نقش نظامی های ایران در جنبش های اجتماعی و انقلابی
نظامی ها، در هر دوره ای از تحولات مثبت اجتماعی درایران نقش مثبت داشته اند. همانگونه که نظامیان غیر مترقی و غیر سیاسی نقش منفی داشته اند. این نقش قدمت تاریخی در ایران دارد. حتی به دوران هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان می رسد. بنابراین، چنین نقشی تنها اختصاص به انقلاب مشروطه و یا انقلاب 57 ندارد. درک و آگاهی از این نقش تاریخی بسیار مهم، قطعا به کار تحلیل امروز ما، از جامعه ایران می آید. نباید اجازه داد تاریخ واقعی ایران زیر انبوهی از خرافات و تحریفات مذهبی- حکومتی دفن شود. ما سعی کرده ایم نگاهی به همین نقش بیاندازیم و در آینده همین نقش را در زمان صفویه پی خواهیم گرفت تا نشان بدهیم، حتی در به روی کار آمدن و سقوط اولین سلطنت اهل تشیع در ایران هم نظامیان ایران نقش داشتند، همانگونه که در مقابله با تهاجم محمود افغان و سقوط اصفهان و سلطنت صفویه نقش داشتند و یا در زمان نادرشاه افشار و حکومت زندیه درایران نقش داشتند. درباره قیام سرگرد ابوالقاسم لاهوتی در تبریز و شکست این قیام و خروج این افسر با سواد و دانش که به 5 زبان تسلط داشت از کشور و مهاجرت به تاجیکستان نیز در همین شماره راه توده مطلبی جداگانه را می خوانید. |
قیام کلنل
کلنل محمد تقی خان پسیان عضو حزب دموکرات، افسر برجسته ژاندارمری بود که از لحاظ ایدئولوژی دارای افکار انقلابی خرده بورژوائی، مخالف حکومت اشراف، طرفدار حکومت دموکراتیک و در سیاست خارجی مخالف نفوذ انگلیس ها بود. کودتای حوت 1299 سیدضیاء الدین و پیدایش رضا خان سردار سپه که ظاهرا قرارداد 1919 را لغو و اشراف و اعیان و عده ای از فئودال ها را زندانی کردند، ابتدا کلنل را امیدوار کرد، اما با سرکارآمدن قوام السلطنه که کلنل او را به خوبی می شناخت این امید به یأس مبدل شد و او را به قیام واداشت. کلنل با قوای مسلح خود و با یاری عده ای از آزادیخواهان، منطقه خراسان را از حیطه اقتدار حکومت مرکزی رهانید، کمیته ای از نمایندگان طبقات مختلف بنام "کمیته ملی" تشکیل داد. این کمیته با شعاراصلاحات ارضی به روستا رفت، ولی دست به اقدامات اساسی نزد. قوام السلطنه که با سران عشایر فئودال های محلی روابط دوستانه داشت، آن ها را علیه کلنل تحریک کرد و آتش فتنه را از هر طرف برافروخت. کلنل که مردی دلیر و بی پروا بود در زد و خوردی با اکراد شخصا در نبردی نابرابرشرکت کرد و کشته شد. سپس قوای دولتی که مدتها منتظر فرصت بودند به مشهد وارد شدند و به این طریق قیام سرکوب گردید. کلنل که زمانی به کمک آلمان ها امیدواربود، پس از انقلاب اکتبر جانبداری جدی حکومت جوان شوروی گردید و احساسات بسیار دوستانه ای از خود در نقطق هایش نسبت به این حکومت نشان داد.
قیام ستوان لهاک خان باوند
در سال 1926 پادگان بجنورد تحت فرماندهی ستوان لهاک باوند ( سالار جنگ) مسلحانه قیام نمود. پشتیبان این قیام توده های دهقانی بودند که خاطره جنبش دهقانی خراسان و مبارزه خداوردی کرُد را به یاد داشتند. مهمترین شعار این قیام مصادره و تقسیم بلاعوض املاک بین دهقانان بود. شعارهای دیگر تغییر مالیات ها به نفع پیشه وران و کسبه شهرها، برقراری مالیات بر عایدات، استقرار حکومت جمهوری و قطع نفوذ انگلیس ها بود. این قیام از طرف دولت با کمک انگلیس ها که هواپیماهای خود را بکار انداختند، در 18 ژوئیه 1926 فرو نشانده شد و لهاک خان به اتحاد شوروی پناه برد.
قیام سرگرد لاهوتی
ماژور ( سرگرد) لاهوتی از دموکرات های با سابقه ای بود که در دوره "مهاجرت" به ترکیه رفت و پس از پایان جنگ و خاتمه جنبش خیابانی بازگشت، مورد عفو واقع و در ژاندارمری تبریز با درجه سرگردی پذیرفته شد. در این موقع رضاخان ( سردارسپه) در مقام انحلال ژاندارمری و الحاق آن به نیروی قزاق به منظور ایجاد ارتش متحد الشکل برآمد. این اقدام را بیشتر افسران ژاندارمری دنباله سیاست انگلستان برای قبضه کردن ارتش ایران می دانستند. علاوه بر این رفتار مستبدانه رضا خان وزیر جنگ را، در مقابل مجلس و دولت ناقض قانون اساسی می شمردند. از این رو چند نفر از افسران ژاندارمری و از جمله آن ها لاهوتی در ماه حوت 1300 نقشه قیامی را بدست افراد ژاندارمری که مدتها حقوقشان نرسیده بود کشیدند. این افسران ابتدا با افراد فرقه دموکرات که پس از قتل شیخ محمد خیابانی در تبریز مترصد فرصت بودند، تماس گرفته موافقت آن ها را جلب و در یک حمله موفقیت آمیز قسمت مهمی از شهر تبریز را تسخیر کردند و به تمام شهرستانها پیروزی و قیام خود را اطلاع دادند و آن ها را از نیات ضد استبدادی و ضد استعماری خود مطلع نمودند. اردوی دولت در خارج شهر و بعضی از محلات مقاومت می کرد و به حمله نمی پرداخت. سرانجام جنگ سختی بین طرفین درگرفت و بعلت آمادگی افراد ژاندارم، نیروی دولتی پیروزشد و لاهوتی به اتحاد شوروی پناهنده و قیام سرکوب گردید.
قیام سرگرد لاهوتی در آذربایجان
سرگرد ابوالقاسم لاهوتی که زاده کرمانشاه بود و بر زبان های کردی و فرانسوی، فارسی، روسی، ترکی و انگلیسی مسلط بود. ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۹۲۵ در تاجیکستان مقیم شد و از پایهگذاران ادبیات نوین در این جمهوری شد. ابوالقاسم لاهوتی سالهای زیادی در تاجیکستان زیست و سال ۱۹۴۶ دیوان اشعارش را چاپ کرد. او مدتی سمت وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان شوروی را برعهده داشت. در تاجیکستان تئاتر و اپرا را پایهگذاری کرد. وی همچنین معاون ماکسیم گورگی در هییت رئیسه کانون نویسندگان شوروی بود. لاهوتی برای مردم تاجیکستان احترام ملی والائی دارد و خانه وی در یکی از محلههای شهر دوشنبه که در جنگ جهانی دوم از بمباران در امان مانده بود به موزه لاهوتی تبدیل شد و بر ورودی آن نوشته شد: «یک نفس در زندگانی فارغ از کوشش نبودم». جایزه سالانه اتحادیه خبرنگاران تاجیکستان نیز به نام لاهوتی نامگذاری شدهاست. دوری لاهوتی از ایران ۳۵ سال به درازا کشید و سرانجام در ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۵ خورشیدی در مسکو درگذشت. وی در گورستان نووودویچی مسکو به خاک سپرده شد.
قیام سربازان پادگان سلماس
در سال 1926 میلادی سربازانی که مدت ها حقوقشان پرداخت نشده بود در شهر سلماس (شاهپور کنونی) قیام کردند، عده ای را از میان خود به رهبری انتخاب و شهر خوی را تصرف کردند. قسمتی از پادگان خوی بدان ها پیوست و هدف قیام از تقاضای حقوق تجاوز کرد و شعارهای دهقانی موضوع اصلی قرار گرفت. دولت پس از اعزام نیروی بزرگی از تبریز و پادگان های اطراف این قیام را سرکوب و رهبران آن را اعدام کرد.
بدین ترتیب دفترقیام های مسلح و جنبش های وسیع خلقی بسته شد و حکومت دیکتاتوری رضا شاه مستقر گردید. تنها جنبشی که به فعالیت خود ابتدا به طور نیم علنی و سپس مخفی ادامه داد حزب کمونیست ایران بود. حزب کمونیست پس از شکست انقلاب گیلان مرکز خود را به تهران منتقل کرد و به تاسیس شعب خود در ولایات دست زد و تا استقرار سلطنت پهلوی از مختصر آزادی استفاده کرده به تلفیق کار علنی و مخفی پرداخت، اتحادیه های صنفی و کارگری بوجود آورد و در درون حزب اجتماعیون دست به فعالیت سیاسی زد. روزنامه هائی وابسته به حزب و اتحادیه های به رهبری حزب منتشر گردید که نقش تبلیغاتی موثری ایفا کردند. حزب کمونیست ایران از همان آغازعضو انترناسیونال سوم ( کمینترن) گردید و از کمک های این سازمان بهره مند شد، ولی در این بین سردار سپه که مدتی تا حدی بدیده اغماض به جنبش های دموکراتیک می نگریست و هنوز آن نیرو را نداشت که در تمام جبهه ها بجنگد، پس از پیروزی در سایر جبهه ها و رسیدن به مقام سلطنت حمله خود را علیه نهضت کارگری ایران آغازکرد. در جنوب، در اصفهان، تبریز و مشهد به اتحادیه های کارگری هجوم بردند و آن ها را متلاشی کردند. عده ای از سران حزب کمونیست و اتحادیه ها توقیف گردیدند و سپس "قانون" کذائی 1310 از مجلس دستوری رضا شاه علیه جنبش کارگری به تصویب رسید.
قیام سرگرد اسکندانی
عده زیادی از افسران و درجه داران و سربازان لشگر خراسان از پادگان مشهد با مقدار زیادی اسلحه و مهمات خارج شده و از راه بجنورد به سوی دشت گرگان حرکت کردند. این عده در مسیر خود پادگان مراوه تپه را خلع سلاح کرده و عده ای از افراد این پادگان را همراه خود کردند. رهبری این قیام را سرگرد اسکندانی برعهده داشت. در گنبدکاووس بین افسران و سربازانی که دست به قیام زده بودند و گروهان ژاندارمری گنبد و مامورین شهربانی زدوخورد شدیدی روی داد. در نتیجه این تقابل سرگرد اسکندانی و هفت نفر از افسران همراه او کشته شدند. بدنبال این قیام، بدستور محمد رضا شاه عده زیادی از افسران و درجه داران در ارتباط با این قیام بازداشت شدند.
پیوستن نظامی ها به حکومت خود مختار آذربایجان
پس از شکست قیام سرگرد اسکندانی و یارانش، حکومت دمکرات آذربایجان تشکیل شد که شماری از افسران ارتش در آذربایجان علاوه بر افسرانی که از پیش با رهبری فرقه دمکرات آذربایجان در ارتباط بودند، عده زیادی از افسران و درجه داران و سربازان ارتش در آذربایجان به حکومت خود مختار آذربایجان پیوستند. علاوه بر این، بقایای قیام خراسان به رهبری سرگرد اسکندانی به همراه شماری از افسران سازمان نظامی حزب توده ایران نیز برای کمک به دولت خود مختار آذربایجان خود را به آذربایجان رسانده و به صفوف ارتش آن دولت پیوستند.
سازمان نظامی حزب توده ایران
سازمان نظامی حزب توده ایران، ادامه سازمان نظامی افسران خراسان بود که این سازمان نیز پس از کودتای 28 مرداد کشف شد و شمار زیادی از اعضای آن تیرباران شدند و یا به زندانهای طولانی مدت محکوم شدند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 819 - 29 دیماه 1400