راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 823

سرگردانی ایران میان

دو جبهه جهانی نباید ادامه یابد

  

در شرایط فعلی کشور، هر دولتی که بر سر کار باشد، هم به لحاظ ژئوپلتیکی و هم از نظر رشد اقتصادی و  رفاه و امنیت مردم مجبور به همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی با چین و روسیه است. این ضرورت را شاهزاده های عربستان و دولتمردان پاکستان و ترکیه و ژنرال های حاکم بر مصر و دولت های فرقه ای و فصلی عراق هم درک کرده اند. این همکاری نه علیه غرب است و نه علیه مخالفت با سیاست های حکومت و نه خلاف آزادیخواهی، بلکه هدف بهره گیری از توان و امکانات شرق از یکسو و ناگزیری همسوئی ایران با یکی از دو جهه جهانی که شکل گرفته از سوی دیگر است. یک جبهه امریکا و کشورهای اروپای غربی قرار دارند که مشت آهنین آنها پیمان نظامی و رو به گسترش "ناتو" است و طرف دیگر چین با قدرت عظیم اقتصادی و روسیه با قدرت انکار ناپذیر اتمی و نظامی و چند کشور امریکای لاتین و آسیائی. شرایط و فضای حاکم بر جهان نشان میدهد که جبهه اول علیرغم در اختیار داشتن مشت آهنین "ناتو" گرفتار بحران رو به تعمیق اقتصادی است و به همین دلیل مانند دوران پیش از جنگ دوم جهانی، چاره خود را در جنگ افروزی می بیند و مشت آهنین خود را می خواهد علیه جبهه اول به خدمت بگیرد. چنان که اکنون در جنجال بر سر اوکراین و علیه روسیه و بر سر "تایوان" علیه چین شاهدیم.

در ایران جناح راست سرمایه داری تجاری، بصورت طبیعی و در جهت منافع خویش نزدیکی به چین و روسیه را علیه منافع تجاری خود میداند و آن دسته از افراطیون و واپسگرایان مذهبی نیز که ماسک حمایت از گردش به شرق بر چهره زده اند، بدنبال یک مانور برای امتیاز گیری از غرب و سپس پیوندهای مستحکم تر با جبهه اول - غرب و ناتو- هستند. این مانور را در نامه ای که سعید جلیلی علیه مذاکرات وین و خطاب  به رهبر جمهوری اسلامی نوشته شاهدیم. جلیلی و آنها که او را پیش انداخته اند با صراحت در همین نامه می نویسد که «ما باید با شرق مناسبات برقرار کنیم و  به امریکا نشان بدهیم که در پی پیوند با آنها هستیم تا از امریکا امتیاز بیشتر گرفته و بجای توافق اتمی برویم به سمت اورانیوم 90 در صدی» که معنای آن تولید سلاح اتمی است. تدوین کنندگان این نامه میدانند و در پس ذهن خود یقین دارند که امریکا با آنها کنار آمده و اورانیوم 90 در صدی را هم خواهد پذیرفت به یک شرط کلیدی و این شرط کلیدی چیزی نیست جز  آن که ایران در جبهه ناتو علیه چین و روسیه قرار بگیرد. این همان هدفی است که دو سال پیش، صالحی رئیس سابق انرژی هسته ای ایران نیز با صراحت بیان کرد و گفت«امریکا بداند که ایران آخرین سوراخ کمربند محاصره روسیه است»

چپ واقعی این رابطه و این گردش به شرق را برای حل مسائل ژئوپلتیکی، توسعه کشور و تنش زدایی از سیاست خارجه ایران ضروری میداند و در همین چارچوب اعتقاد دارد باید ریشه های ستیز تبلیغاتی با روسیه و چین و بطور کلی "جبهه دوم" و ضرورت پیوستن به جبهه دوم را بعنوان یک راه حلی ملی برای حل مشکلات اقتصادی و حفظ امنیت کشور برای مردم بازگو و تشریح کرد. مردم را باید هوشیار کرد که چه کسانی و با چه اهداف اقتصادی پشت مخالفت با گردش به شرق و چین ستیزی و روسیه هراسی قرار دارند. در این کارزار، به هیچ وجه نباید تحت تاثیر انواع اتهاماتی که بصورت هدایت شده به طرفداران گردش به شرق زده می شود قرار گرفت. باید به مردم، در عمل نشان داد که توصیه به پیوند با جبهه دوم جهانی هرگز به معنای نفی مبارزه با سیاست های اقتصادی و اجتماعی حکومت که کار انقلاب و کشور را به بحران عمیق و همه جانبه کنونی کشانده نیست. همچنان که فشار به حکومت برای پیوستن به این جبهه، خود بخشی از مبارزه و مقابله با ساختار اقتصادی ویرانگر کشور است. انواع مافیای اقتصادی و سیاسی در جمهوری اسلامی سکان های حکومتی را بدست گرفته و در برابر گردش به شرق مقاومت می کنند، که مبارزه و مقابله با آنها بخش مهمی از وظائف چپ ایران است. در این مقابله و مبارزه هیچ خط قرمزی وجود ندارد، چنانکه هیچ ملاحظه ای برای بازگوئی دلائل مخالفان گردش به شرق در طیف طرفداران جبهه اول در میان اصلاح طلبان نیست.

جهان میرود به سمت تقابل های نظامی و بسیار جدی و به همین دلیل، ما همزمان با توصیه به پیوستن جبهه دوم جهانی، از قدرت نظامی و حتی اتمی ایران به دور از عافیت طلبی های سیاسی که متاسفانه در طیف چپ ایران رخنه دارد حمایت می کنیم و این سیاست را بارها تکرار کرده ایم. صحبت نه بر سر جمهوری اسلامی، بلکه بر سر آینده ایران و خطراتی است که موجودیت و تمامیت ارضی آن را تهدید می کند. این سیاست امروز و دیروز راه توده نیست و همانگونه که در سرمقاله راه توده شماره 817 نوشتیم، ضرورت پیوند ایران به جبهه دوم را در سال 1393 مطرح کردیم و دلائل آن را نیز نوشتیم. بنابراین، ما دنباله رو سیاست گردش به شرق که اخیرا با اما و اگرهای بسیار در جمهوری اسلامی مطرح می شود نیستیم، بلکه خود پیشگام و پیشتاز آن بوده و اکنون نیز هستیم.

راه توده در شماره 467 خود به تاریخ مرداد 1393 نوشت:

"جهان به دو جبهه تقسیم می شود و در این دو جبهه، ایران باید جایگاه خود را بیابد. یا درکنار استراتژی امریکا و یا در کنار استراتژی جلوگیری از رهبری نظامی و اقتصادی امریکا بر جهان و تبدیل ملت ها به بردگان سرمایه داری. ... بحث اصلی اینست که ایران در کدام جبهه جهانی باید و میتواند قرار بگیرد و اگر این قرار گرفتن ناگزیر است- که بنظر ما هست- آنوقت باید دید چه دست هائی مانع این چرخش اند و برای خود زمان می خرند!" (راه توده 467 - مرداد 1393)

در شماره 821 نیز در ادامه همین سیاست نوشتیم:

راه توده از "چرخش به شرق" جمهوری اسلامی پشتیبانی نمی کند، بلکه از سیاست و نظر و توصیه خود پشتیبانی می کند. ما که خود هفت سال پیش گفته ایم باید دید چه دست هایی مانع این چرخش به شرق هستند و زمان آن را به تعویق می اندازند؟ طبیعی است که امروز آگاه تر از دیروز از سیاست خود دفاع کنیم. بویژه که تنش های جهانی و تقسیم بندی های جبهه ای در جهان درستی و دقت پیش بینی ما را روز به روز بیشتر ثابت می کند.

 

مطالعه لینک های زیر را در ادامه مطلب بالا توصیه می کنیم:

https://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2021/desamr/index817.htm

 

https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/janve/821/sar821.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 823  - 27 بهمن 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت