راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 سرمقاله 825
از پیشدستی روسیه علیه
توطئه های ناتو حمایت کنیم!

 
جنگ در اوکراین رویدادی است که از زوایای مختلف باید بدان پرداخت، از جمله نقش مشترک اروپا و امریکا در برافروختن این آتش. بی شک با خاتمه قطعی این جنگ، اطلاعاتی از پشت پرده دلائل و انگیزه ها جبهه غرب از این آتش افروزی فاش خواهد شد. آنچه که تاکنون مشخص شده، آنست که امریکا و اروپا می خواستند با قبول اوکراین در پیمان نظامی ناتو، این پیمان نظامی را در نزدیک ترین مرز به روسیه مستقر کرده و موشک های اتمی را با هدف گیری روسیه، در خاک اوکراین مستقر سازند. این نکته را رئیس جمهور روسیه "پوتین" در سخنرانی خود که در پایان آن فرمان عبور ارتش روسیه از مرزهای اوکراین را داد با صراحت اعلام کرد. او گفت که روسیه با بهره گیری از تجربه تلخ جنگ دوم جهانی، منتظر حمله نظامی نشد، بلکه برای دفع این حمله وارد عمل شد. (نقل به مضمون)
معنای این جمله جز آن نبود که اروپا و امریکا که باید آن را "امپریالیسم جهانی" نامید، تدارک حمله نظامی به روسیه را دیده بودند و دروازه عبور آنها به طرف روسیه و متلاشی کردن روسیه مانند یوگسلاوی (حتی با استفاده از بمباران اتمی) "اوکراین" بود. حضور مستشاران نظامی ناتو در اوکراین و سیل سلاحی که پیش از آغاز جنگ، از طریق هوا و زمین (از مرز لهستان و رومانی) وارد اوکراین کرده و ارتش خصوصی و فاشیستی که مرکب از هزاران جنایتکار جنگی از سراسر جهان طی سالهای اخیر در اوکراین تشکیل و آن را آموزش داده بودند، نشان از عمق فاجعه ای دارد که در تدارک آن بودند. بویژه که نقشه استفاده از ظرفیت های اتمی اوکراین که باقی مانده از دوران اتحاد شوروی است را هم داشتند. فاجعه ای که در تدارک آن بودند، ایجاد یک فاجعه اتمی در روسیه بود که نتایج آن تمام اروپا را در بر می گرفت. فاجعه ای که قابل مقایسه با آنچه که اکنون آنرا جنگ در اوکراین می شناسیم قابل مقایسه نیست. حتی از این نگاه نیز ورود ارتش روسیه به اوکراین و از کار انداختن ماشین جنگی اوکراین و تصرف پایگاه اتمی "چرنوبیل" و بمباران پایگاه های نظامی باصطلاح ارتش اوکراین اما در حقیقت پایگاههای نظامی ناتو خدمتی بزرگ، نه تنها به اروپا، بلکه به جهان بود. تبلیغات جهنمی که امریکا بلافاصله پس از ورود ارتش روسیه به اوکراین علیه روسیه راه انداخت نیز خود گویای آن آمادگی است که برای جنگ بزرگ تدارک دیده بودند. شاهدیم که اکنون هم سعی میکنند با کشاندن فنلاند به ناتو و استقرار هواپیماهای اهدائی ناتو به دولت اوکراین اما مستقر در لهستان و تشکیل ارتش داوطلبین اروپائی برای جنگ در اوکراین علیه روسیه می خواهند دامنه جنگ را به لهستان و فنلاند بکشانند و مانند جنگ دوم جهانی تمامی اروپا را در کام جنگ فرو برده و گریبان خود را از بحران اقتصادی که درآن غرق شده اند رها کنند. پوتین در روز سوم جنگ اوکراین به درستی و با اشاره به همین تبلیغات همآهنگ اروپا و امریکا گفت "غرب امپراطوری دروغ است". این ستاد تبلیغاتی با بهره گیری از تمام امکانات، مدیریت و رهبری افکار عمومی را بدست گرفت و با قرار دادن مردم زیر بمباران اخبار جعلی و تبلیغات دروغ اجازه ندادند آنها فرصت اندیشه پیدا کنند و از دلائل اصلی این جنگ با خبر شوند. این فاجعه در ایران آمیخته شد به نارضائی مردم از حکومتی که مردم تصور می کنند اگر روسیه نباشد سقوط می کند! در باره این تصور مردم و نقش خود حکومت در روسیه ستیزی و چین ستیزی باید بموقع خود گفت و نوشت. حکومتی که گلوی احزاب و مطبوعات مترقی و تاثیرگذار (در صدر آنها حزب توده ایران) را گرفت و رهبران آنها را قتل عام کرد و فضای سیاسی مترقی انقلاب 57 و مراحل آغازین جمهوری اسلامی را به فضای تاسف بار و غم انگیز امروز رساند. ما انحراف انقلاب از مسیر واقعی آن و نقش شبکه های نفوذی در بطن حکومت را در این زمینه بسیار جدی میدانیم. نتیجه این غیب در صحنه را ما در کارزاری که علیه قرارداد 25 ساله باچین و قرارداد 20 ساله با روسیه و پیوستن به جبهه شرق شاهدیم، که بخش وسیعی از اصلاح طلبان متمایل به غرب به همراه راستگرایان حاکم نیز با آن همراه اند و هر دو را مافیاهای اقتصادی پروار شده در سرمایه داری تجاری حاکم رهبری می کنند.
درباره یکایک مسائلی که در این سرمقاله طرح شد، باید بیش از امروز سخن گفت، همچنان که تاکنون (جدا از جنگ اوکراین) بارها نوشته ایم و در آینده نیز خواهیم نوشت. آنچه که دراین سرمقاله روی آن تاکید داریم حمایت از نقش مهم و مثبتی است که ارتش روسیه با فرمان رئیس جمهوری روسیه "پوتین" در اوکراین ایفاء می کند و حلقه محاصره روسیه از سوی ناتو را می شکند. حلقه های دیگر این محاصره که یک جنبش واقعی صلح باید آن را در هم بشکند اینگونه است:
از 29 کشورعضو ناتو، ۲۶ کشور در اروپا واقع شده‌اند. این در حالی ایست که ترکیه در اوراسیا قرار دارد. تمام اعضای ناتو مجهز به نیروی نظامی هستند. اگرچه ایسلند اساسا نیروی نظامی ندارد اما ناتو در آنجا هم پایگاه نظامی دارد. سه عضو ناتو، جنگ‌افزارهای اتمی دارند: امریکا، فرانسه و بریتانیا.
ناتو در زمان تأسیس ۱۲ عضو رسمی داشت که پس از فروپاشی اتحاد شوروی قرار بود این پیمان هم منحل شود اما نه تنها منحل نشد بلکه تا آوریل سال ۲۰۰۹ بر اعضای آن ۱۶ عضو دیگر هم اضافه شد. حتی مونته‌ نگرو در سال ۲۰۱۷ و جمهوری مقدونیه شمالی در سال ۲۰۲۰ نیز به این پیمان پیوستند. این کشورها تقریبا روسیه را محاصره کرده اند و در صورت پیوستن اوکراین به آن، برای نخستین بار یک کشور بزرگ اروپائی نیز به ناتو ملحق می شد که تمام ظرفیت ها و امکانات اتمی شدن را دارد. پایگاه اتمی چرنوبیل در اوکراین است و در زمان اتحاد شوروی اوکراین یکی از جمهوری های این اتحاد بود و بزرگترین زرادخانه اتمی اتحاد شوروی در آنجا قرار داشت.

آنها که این واقعیات را می بینند و می دانند اما، بنام  چپ، عافیت طلبانه مواضع چند پهلو اتخاذ می کنند، نه امروز به عافیت می رسند و نه در آینده!

تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh




 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 825  - 11 اسفند 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت