راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 تغییر سیاست ها

در جمهوری اسلامی

گریز ناپذیر است

 

در آمریکا قدرت واقعی در دست کنسرن های اسلحه سازی و نفتی است. تجربه نشان داده است که هر وقت بحران اقتصادی حادتر می شود این کنسرن ها بیشتر قدرت می گیرند زیرا با افزایش نظامیگری می توانند کار ایجاد کنند و جامعه آنجا هم با این موضوع مخالفت جدی ندارد زیرا دغدغه مردم عادی کار و نان است. هر چه سیاست جهان جنگی تر شود شرکت های اسلحه سازی بیشتر سود می برند و می توانند پولی را هم که کشورهای پیرامونی از فروش نفت و مواد خام بدست می آورده اند را دوباره بوسیله فروش اسلحه به بازارهای نیویورک باز گردانند و از این طریق بحران اقتصادی داخلی خود را به اروپا و سایر کشورها صادر کنند.

این تحلیل که متاسفانه در جمهوری اسلامی به آن دامن هم زده می شود، مبنی بر این که سرمایه داری جهانی به دنبال آرامش برای فروش محصولات خود است و هدف گسترش بازار است، اعتبار ندارد. چنان که همین امروز درارتباط با "اوکراین" زیر شعار خطر حمله روسیه به این جمهوری شاهد آن هستیم.

جنگ برای سرمایه داری گرفتار بحران شده نعمت است و هر چه این جنگ وسیع تر باشد برای جناح های حاکم در آمریکا سود بیشتری دارد و آن ها تمایلی به فرو نشاندن آن ندارند.

عاملی که در اینجا مهم است هدف این کنسرن ها در «کنترل» و «دسترسی» به منابع انرژی مناطق و تلاش برای محاصره رقبائی مانند چین است.

شاید گفته شود که حکومت ایران برای ماندن حاضر به هر مانوری است و از این رو نیازی به حمله نظامی به ایران نیست و چه کسی بهتر از خود حکومت کنونی برای خدمت به سیاست های منطقه ای امریکا و اسرائیل؟ در داخل هم که همه نیروهای ضد امپریالیست را سرکوب کردند و تولید داخلی را نابود و منابع کشور را هم صرف ورود کالا های بنجل خارجی می کنند.

این حرف درست است اما آمریکا به راحتی حاضر به مصالحه با حکومت نیست. به دلایل زیر:

الف- جمهوری اسلامی مولود یک انقلاب است و در آن گرایش های متفاوتی وجود دارد. همین که حکومت مجبور است با اجرای هر سیاستی که به سود امریکا تمام می شود، شعارهای ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی بدهد، نشان از ترس آن از بدنه خودش و مردم دارد. به همین سبب می بینیم که راست ترین جناح های حکومت، تندترین شعارها را فریاد می زنند. آمریکا چنین وضعی را دال بر بی ثباتی این حکومت می داند و می فهمد اگر با آن مصالحه کند، این خطر همواره وجود دارد که اوضاع برگردد و نیروهای واقعی ضد امپریالیست و مستقل و ملی به قدرت برسند.

ب- از آنجا که حکومت در طول سال های گذشته، سیاست های خود را پیوسته با شعارهای ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی و تحت نام انقلاب پیش برده، در میان مردم و بویژه نسل جوان نوعی نفرت از کلمه انقلاب و نوعی گرایش مثبت به آمریکا ایجاد کرده است. اگر آمریکا با این حکومت سازش کند مسلماً این گرایش مثبت کمرنگ و حتی ممکن است به ضد خود تبدیل شود. چرا باید آمریکا این کارت خودش را بسوزاند؟

پ- آیا آمریکا حتی برای مقابله با برنامه های اتمی ایران حاضر است به کشور ما حمله نظامی بکند؟ شاید در سالهای گذشته این حمله را ممکن میدانسته و در تدارک آن نیز بوده، اما بنظر ما امروز نیازمند آن حمله نیست زیرا با محاصره اقتصادی ایران، گسترش شتابگیر خشم و نارضائی مردم و فسادی که در بطن حکومت شکل گرفته، امریکا منتظر افتادن سیب رسیده به دامن خودش است و نیازمند حمله نظامی نیست. حتی اگر جمهوری اسلامی درحد فرو بردن ایران در یک جنگ داخلی پیش برود.

ت- آمریکا برای در تور قرار دادن ایران سه پرونده را به پیش می برد تا اگر یکی ناممکن شد با دیگری مسیر خود را دنبال کند. یکی پرونده هسته ای است که در حال حاضر سوژه اصلی است. دومی پرونده حمایت از تروریسم بین المللی و دامن زدن به ایران هراسی است و سومی هم پرونده مربوط به حقوق بشر است. در هر سه مورد یاد شده سیاست های ایران اهداف استراتژیک امریکا را کامل می کند و به این پروژه ها یاری می رساند.

نقش سایر کشور های منطقه و بازیگران عرصه جهانی:

در سال های اخیر اسرائیل توانسته است با بهره گیری از پیشرفت برنامه های اتمی ایران، بزرگ نمائی آن و دامن زدن به "ایران هراسی" کشورهای منطقه را با خود متحد کند. رویائی که در گذشته تحقق آن را ناممکن میدانست. در ادامه این پیروزی بیم از اسلامگرائی را نیز اسرائیل از صدر لیست وحشت های خود پائین آورده است. کشورهای منطقه از غرق شدن ایران در یک جنگ داخلی و تقسیم آن نه تنها مخالف نیستند بلکه از آن استقبال می کنند. برای اسرائیل نیز اگر حذف جمهوری اسلامی همراه با تکه پاره شدن ایران باشد کامل شدن پیروزی اول است.  مقامات اسرائیل بارها گفته اند که «ایران زیادی بزرگ است».

ایران در کشورهای منطقه و همسایگان ایران دوستی ندارد و روی حزب الله لبنان و حتی دولت سوریه نباید بزرگنمائی کرد. همانگونه که روی حوثی های یمن و یا شبه نظامیان عراقی- ایرانی. این درحالی است که افغانستان نیز یک خطر بالقوه علیه ایران است، بویژه چند میلیون از مردم افغانستان در ایران زندگی می کنند و این خطر وجود دارد که بخش هائی از آنها در صورت از هم پاشیدگی ایران به ستون پنجم حکومت طالبان درایران تبدیل شوند.

این خطرات، طبیعی است که نه با موشک رفع می شوند و نه با تولید سطح بالای اورانیوم، بلکه یگانه راه حل تغییر سیاست های 4 دهه گذشته است. این تغییر سیاست هرگز به معنای آن نیست که ایران دستهای خود را در مقابل امریکا و اسرائیل بالا ببرد. به هیچ وجه. بلکه باید با تغییر سیاست در جبهه شرق برای خود جایگاهی بیابد و در عین حال به سمت تنش زدائی در سطح جهان و منطقه حرکت کند.

شواهدی دال بر مخالفت روسیه، چین، هند و دیگر اعضای گروه "شانگهای" با این تغییر سیاست وجود ندارد. نه تنها مخالفتی وجود ندارد بلکه از آن استقبال هم خواهند کرد. با این  نرمش و تغییر سیاست های ماجراجویانه، زجرخوانی های نظامی و شعاری، بتدریج امکان مانور میان اروپا و امریکا نیز برای ایران فراهم خواهد شد.

ما سیاست پرنرمش و درعین حال پیگیر و پرقدرت چینی را به سیاست در انزوای کره شمالی که قطعا متاثر از جنگ کره و خطر نظامی امریکا و کره جنوبی و ژاپن است ترجیح میدهیم. ایران با این خطرات مواجه نیست.

نه در پیرامون حکومت، بلکه در درون حکومت نیز نشانه هائی گهگاه نمایان می شود که ضرورت آنچه در بالا مطرح شد را درک کرده اند اما از بیان صریح آن بیم دارند و از مافیاهای حاکم وحشت دارند. در این وحشت و ملاحظه نوعی وحدت عمل بین اصولگرا و اصلاح طلب وجود دارد.

 

آنچه که در آینده رخ خواهد داد برایند همه آن عوامل و پیش بینی هائی است که در بالا به آنها اشاره شد، بویژه زیر فشار جنبش اعتراضی مردم. اگر تغییر سیاست ها به نوعی پاسخ به اعتراضات مردم باشد، نه تنها یک پیروزی مردمی است، بلکه این تغییر سیاست از یک حمایت ملی هم برخوردار می شود و حکومت متکی به همین حمایت ملی خواهد توانست در دو جبهه تنش زدائی جهانی و اتحاد با جبهه شرق با موفقیت پیش برود و پرچم روسیه هراسی و چین ستیزی خود به خود از فراز برج میلاد پائین خواهد آمد. این تغییر جهت و تغییر سیاست برای هر دولتی که در ایران برسر کار باشد و یا بر سر کار بیاید گریز ناپذیر است، حتی اگر کار در جمهوری اسلامی به کودتا و علیه کودتا بیانجامد و جان هائی در این میان از بین برود!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 824  - 4 اسفند 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت