راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 دفاع میهنی

در روسیه

جان تازه گرفته!

ساویتسکایا راسیا

گزینش و ترجمه- آزاده اسفندیاری

 

 ارتش فاشیزم هیتلری در ماه ژوئن سال 1941 با میلیون‌ها نیروی نظامی با پیشرفته‌ ترین سلاح های روز، به اتحاد شوروی حمله کرد و روز 30 سپتامبر همان سال، به اطراف مسکو رسید. نبرد اطراف مسکو بیش از 7 ماه بطول انجامید و به یکی از خونین ترین نبرد ها در جنگ میهنی اتحاد شوروی منجر شد. نبردی که در جبهه ای به طول هزاران کیلومتر وسعت داشت. فاشیست ها از هیچ تلاش و هزینه ای دریغ نکردند و بهترین واحدها و تشکیلات خود را به فرماندهی افسران و ژنرال های مجرب، به رهبری فیلد مارشال فئودور فون بوک، به سمت مسکو یورش بردند. در فضای وسیعی در امتداد جبهه ای به طول هزار کیلومتر و عمق 300-400 کیلومتری، نبرد سختی درگرفت که در آن هر روز هزاران سرباز و افسر از هر دو طرف کشته و زخمی می شدند. با توجه به اینکه، تسخیر مسکو برای پیروزی فاشیست ها از اهمیت حیاتی برخوردار بود (براساس خاطرات مارشال ژوکف فرمانده ارتش سرخ، تنها در نبردهای اطراف مسکو، حدود 900 هزار نفر از نیروهای نظامی هیتلر کشته شدند. به همین مناسبت، سرکردگان  فاشیسم آلمان، با نا امیدی از تسخیر مسکو، با تهاجم به سمت منطقه ولگا و استالینگراد، جهت بستن راه سوخت رسانی از قفقاز را در پیش گرفتند.م).

واقعیت دفاع از سرزمین و میهن دوستی مردم اتحاد شوروی را می توان در شرکت داوطلبانه پیر و جوان، زنان و مردانی که روزانه به صف مدافعان کشور می پیوستند سنجید. در روزهای اول برای دفاع از مسکو، 307470 نفر ثبت نام کردند که 205 هزار نفر توانستند در صفوف رزمندگان درآیند که بیش از 30 هزار نفر از آن تعداد کمونیست‌ها بودند. حال انواع مرتدین و متنفران از روس ها، مانند چوبایس ها، گرف ها، ناروسوف ها و... دیگرانی را که مانند آن‌ها فکر نمی‌کردند و انگیزه‌های وطن پرستانه و کمونیستی داشتند و مخالف استثمار زحمتکشان بودند را «گناهکار» می‌دانند، اما هر انسان عاقل و با شرافت، می‌داند که دفاع از مسکو یک شاهکار بزرگ کل مردم اتحاد شوروی در دفاع از کشور پهناور ما بود.

برنامه اساسی هیتلر، دشمنی با خلق های اتحاد شوروی، به ویژه مردم اسلاو بود. او گفت:«پس از قرن‌ها شنیدن حمایت از فقرا و تحقیر شدگان کافی است، زمان آن فرارسیده تا ما قاطعانه از افراد قوی در مقابل افراد پایین‌ تر و زیردست جامعه محافظت کنیم. این امر یکی از وظایف اصلی و همیشگی فعالیت دولت آلمان جهت جلوگیری از افزایش بیشتر نژاد اسلاوها با هر وسیله‌ ای خواهد بود…»

علاوه بر نفرات ارتش سرخ، شبه نظامیانی که به جبهه های جنگ رفتند اعم از کمونیست ها، اعضای کومسومل، کارگران اتحادیه های کارگری، روشنفکران، خصوصا کارگران، بیش از 65 در صد شرکت کنندگان را تشکیل می دادند.

در میان داوطلبان افرادی از حرفه ها و متخصصین، از جمله مهندسین و تکنیسن ها، کارمندان، دانشمندان، نویسندگان... و حتی افراد معتقد به مذاهب مختلف شرکت می کردند. به عنوان مثال، از مؤسسه مارکسیسم- لنینیسم، افرادی مانند پروفسو چرمنیخ، آباکین، تئوریسین کیهان شناس، کوند دراتیوم، معمار مسکو، لوکو، نمایش نویس و… به صف مبارزان شبه نظامی پیوستند.

شرکت اقشار اجتماعی در جنگ کبیر میهنی بیانگر اعتماد عمیق توده های اتحاد شوروی به رهبران کشور بود که فراخوان آن‌ها را بگوش جان پذیرفتند و در کارزار جنگ، داوطلبانه شرکت کردند اما با کمال تأسف پس از گذشت 50 سال از محاصره مسکو، با کمک دشمنان داخلی و خارجی در سال 1991 اتحاد جماهیر شوروی و مسکو به زیر کشیده شدند. اگر در آن زمان رهبران، خلق ها و نظامیان کشور شورا ها به سوگند خود وفادار ماندند، در ابتدای دهه 90 قرن گذشته، برخی از مدیران حکومتی و ژنرال های گوش بفرمان یلتسین، در مقابل گولیف، چوبایس و دیگر یلتسینیست ها سر تسلیم فرود آوردند. با توجه به اینکه تاریخ ثابت کرده است که هیچ نیرویی در طولانی مدت نمی‌تواند خلق های روسیه را به اسارت خود درآورد، این یک شکست موقت است و گذشته شهادت می دهد که نه مغول- تاتار ها، لهستانی ها، سوئدی ها، فرانسوی‌ها و نه فاشیسم آلمان موفق به شکست ما نشدند. بطور قطع الیگارش های امروزی حاکم بر کشور نیز با مبارزه سرسختانه خلق های روسیه در صف شکست‌ خورده ها قرار داده خواهند شد.

در اینجا یاد آوری نمونه‌ ای از عشق عمیق به میهن سوسیالیستی در آن سال‌های دشوار مبارزه با اشغالگران مثال زدنی است. ولادیمیر اوسیف، ساکن یکی از مناطق مسکو متولد سال 1924 در یک خانواده کارگری بدنیا آمد. پس از پایان کلاس هفتم در یک کارخانه بافندگی مشغول بکار شد. در سال 1939 برای ثبت نام، به مدرسه پرواز درخواست داد اما به علت زیر 18 سال بودن، وی نتوانست به مدرسه وارد شود. اوسیف، با دستکاری در شناسنامه خود مجدداً تقاضای خود را تکرار کرد، این بار هم با تفاوت چند ماه باز هم موفق نشد. این مرد سخت کوش و پیگیر، نامه‌ ای به وروشیلوف، کمیسر خلق ارتش سرخ نوشت و اشتیاق خود را برای ورود به مدرسه پرواز ابراز کرد. سرانجام با دستور کتبی کمیسر خلق، وی بطور استثناء پذیرفته شد و در سال 1939 در یک مدرسه پرواز در سواستوپل مشغول آموزش شد.

نازی ها با تهاجم برق آسای خود به سرعت پیشروی کردند. فاشیست ها توانستند اودسا، مینسک، کیف و ریگا را آشغال کنند لذا ارتش و نیروهای داوطلب، توانستند پیشروی آن‌ها را در نزدیکی های سواستوپل، لنین گراد و مسکو متوقف کنند. در این میان مسئله اساسی، بود و نبود وطن بزرگ خلق های اتحاد شوروی در میان بود. به همین مناسبت فرماندهی ارتش و نیروی دریایی با فرماندهی ی. استالین، باید اقدام‌های سریع و حیاتی برای متوقف کردن پیش روی آلمان ها می گرفتند. به همین منظور اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942، کارآموزان مدرسه پرواز، به بخش پیاده نظام منتقل شدند و عازم جبهه ها شدند. ولادیمیر اوسیف، چندین ماه با هیولای فاشیسم جوانمردانه جنگید. در تاریخ 5 آوریل 1942، خانواده وی اعلامیه ای از طرف هنگ شماره 285 ارتش سرخ، همراه  وصیت نامه و توصیف رفقای همرزم او دریافت کردند که نوشته شده بود: رفقای عزیز، ولادیمیر فرزند شما در حین انجام یک ماموریت رزمی قهرمانانه جان باخت... ما به شما قول می‌دهیم و متعهد هستیم تا انتقام خون او را گرفته، نیروهای رژیم هیتلری را سرکوب و میهن را آزاد گردانیم.

اکنون اگر به زندگی بازماندگان قهرمان جنگ کبیر میهنی در روسیه نگاهی افکنده شود، آنها دوران سختی را پشت سر می گذارنند، آزار و تحقیر، همچنین مرعوب نیز می‌شوند. در آن زمان همه چیز و همه امکانات برای خدمت به میهن و همه‌ افراد جامعه بود و امروز همه چیز برعکس است. در سال‌های جنگ، مردم برای پیروزی بر اشغالگران فاشیست، مرارت های جنگ، سوء تغذیه، کم خوابی و فقر را تحمل می‌کردند و حتی آخرین پس اندازهای خود را برای آزادی وطن داوطلبانه می‌دادند و به جان پذیرا بودند. امروز پس از ده‌ها سال با سیطره یلتسینیست ها بر کشور، فرزندان و نوادگان سرفراز جنگ و سازندگان سوسیالیسم، از گرسنگی و بدون کمک‌های پزشگی جان می دهند. این روزها اهدای داوطلبانه پس انداز برای نیاز های عمومی بی مفهوم شده‌اند. برخی از مقامات از بردن و دزدیدن ثروت مردم ابایی ندارند. برخی از کمونیست ها و کومسومل های دیروز، تبدیل به ثروتمندانی شده‌اند که در تجمل غوطه ورند و فارغ از حال اکثریت افراد جامعه می باشند. گاهی تلویزیون، مادر درمانده ای را نشان می‌دهد که برای درمان فرزند خود با التماس تقاضای کمک پزشگی دارد کسی هم‌ به درد و فغان آن مادر اهمیتی نمی دهد…

آیا در کشور ما خانواده هایی مانند ارلوف، ولادیمیر اوسیف های وطن پرست و دیگرانی مانند آنان برای محافظت از کشور و مردم ما به پا خواهند خاست؟

طی سالهای تهاجم خونین فاشیسم آلمان، نظر هیتلر در ارتباط با مناطق زیر سیطره خود، از این قرار بود:«وظیفه ما این نیست که خاک را از وجود جمعیت پاک سازیم و یا نظم و دقت آلمانی را ایجاد کنیم...ماموریت ما نظارت بر زندگی هر روزه آن‌ها نیست بلکه ما باید اطمینان حاصل کنیم که منافعمان تأمین می شود».

ایده‌ها و نیات پیشوای آلمان، به شکل دیگری توسط حاکمیت پسا شوروی به مورد اجرا گذاشته شد: «اسلاوها باید برای ما کارکنند و چنانچه به آن‌ها نیاز نداشته باشیم بگذار بمیرند. واکسیناسیون و مراقبت های بهداشتی برای مردم زائد است...باروری اسلاو ها نا مطلوب است...داشتن آموزش و دانش و آگاهی خطر ناک است، هر فرد تحصیل کرده دشمن ما است»...

با برآمدن نیکیتا خروشچف به قدرت، در ابتدا لنین، استالین، درژینسکی، برژنف و دیگران، بتدریج تحقیر شدند و سپس نوبت به مخدوش کردن تاریخ و قهرمانی های خلق های اتحاد شوروی رسید.  دارندگان کارت های حزبی و ژنرال های سابق که به پرچم اتحاد شوروی سوگند خورده بودند در این ماجرای کثیف مشارکت کردند. کار به جایی رسید که عده‌ای از ژنرال های تغییر روش داده، مانند گراچف، شاپوشنیکوف، ولکوگونوف، کولیکوف، اونوویچ، مجلس خلق اتحاد شوروی را با دستور یلتسین، آماج گلوله های توپ و تانک قرار دادند و نمایندگان مردم را به خاک و خون در غلطاندند…

اگر زمان جنگ کبیر میهنی 250 نفر از هنرستان چایکوفسکی، داطلبانه برای دفاع از میهن به جبهه های جنگ رفتند، امروزه فعالیت هنرمندان کشور ما، سر گرم کردن کلاه برداران و الیگارش های حاکم بر کشور است...

شرایط امروز جهانی بسیار پیچیده، غیر قابل پیش بینی و خطر ناک شده است. چنانچه ماجرا جویان جهانی به طمع تسلط بر روسیه جنگی را آغاز کنند میهن پرستان کشور برای چه کسانی خواهند جنگید؟ مسلماً کسی برای سوبیانین، میلر، چوبایس (الیگارش ها) و ...نخواهند جنگید. روسیه در وضعیت حساس و به بیانی در حال مرگ و زندگی است و هیچ کس جز میهن پرستان کمونیست کشور را نجات نخواهند داد.

خلق های روس باید هشیار باشند، سرزمین مادری ما، مانند 80 سال پیش با خطر جدی مواجه است. اگر در آن سال‌ها ارتش سرخ و شبه نظامیان با فرماندهانی سرآمد، مانند ژنرال ژوکوف، روکوفسکی، اورلوف، پانفیلو، کوزنیتسوف و دیگرانی مانند آن‌ها در آن شرایط دشوارتا سر حد مرگ جنگیدند و مانند سخره هایی در اقیانوس ایستادگی کردند و اروپا را از طاعون فاشیسم نجات دادند، امروز ما با صحنه‌های دیگری مواجه هستیم.

 اگر در آن سال‌ ها، دلاوری ها و جانفشانی های مردم اتحاد شوروی کار را به سرانجامی رساند تا هیتلر، آرزوهای پلید خود را که همان برده کردن خلق های کشور شورا ها بود به گور ببرد، در سال‌های گذشته دشمنان مردم ما به حساس‌ ترین و مؤثر ترین نقاط تأثیر گذار جامعه آسیب رساندند. یعنی تضعیف آموزش و پرورش کشور و محروم کردن جوانان از دانش روز. چرا که آموزش و پرورش پایه است و هر جامعه و حکومتی بر مبنای آن پایه قرار دارد. تصادفی نیست که بر در ورودی دانشگاه استلنبوش، در آفریقای جنوبی لوحه ای را با این متن قرار داده اند: «برای نابودی یک ملت نه به بمب اتمی نیاز است و نه به موشک های دور برد. بلکه، به کاهش کیفیت آموزشی و تقلب در امتحانات است. در این صورت، بیماران بدست چنین پزشگانی خواهند مرد. ساختمانی با چنین مهندسانی فرو خواهد ریخت. عدالت با وجود چنین قضات و وکلایی از بین خواهد رفت و سرانجام تخریب آموزش و پرورش نابودی یک ملت را در پی خواهد داشت». یلتسین و یلتسینیست ها، چنین وضعیتی را در کشور ما ایجاد کرده‌ اند و سرانجام باید هوشیار بود و آگاه که در این شرایط سخت، پاشنه آشیل روسیه همین جا است!

----

 (یاد آوری می‌شود، حزب کمونیست روسیه به تکرار بر این موضوع تأکید داشته است و دارد که: اگر ما نتوانیم در باز گرداندن سیستم آموزشی امروزی و کارآمد، بهداشت همگانی و رایگان، برقراری عدالت اجتماعی و رعایت حقوق و آزادی‌های اجتماعی تصمیم قاطع و عاجل بگیریم، در این بزنگاه تاریخی، یعنی محاصره اقتصادی و نظامی روسیه، توسط گرگ‌ های درنده، سرفراز از چنین آزمونی بیرون نخواهیم آمد.م).

 

https://www.sovross.ru/articles/2212/55076

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 819  - 29 دیماه 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت