ارتش ششم آلمان پیشنهاد فرماندهی شوروی را کتبا رد کرد.

نیروهای جبهه دن در صبح روز 10ژانویه 1943تقریباً به طور همزمان از هر طرف به حمله پرداختند و به تدریج محاصره را تنگ تر کردند. دشمن با ناامیدی، مقاومت سرسختانه ای انجام داد و حملات نیروهای شوروی را دفع کرد. در 21 ژانویه، علیرغم وخامت موقعیت گروه محاصره شده به علت از دست دادن فرودگاه در منطقه "پیتومنیک"، که از طریق آن دشمن عمدتا حمایت از نیروها را تامین می کرد، فرماندهی آلمان دوباره پیشنهاد تسلیم را رد کرد.

در 24 ژانویه، اف. پاولوس از طریق رادیو به پیشوا (که به اختصار آورده شده است) گزارش داد:

... در جبهه های جنوبی، شمالی و غربی پدیده های از هم گسیختگی نظم و انضباط مورد توجه قرار گرفت. فرماندهی و کنترل یکپارچه نیروها غیرممکن است... 18000مجروح از ابتدایی ترین مراقبت های پزشکی برخوردار نمی باشند... جبهه تکه تکه شده است... دفاع بیشتر بی معنی است. یک فاجعه اجتناب ناپذیر است. برای نجات افرادی که هنوز زنده هستند، از شما می خواهم که فوراً اجازه تسلیم بدهید. پائولوس

هیتلر با عصبانیت با یک تلگرام کوتاه پاسخ داد:

من تسلیم را ممنوع می کنم! ارتش باید مواضع خود را تا آخرین نفر و تا آخرین گلوله حفظ کند!

تا پایان  26ژانویه، واحدهای ارتش 21 با واحدهایی از ارتش 62 که در استالینگراد پیشروی می کردند، پیوستند. دشمن در شهر به دو قسمت تقسیم شد: گروه جنوبی (بازمانده‌های 9لشکر) به رهبری اف.پائولوس و گروه شمالی (بقایای لشکر دوازده) در منطقه کارخانه تراکتورسازی و باریکادز قرار داشتند.

گروه جنوبی دشمن به دو قسمت دیگر تقسیم شد. اکنون سه گروه منزوی در استالینگراد تشکیل شده بودند که به مبارزه نا امید کننده ای ادامه می دادند.

در شب 31ژانویه، رئیس ستاد ارتش ششم، وارد اتاق پائولوس شد که در زیرزمین یک فروشگاه بزرگ قرار داشت و کاغذی را به او داد که روی آن نوشته شده بود: "تبریک می گویم. در مورد ارتقاء شما به فیلد مارشال."این آخرین رادیوگرافی بود که در محاصره از هیتلر دریافت کرد. در 31ژانویه، گروه جنوب مجبور شد به مقاومت بی‌معنای خود پایان دهد. در همان روز فرمانده ارتش ششم به همراه ژنرال ها و افسران ستادی نیز تسلیم شدند.

گروه شمالینیروهای ارتش ششم به فرماندهی ژنرال پیاده نظام "گ. استریکر"همچنان به مقاومت خونین بی معنی ادامه می داد. از مقر هیتلر، دستوری به این گروه مخابره شد: تا آخرین گلوله بجنگید، بمیرید، اما تسلیم نشوید. فرماندهی نیروهای اتحاد جماهیر شوروی تصمیم گرفت تا یک حمله با آتش قوی به این گروه وارد کند. بیش از 1000توپ و خمپاره در یک بخش شش کیلومتری متمرکز شده بود. در 1فوریه شلیک آتش به مواضع دشمن آغاز شد.

فرمانده ارتش 65، در خاطرات خود در این باره نوشت:

و سپس با تمام قدرت توپ ها غرش را آغاز کردند. پس از 3-5دقیقه، سربازان نازی ها شروع به پریدن از گودال ها، از سنگر ها، از زیر تانک ها کردند. برخی فرار کردند، برخی دیگر دیوانه وار زانو می زدند، دستان خود را به سوی آسمان بلند می کردند. برخی برای اختفا، عقب نشینی میکردند و در میان ستون های دود پنهان میشدند و دوباره برمیگشتند.

در همان زمان، هواپیما ها، دشمن را بمباران میکردند. سربازان و افسران آلمانی دسته دسته تسلیم شدند و سلاح های خود را بر زمین می‌گذاشتند.

 

آلمانی ها در استالینگراد اسیر شدند!

 

روز2 فوریه گروه شمالی نیروهای دشمن تسلیم شدند. بیش از 40 هزار سرباز و افسر آلمانی سلاح های خود را بر زمین گذاشتند. جنگ در سواحل ولگا متوقف شد. در خلال انحلال گروه آلمانی محاصره شده از 10ژانویه تا 2فوریه 1943، نیروهای جبهه دن  22لشکر و 149واحد تقویتی و خدماتی را شکست دادند. 91هزار نفر از جمله 2500افسر و  24ژنرال اسیر شدند. در میدان نبرد، پس از انهدام گروه های محاصره شده، حدود 140هزار نفر از افراد کشته شده دشمن جمع آوری و دفن شدند.

در گزارشی به فرمانده کل قوا "استالین" نماینده ستاد فرماندهی عالی، و فرمانده جبهه دن، چنین گزارش داد:

با پیروی از دستور شما، نیروهای جبهه دن در ساعت 16:0002.02.43شکست و انهدام گروه دشمن استالینگراد را تکمیل کردند.

در ارتباط با انحلال کامل نیروهای محاصره شده دشمن، نبرد در شهر استالینگراد و در منطقه استالینگراد متوقف شد.

پرچم سرخ بر بلندای شهر استالینگراد برافراشته شد.

نبرد استالینگراد آغاز یک نقطه عطف رادیکال نه تنها در جریان جنگ بزرگ میهنی، بلکه در کل جنگ جهانی دوم بود.

نبرد استالینگراد با پیروزی درخشان نیروهای مسلح اتحاد شوروی به پایان رسید. این آغاز یک تغییر اساسی نه تنها در جریان جنگ بزرگ میهنی، بلکه در کل جنگ جهانی دوم بود. در جریان آن، بلوک فاشیست یک چهارم نیروهای فعال در جبهه شوروی و آلمان را از دست داد.

ارتش های ششم و چهارم تانک آلمان، ارتش های سوم، چهارم رومانیایی و هشتم ایتالیا شکست خوردند. مجموع تلفات دشمن در کشته ها، مجروحان، اسیرها و مفقودین به حدود 1.5میلیون نفر می رسد که در رابطه با آن برای اولین بار در سال های جنگ در آلمان عزای ملی اعلام شد. تلفات ارتش سرخ حدود 1.130هزار نفر بود (که حدود 480هزار نفر غیرقابل جبران هستند). ابتکار راهبردی به طور محکم و قطعی به دست فرماندهی عالی اتحاد جماهیر شوروی رسید، شرایط برای  آمادگی حمله عمومی ارتش سرخ و بیرون راندن گسترده مهاجمان از سرزمین های اشغالی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. پیروزی در استالینگراد اعتبار بین المللی اتحاد جماهیر شوروی و نیروهای مسلح آن را افزایش داد و ائتلاف ضد هیتلر را تقویت کرد.

شکست در نبرد استالینگراد یک شوک اخلاقی و سیاسی برای کل آلمان بود، مواضع سیاست خارجی آن را متزلزل کرد که عدم اعتماد همه جانبه ای را به همراه داشت. ژاپن به عدم خصومت علیه اتحاد جماهیر شوروی متقاعد شده بود، ترکیه، با وجود فشار آلمان، به دنبال حفظ بی طرفی بود.

نویسندگان آلمانی، به عنوان یک قاعده، که رویدادهای جبهه اتحاد جماهیر شوروی-آلمانی را به طور متمادی پوشش می دادند، مجبور شدند شکست واقعی آلمان را بپذیرند. ژنرال زی وستفال نوشت:

شکست در استالینگراد هم مردم آلمان و هم ارتش آنها را به وحشت انداخت. پیش از این هرگز در تاریخ آلمان چنین تلفات وحشتناکی با این همه تعداد سرباز وجود نداشته است.

مورخ آلمانی دبلیو گورلیتز، در کتاب «تاریخ جنگ جهانی دوم» با تاکید نوشت:

فاجعه استالینگراد یک نقطه عطف بزرگ نه تنها در مفهوم سیاست داخلی، بلکه در مفهوم سیاست خارجی بود. این امر منجر به شوک شدیدی برای کل حوزه حاکمیت آلمان در اروپا شد.

پیروزی در نبرد استالینگراد نشان دهنده افزایش قابلیت های ارتش سرخ در کوران جنگ میهنی، و هنر نظامی اتحاد شوروی بود. در نبرد استالینگراد، عملیات دفاعی و تهاجمی استراتژیک گروه‌هایی از جبهه‌ها به طور ارگانیک به هم پیوسته بودند و این نوع سازماندهی و طراحی نظامی و استفاده منطقی از قوت نیروهای خودی و درک نقاط ضعف دشمن که در نهایت منجر به محاصره و انهدام یک گروه بزرگ دشمن بود پایان گرفت. پیروزی در استالینگراد نتیجه صلابت، شجاعت و قهرمانی توده ای سربازان کشور شوراها بود. برای تمایزات نظامی نشان داده شده در طول نبرد استالینگراد، به 44تشکل و واحد نام های افتخاری استالینگراد، آبگانر، دان، باسارگین، وروپون، زیموونیکوف، کانتهمیر، کوتلنیکوف، سردندون، تاتسین اعطا شد.  به ده ها هزار سرباز و افسر جوایز دولتی اعطا شد. 112سرباز عنوان، برجسته قهرمان اتحاد جماهیر شوروی شدند.

به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی در جنگ بزرگ میهنی، به شهر قهرمان ولگاگراد، نشان لنین و مدال ستاره سرخ اهدا شد. به منظور تداوم پیروزی در استالینگراد، فرمان هیئت رئیسه شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی در 22دسامبر 1942، حتی قبل از پایان نبرد، مدال "برای دفاع از استالینگراد"را که پیش بینی کرده بودند به بیش از 700هزار نفر  مبارز و شرکت کننده در نبرد اعطا شد.

پیروزی ارتش سرخ در استالینگراد باعث خیزش عظیم سیاسی و کارگری کل مردم اتحاد شوروی گردید. این ایمان به آزادی سریع قلمرو اتحاد جماهیر شوروی روحیه سربازان را در جبهه ها تقویت کرد، عظم کارگران جبهه داخلی را برای شدت بخشیدن بیشتر مبارزه با دشمن و فراهم کردن همه امکانات  لازم برای جبهه تقویت کرد.

روز 2فوریه 1943مطابق با قانون فدرال شماره 32-  اف.زد  مورخ  13مارس 1995"درروزهای شکوه نظامی و تاریخ های به یاد ماندنی روسیه"به عنوان روز شکوه نظامی روسیه- روز شکست نیروهای نازی توسط نیروهای شوروی در نبرد استالینگراد جشن گرفته می شود.

 

http://www.stalingrad-battle.ru

 

لینک بخش اول "نبرد استالینگراد" جهت مطالعه:

 

1 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/febrye/822/dostar.html

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 823  - 27 بهمن 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت