حساب کرده!

کم نیستند تحلیگران سیاسی که معتقدند یکی از برنامه های غرب آن بوده و هست که اگر نتوانند اوکراین را به ناتو وصل کرده و آنرا به سرپل تجاوز علیه روسیه تبدیل کنند، بهتر میدانند اوکراین بدست روسیه ویران شود. البته اینکه کل اوکراین نابود شود برای برخی محافل سرمایه داری غرب کمترین نگرانی را ایجاد نمی کند و بخشی از کمک هایی هم که به اوکراین می شود برای آن است که میزان تخریب آن را بالاتر ببرند. البته روسیه هم برعکس در اوکراین سیاست کمترین تخریب های اقتصادی و غیرنظامی را دنبال می کند. ادامه فعالیت همه نیروگاه های برق در این کشور یا کنترل مشترک نیروگاه اتمی چرنوبیل توسط نظامیان روسی و کارشناسان اوکراینی نشان می دهد که روسیه قصد ندارد وارد بازی ویرانی اوکراین شود. یکی از دلایل کندی حرکت آن در اوکراین همین سیاست جلوگیری از ویرانی بیشتر است.

سخنان فرانسوا فیون نخست وزیر اسبق فرانسه مبنی بر اینکه: "10 سال نسبت به نادیده گرفته شدن مواضع و مطالبات مسکو در قبال اوکراین و توقف گسترش دامنه نفوذ ناتو هشدار داده شده بود... پیگیری چنین سیاستی از جانب غرب منجر به وقوع چنین درگیری مخاطره آمیزی شد که می‌شد از آن پیشگیری کرد" نشاندهنده این است که برای رهبران غربی ویرانی اوکراین اصلا اهمیتی نداشته و ندارد.

آنچه اوضاع را فراتر از اوکراین خطرناک می کند همین واقعیت است که محافل سرمایه داری غرب نگرانی از کشتار وسیع مردم و حتی ویرانی های گسترده هم ندارند. کانون های قدرتمندی در محافل حاکمه سرمایه داری غرب معتقدند که بحران کنونی سرمایه داری برآمده از اضافه جمعیت جهان است و لازم است یک سوم تا نیمی از جمعیت جهان کاهش پیدا کند تا سرمایه داری از بحران خارج شود و برای جمعیت باقی مانده جهان کار برای بازسازی ویرانی ها ایجاد شود و سرمایه داری یک سیکل تازه از رونق را آغاز کند. بنابراین آنها نگران یک جنگ محدود اتمی بشرطی که گریبان آنها را نگیرد نیستند. اصلا هم برای آنها مهم نیست که این جمعیت از آمریکا و اروپا کم شود یا از آسیا و افریقا. آنچه آنان را می ترساند آن است که جنگی دربگیرد که چیزی از جهان و از خود آنها باقی نگذارد. این ضرورت کاهش جمعیت برای برونرفت سرمایه داری از بحران بعنوان به اصطلاح تجربه ای وانمود می شود که سرمایه داری از کشتارها و ویرانی های جنگ جهانی اول و پیامدهای اقتصادی کشتار ملیون‌ها تن در انفولانزای اسپانیایی و بالاخره جنگ جهانی دوم گرفته است. بنظر انان این جنگ ها و ویرانی ها و کشتارها در مقیاس دهها میلیونی یکی از عوامل رونق اقتصادی غرب و بویژه آمریکا در سده بیستم بوده است.

اینکه مثلا در جریان همه گیری کرونا بخش وسیعی از مردم غرب حاضر به زدن داوطلبانه واکسن نبودند و نیستند برآمده از نگرانی است که از این موضوع دارند. به همین شکل اینکه دولت چین در جریان کرونا سیاست پایان کرونا "بدون مرگ" را دنبال می کند به همان اندازه بیانگر درک آنان از این واقعیت است که ولنگاری و سهل انگاری غرب دربرابر گسترش کرونا و نزدیک به دو ملیون کشته ای که اروپا و آمریکا تا به امروز داده اند. چین در واقع باسیاست پایان کرونا بدون مرگ می خواهد به محافل حاکمه غرب پیام دهد که از آن جمعیت جهان که می خواهند کاهش دهند روی مردم چین حساب نکنند.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh 

        پیج فیسبوک راه توده