راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

سرمقاله 818

مالیخولیای چین ستیزی

و روسیه هراسی مدعیان اصلاحات!

 

روزنامه های داخل ایران که خود را وابسته به جریان اصلاح طلب معرفی می کنند ظاهرا در روسیه ستیزی و چین ستیزی با یکدیگر مسابقه گذاشته اند. روزنامه شرق در یک توصیه "داهیانه" و بسیار "دیپلماتیک" به دولت توصیه می کند که از اردوغان یاد بگیرد و برای گرفتن امتیاز از روسیه هواپیمای آن را سرنگون و سفیر آن را ترور کند! البته همین روزنامه اگر کسی چنین توصیه ابلهانه ای را به حکومت درباره گرفتن امتیاز از آمریکا یا حتی کویت و سومالی و بورکینافاسو بکند وی را به خیانت و دشمنی با منافع ملی متهم می کنند. روزنامه اعتماد نیز ضمن مقاله ای خواهان مذاکرات مستقیم دولت با آمریکا می شود که اشکالی ندارد و می شود آن را به همین شکل ساده و روشن گفت و منافع آن را مطرح کرد. ولی استدلالی که برای ضرورت مذاکره مطرح می کند عبارت از آن است که ترور قاسم سلیمانی با همکاری روسیه انجام شده و براساس این فرضیه بجای مذاکره با روس هایی که ممکن است در این ترور همکاری کرده باشند باید رفت با خود آمریکایی هایی که ترور را انجام داده اند مذاکره کرد! روزنامه ابتکار هم از رئیسی می خواهد که در سفر به روسیه به پوتین "حالی کند" که روابط تجاری دو کشور را گسترش دهد! این آقایان مثل اینکه غیر از "تجارت" چیز دیگری را نمی شناسند و نمی دانند که ایران فعلا به وسایل دفاعی و هواپیمای نظامی بیشتر نیاز دارد تا تجارت سیب زمینی و پیاز به روسیه.

اما شاهکار همه اینها نوشته آقای محمد قوچانی سردبیر روزنامه‌ی سازندگی، ارگان حزب کارگزاران سازندگی است. ایشان برخلاف نویسنده روزنامه شرق که خواهان تقلید ایران از اردوغان است  روسیه ستیزی و چین ستیزی را در مقابله با اردوغان جستجو می کند و در یادداشتی با این عنوان که "پاسخ نوعثمانی را نوصفوی باید بدهد" با اشاره به ماجرای اذربایجان چنین می نویسد:

"پاسخ رجب طیب اردوغان را باید شاه عباس کبیر بدهد. والا الهام علی‌اف که بازیچه‌ای بیش نیست. شاه عباس کبیر چهارصد سال قبل که حتی آذربایجان متحد بود و دولت روس‌ساخته‌ای به نام جمهوری آذربایجان و دولت بادکوبه وجود نداشت، این راهبرد هوشمندانه را در دستور قرار داد که در برابر عثمانی‌ها (و نه آذری‌ها) ارمنی‌ها را قرار دهد و آن‌ها را متحدان استراتژیک ایران سازد و تجارت ایران را به ایشان واگذار کند و اروپا را از طریق هم‌کیشان مسیحی‌شان به متحد ایران بدل سازد."

براساس این "راهبرد هوشمندانه" ایران نباید بکوشد که از راه های دیپلماتیک و سیاسی تنش های خود را با آذربایجان و ترکیه کاهش دهد، بلکه باید با پیگیری سیاست های "شاه عباس کبیر" با ارمنی ها و اروپایی ها علیه ترکیه و اذربایجان متحد شود. سردبیر ارگان حزب کارگزاران سازندگی آنقدر از دنیا عقب است یا بهانه دیگری برای روسیه ستیزی نیافته که نمی داند نه ایران کنونی ایران دوران شاه عباس است و نه ترکیه کنونی عثمانی آن دوران است و نه اروپای امروز اروپای سده شانزدهم است که بخواهد با ایران کنونی علیه ترکیه کنونی متحد شود. تنها چیزی که از سیاست شاه عباس برایش جالب است ظاهرا همان اتحادش با اروپایی هاست. بگذریم از اینکه سرانجام راهبرد اتحاد با اروپا علیه عثمانی به ویرانی اقتصادی ایران و اشغال آن توسط افغانان غلجزایی ختم شد. اتفاقا جنبه اتحاد با اروپای این سیاست از نظر اقتصادی در این ویرانی نقشی تعیین کننده داشت بدون آنکه بخواهیم این نقش تاریخی را بهانه ای برای انتقام جویی و اروپاستیزی کوته نظرانه قرار دهیم. در انصورت گرجی ها، هندی ها، افغان ها، عرب ها، ترکمن ها و دهها ملت دیگری که شاهان ما بارها و بارها کشور آنها را ویران ساختند و مردمانشان را قتل عام کردند دلیل های زیادی در پیگیری "راهبرد هوشمندانه" برای انتقام جویی از ما خواهند داشت.

 سردبیر ارگان حزب کارگزاران سازندگی در ادامه می نویسد: "اکنون سلطان رجب طیب اردوغان با پیشکاری شاهزاده الهام علی‌اف (زادهٔ سلطانی کمونیست و از ماموران ک ‌گ ‌ب‌) درصدد است پیوند ایران و ارمنستان که دروازه‌ای به سوی اروپاست را قطع کند ... آذربایجان از تبریز تا بادکوبه جان ایران است و هم‌میهنان ترک ما در جمهوری آذربایجان (به عنوان دومین دولت شیعه جهان امروز) در دام جنگ آذری – ارمنی نمی‌افتند."

به این ترتیب جمهوری اذربایجان و باکو نه تنها جزیی از ایران بلکه "جان" ایران هستند و مردم آن جمهوری "روس ساخته" بعنوان "هم میهنان ترک ما" در جمهوری اذربایجان معرفی می شوند. جنبه تحریک کننده و جنگ طلبانه این عبارات کاملا روشن است.

سردبیر ارگان حزب کارگزاران سازندگی در ادامه می نویسد: "روسیه و ترکیه از عهد قاجاریه بی‌عرضه در تجزیه و تضعیف ایران هم‌سود بوده‌اند. روسیه و ترکیه به سبب همسایگی با ایران برای ما خطری بالفعل هستند و اروپا و امریکا خطری بالقوه". ظاهرا چون در زمان "شاه عباس کبیر" روسیه ای به آن معنای قدرتمند در کار نبوده که با اروپا علیه آن متحد شد نویسنده دویست سال از روی تاریخ پرش می کند و به دوران قاجاریه می رسد تا پای روسیه را هم به میان بکشد. البته روسیه خطر بالفعال است (چه خطری؟) و آمریکا خطر بالقوه.

یک لحظه فکر کنیم که دارندگان چنین دیدگاه هایی به قدرت برسند و راهبردهای آنان تبدیل به سیاست خارجی کشور ما بشود: سیاست نوصفوی، اتحاد خیالی با اروپا علیه دو همسایه ما یعنی ترکیه و جمهوری اذربایجان، و بالاخره اتحاد با آمریکا و اروپا علیه همسایه سوم یعنی روسیه و چین به گفته ایشان "بدعهد".

 سردبیر ارگان حزب کارگزاران سازندگی در پایان می نویسد: "ایران نه خاورمیانه که جهان میانه است. و امروز موازنه ارمنی - عثمانی مهمترین مصداق این راهبرد است. و این همان استراتژی نوصفوی‌گری است."

تقریبا همین مواضع را حسن مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران در تازه ترین مصاحبه اش مطرح کرده است.

ما جز اینکه به این مطالب "چرندیات" نام دهیم عنوان محترمانه تری نیافتیم. اگر اینها از زبان یک فرد بی مسئولیتی بیرون می آمد می شد از آن صرفنظر کرد. ولی این سخنان از زبان دبیرکل حزب کارگزاران، سردبیر روزنامه ارگان حزب کارگزاران سازندگی بیرون می آید که بیش از آنکه مالیخولیای روسیه ستیزی و چین ستیزی و کمونیسم ستیزی یک فرد را نشان دهد، سقوط این حزب را نشان می دهد. گردانندگان حزب کارگزاران سازندگی باید برای این موضوع تدبیری بیاندیشند پیش از آنکه سرنوشت آنها در دست صاحبان چنین نظرات مالیخولیایی قرار گیرد!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 818  - 22 دیماه 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت