آیا اعلامیه کاخ الیزه در شب یکشنبه به دوشنبه زود هنگام بود یا برعکس،
امانوئل مکرون می خواست واکنش آمریکا و روسیه را برانگیزد؟ دو شنبه شب همه
معادلات بهم ریخت و مسکو دو جمهوری دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین را به
رسمیت شناخت و بلافاصله نیز نیروهای ارتش روسیه درمرز این دو جمهوری با
اوکراین مستقر شدند.
مسکو و کی یف همچنان یکدیگر را متهم ومسئول بحران در شرق اوکراین می دانند.
وزیر امور خارجه آمریکا، آنتونی بلینکن، که با به رسمیت شناخته شدن دو
جمهوری شرق اوکراین غافلگیر شده هنوز تکرار می کند که روسیه "در آستانه"
حمله به اوکراین است. امیدهائی که کیف و امریکا در باره حضور ناتو در
اوکراین داشتند حالا بسیار دشوار شده است. این دشواری به آن دلیل است که در
صورت برداشته شدن چنین گامی از سوی ناتو، روسیه نیز چندگام دیگر به جلو و
به داخل اوکراین برخواهد داشت. دولت اوکراین متزلزل است و افکار عمومی با
آن نیست، در حالیکه بخش های وسیعی از مردم اوکراین نسبت به روسیه نظراتی
مثبت دارند، بنابراین، امکان اقدامات کودتائی علیه دولت در داخل ارتش امر
تعجب آوری نیست. امروز دیگر این نکات درباره بحران اوکراین مطرح است و نه
آنچه که تا چند روز پیش گفته می شد و کیف وعده بازپس گیری "کریمه" را میداد
و روی حمایت ناتو حساب می کرد.
رئیسجمهور فرانسه که پس از گفتگوی تلفنی با پوتین از عزم او برای پیشروی
ارتش روسیه به طرف مرزهای اوکراین با خبر شده بود، بلافاصله پیشنهاد
برگزاری نشستی با حضور جو بایدن و ولادیمیر پوتین را ارائه کرد. او حدس زده
بود که این دیدار و گفتگو نیز راه حل نیست و روسیه عزم خود را تغییر نخواهد
داد. دیدگاهی که واشنگتن در صورت لغو نشدن قرار از قبل تعیین شده (روز
پنجشنبه) با وزیر خارجه کارکشته روسیه مطرح خواهد کرد، دیگر نمی تواند
مخالفت با استقرار ارتش روسیه در مرزهای اوکراین باشد، زیرا روسیه به
اهدافی که برای خود تعیین کرده بود دست یافت. یعنی همان قبول استقلال دو
جمهوری شرق اوکراین و استقرار ارتش روسیه در داخل این دو جمهوری و برای
حفاظت از آنها در برابر ارتش اوکراین.
امانوئل ماکرون که درغیاب صدراعظم با تجریه گذشته آلمان (مرکل) سعی می کند
رهبری اتحادیه اروپا را برعهده بگیرد در مسیری پیش می رود که آمریکا خواهان
آنست، درعین حال که در سخنرانی هایش می گوید اروپا باید خودش از تمامیت
ارضی خود دفاع کند، در غیر این صورت دیگر در صحنه جهانی وجود نخواهد داشت.
با توجه به عضویت فرانسه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) - و مشارکت
در فرماندهی یکپارچه آن - و مشارکت دراستراتژی با ایالات متحده،, امانوئل
ماکرون نمی تواند این واقعیت را انکار کند که امریکا از روی سر ناتو و
بویژه فرانسه با استرالیا و انگلستان یک قرارداد نظامی منعقد کرد و قرار
داد خرید زیر دریائی های فرانسه توسط استرالیا را لغو کرد. قرار دادی که 17
میلیارد دلار بود و با لغو آن ضربه اقتصادی قابل توجهی به صنایع نظامی
فرانسه وارد آمد.
مکرون در عین حال میداند که واشنگتن برنامه جنگ تجاری با چین را در اولویت
برنامه های خود قرار داده است و این جنگ نه به سود فرانسه است و نه متحدان
فرانسه در اتحادیه اروپا و به همین دلیل اگر مکرون نتواند استقلال خود در
برابر امریکا را سازمان بدهد، نه تنها رهبری اتحادیه اروپا را بدست نخواهد
آورد بلکه زیر پای خودش نیز در انتخابات آینده ریاست جمهوری فرانسه سست
خواهد شد.
شاید با همین آینده نگری بود که مکرون در نوامبر 2019، گقت: ناتو در حالت
یک "مرگ مغزی" است. او همچنین خطاب به رئیس جمهور ترکیه گفت:
«شما هیچ هماهنگی راهبردی با ناتو و اتحادیه اروپا ندارید و شاهد تجاوزی
هستیم که توسط یک عضو ناتو در مناطق مختلف هستیم که نتیجه آن میتواند درگیر
کردن ناتو با جنگ هائی باشد که حاصل ماجراجوئی های شماست!»
مکرون فعلا سرگرم بازی های چند جانبه و گاه متضاد در چند جبهه است.
همانگونه که در بحران اوکراین شاهد آن بودیم. ماکرون عضویت در ناتو را زیر
سوال نمی برد، اما می گوید خواهان اروپایی امن است. او درعین حال که با
اوکراین رابطه نزدیک دارد، خود را میانجی برای گفتگوبین روسیه و ایالات
متحده هم معرفی میکند و بصورت همزمان فرصت ها را برای تماس و گفتگو با
پوتین از دست نمیدهد. او توسعه مبادلات اقتصادی، بویژه تجارت با روسیه را
نمیخواهد از دست بدهد. او روسیه را پشتیبان توسعه استراتژی فرانسه می بیند.
وقتی کشوری اعتقاد به دنباله روی از استراتژی آمریکا را نداشته باشد، می
تواند خطوط سیاسی خود را جابجا کند. آیا مکرون دارای چنین توانی هست؟ و
کشورهای اتحادیه اروپا او را پیشقرآول چنین استقلالی خواهد پذیرفت؟
.
https://www.humanite.fr/monde/ukraine/la-strategie-orientale-de-macron-fait-bouger-les-lignes-guerrieres-739144
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|