تحلیل رهبر حزب کمونیست روسیه از وقایع قزاقستان! سایت حزب کمونیست روسیه ترجمه- بهمن دوستار |
مصاحبه مطبوعاتی گنادی زیوگانوف رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه و درعین حال رهبر فراکسیون این حزب در پارلمان این کشور، در محل ساختمان «مطبوعات آزاد» در مسکو درباره وقایع قزاقستان:
«روسیه هنوز یک قدرت بزرگ است. این عظمت با تاریخ هزار ساله، یک فرهنگ منحصر به فرد قدرتمند مشخص شده است، به این دلیل که روس ها 190 قوم و ملیت را زیر پرچم خود جمع کردند، بدون اینکه با زبان و یا مذهب آنها مخالفت کنند. اما پس از سال 1991، یعنی پس از فروپاشی خیانتکارانه اتحاد جماهیر شوروی، واقعیت ژئوپلیتیک جدیدی پدیدار شد. این قبل از هر چیز با استراتژی آمریکا مرتبط بود: روسیه باید به هر قیمتی مانع از جمع آوری مردمی شود که قرن ها با آن در صلح و دوستی زندگی کرده اند. اکنون زنگ چهارم برای کرملین، پوتین و همه ما به صدا در آمده است. اولین مورد در بالتیک بود، زمانی که روس ها خود را به عنوان شهروندان غیربومی یا درجه دوم بدون هویت ملی یا زبانی در موقعیت تحقیر آمیزی دیدند. مورد دوم در اوکراین است که نئونازی ها و دستجات باندرا ها به قدرت رسیدند و روس هایی که قرنها با اکراینی ها در یک کشور با یک دولت زندگی کرده بودند ناگهان خارجی شدند و حقی برای زبان و ملیت خود ندارند. (1) زنگ سوم در بلاروس بود، زمانی که آنها سعی کردند لوکاشنکا را در آنجا بشکنند. و حالا، چهارمین حرکت بسیار حساب شده، در قزاقستان. یادآوری می کنم که قزاقستان به طور کلی در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت. این کشور به عنوان یک جمهوری موفق و به طور پویا، شروع به توسعه کرد. جایی که شعار اصلی کار، عدالت و دوستی مردم بود. جایی که همه از آموزش و مراقبت های پزشکی رایگان برخوردار بودند. جایی که با حمایت کل اتحادیه، شهرها ساخته شد و زمین های بکر و قابل استفاده برنامه ریزی و آماده شد. جایی که پایگاه فضائی بایکونور در آنجا راه اندازی شد. قزاقستان قبل از انقلاب اکتبر و به تدریج به جرگه امپراتوری روسیه پیوست. ابتدا قسمت غربی و سپس قسمت مرکزی و شمالی و در نهایت تمام قسمت های جنوبی این کار را انجام دادند. این روند 130 سال طول کشید! و درنهایت و در نتیجه کلی توسعه موفقیت آمیز جمهوری قزاقستان بود. با این حال، در طول 30 سال گذشته، رهبران قزاقستان به رهبری نظربایف، به جای حفظ و توسعه این میراث گرانبها با پی ریزی برنامه ای مستقل به دنبال حل مشکلات پس از شوروی و دستیابی به استقلال اقتصادی بوده اند. به عبارت دیگر، آنها در ظاهر و در روی کاغذ از ایده یکپارچگی و استقلال اقتصادی داخلی پیروی کردند، اما در واقع قزاقستان را در یک سراشیبی لغزنده لغزاندند - مانند بسیاری از جمهوری های دیگر اتحاد جماهیر شوروی سابق. رهبران قزاق امیدوار بودند که سیستم سرمایه داری بدوی و ناقص ارائه شده آنها را نجات خواهد داد و به آنها کمک خواهد کرد تا بتوانند یک دولت مستقل و موفق سرمایه داری را بسازند. اما سرمایه جهانی نیازی به دولت های مستقل و خودکفا ندارد بلکه عروسک های خیمه شب بازی لازم دارد. خیلی زود معلوم شد که هیچ زمان قزاقستان سنگاپور دوم نخواهد شد، در عوض، قندهار دیگری شاید از آب درآید. زمانی که تظاهرات و اغتشاشات گسترده همزمان در 12 شهر بزرگ آغاز شد، قدرت حاکم در نوسان آلوده به ترس بود و در تلاطمات چه کنم و چه کنم؟ در آن زمان بود که توگایف رئیس جمهور، سریعاً دانست تا پیش از آنکه کشور به ویرانه ای تبدیل شود، باید از سازمان ٫٫CSTO٫٫ (سازمان کشورهای متحد در پیمان همکاری های مشترک) روی آورد و کمک طلبید. ما به همراه شرکای خود در سازمان به قزاقستان یاری دادیم تا از یک وضعیت خطرناک و برنامه ریزی شده خارج شود. البته ما میدانیم که زمینه اعتراضات در کشور، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی است. اقتصاد قزاقستان توسط شرکت های خارجی اداره می شود. خصوصی سازی انجام شده در جمهوری، صنایع دارای تکنولوژی بومی و حتی صنایع پیشرفته به جای مانده از دوران شوروی را نابود کرده است. (2)- بخش استخراج و تولید مواد خام کشور 75 درصد در انحصار سرمایه گذاران غربی است. شرکت های شورون و اکسون موبیل (ایالات متحده)، توتال (فرانسه)، رویال داچ شل (بریتانیا و هلند) در بخش نفت و گاز قزاقستان تثبیت شده اند. ArcelorMittal مالک جدید صنعت فولاد است. در نتیجه اعتراضی به راه افتاد که عمدتاً و موتور محرکه اش جنبه اجتماعی و اقتصادی داشت. بله، درست است. در دل این اعتراضات عناصر جنایتکار و تروریست های سازماندهی شده هم حضور داشتند. اما کاتالیزورهای اصلی فقر، ناامیدی و تحقیر بودند. ازهر هفت نفر در قزاقستان یک نفر زیر خط فقر است. حداقل دستمزد برای زندگی سطح پایین در روسیه - 13330 روبل در نظر گرفته می شود و در قزاقستان حتی از نصف هم کمتر است. فقط در حد 6300 روبل! حدود 44 درصد از ساکنان جمهوری فقط برای غذا پول کافی دارند. قیمت ها در دو سال گذشته - طبق آمار رسمی - 20 درصد افزایش یافته است. علاوه بر این، در قزاقستان اصلاحاتی را در قوانین بازنشستگی انجام دادند که سن بازنشستگی را نه تنها برای مردان، بلکه برای زنان نیز به بالای 63 سال رساندند. در سال جدید، قیمت گاز مایع خودرو در قزاقستان دو برابر شد. قیمت بنزین دو برابر شد - از 50 روبل به 100 در هر لیتر! پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، هیستری روس ستیزی وحشتناکی در آنجا دامن زده شد. پس از توسعه زمین های بکر و شروع کشاورزی سازمان یافته و مکانیزه در قزاقستان، 6.5 میلیون روس تقریباً به همین تعداد قزاق وجود داشتند. به علاوه حدود یک میلیون آلمانی.(3) از دهه 1990، سیاستی مطرح شد که اجازه نمی داد "غیر بومی ها" در کارها و موقعیت های دولتی و حساس وارد شوند. خود و خانواده هایشان مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند، اغلب اصلاً نمیتوانند استخدام شوند. در نتیجه در این سال ها به مرور حدود 3 میلیون روس و حدود یک میلیون آلمانی از قزاقستان مهاجرت کردند. این دیگر یک سیاست دوستی و همزیستی نبود، بلکه یک سیاست ملی گرایی هار و کور بود. بنابراین، ما دست کمکی که دراز شده بود را برادرانه گرفتیم. پرزیدنت پوتین و همه ما باید نگرش خود را نسبت به آنچه در قزاقستان اتفاق افتاد، فرموله کنیم. باید از رهبری قزاقستان ضمانت هایی برای حمایت از جمعیت روسی زبان خواسته شود. «در شمال قزاقستان، که اکثریت آن را روسها تشکیل میدهند، هموطنان ما باید از حق استفاده از زبان روسی، آموزش به فرزندان خود در مدارس و حق برابر و یکسان شهروندی با بومیان و زندگی و پیشرفت آزادانه در خدمات و کارها برخوردار شوند». - فکر می کنم ما باید برنامه مشترکی را به رهبری قزاقستان پیشنهاد کنیم که راه حلی برای این مسائل ارائه دهد. این کاملاً اساسی است. ما حق نداریم هموطنانمان را در شرایطی رها کنیم که ملی گراها بتوانند بر آنها حکومت کنند. ثانیاً، ما پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان را داریم و منافع ما در آنجا باید به طور قابل اعتماد محافظت شود. کاملاً ضروری است که در این مورد و همچنین در مورد حفاظت توسط واحدهای مربوطه از تأسیسات نظامی روسیه واقع در قلمرو جمهوری توافق شود.» سوال مهم دیگری نیز وجود دارد و این باز می گردد به یک موضوع امنیتی که باید در مرزهای جنوبی کشورمان تامین شود. برای همین است که وضعیت در آنجا همیشه سخت ترین بود. در فاصله قرون 16-18، زمانی که حملات کریمچاک ها و بومیان قدیم کریمه به قلمرو ما عادی بود، بیش از 5 میلیون اسلاو از طریق بنادر دریای سیاه به بردگی گرفته شده و فروخته شدند. ما نمی توانیم اجازه تکرار چنین وحشیگری را بدهیم. تصادفی نیست که کریمه به میهن اصلی خود بازگشته و سواستوپل به نگهبان اصلی در مرز جنوبی تبدیل شد! تصادفی نیست که ما برای حل وضعیت قره باغ کوهستانی هر کاری انجام می دهیم و نیروهای حافظ صلح خود را به آنجا می فرستیم. تصادفی نیست که ما اکنون واحدهای خود را وارد قزاقستان کردهایم - زمانی که مشخص شد که دولت آنجا در آستانه فرو ریزی است و این به مشکلی بزرگ برای ما تبدیل میشود وارد عمل شدیم. تصور کنید اگر گروه های تروریستی به آسیای مرکزی نفوذ کنند، نیروهائی که دیروز در افغانستان، عراق و سوریه جنگیدند، چه اتفاقی خواهد افتاد. میلیون ها پناهنده به سوی ما سرازیر خواهند شد. به همین دلیل است که ما باید موضع خود را در قبال قزاقستان به وضوح تدوین کنیم و هم از منافع ژئوپلیتیکی کشورمان و هم از روسیه محافظت کنیم. مسائل مربوط به عدم گسترش ناتو به شرق، مسائل اوکراین و قزاقستان ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و سیاست امنیتی مقامات روسیه - مجریه و مقننه - باید هوشمندانه، شایسته و به طور هماهنگ انجام شود. دیروز قزاقستان خواستار ورود فوری نیروهای CSTO شد، و امروز خواستار خروج فوری آن شد. ما باید استراتژیک فکر کنیم، نه در مقوله های لحظه ای و تصمیماتی بگیریم که امنیت واقعی ما را برای سالها و دهههای آینده تضمین کند.»
توضیحات مترجم: 1) در اکراین بعداز کودتای نئونازیست ها، زبان روسی که زبان بیش از ۳۰٪ روس های ساکن اکراین هست و همواره از زبانهای اصلی مردمی، نوشتاری، مدرسه و دانشگاهی این کشوربوده استفاده اش را برای همه ممنوع اعلام کردند و استفاده از آن در مجامع و بازار و همه جا حتی برای خود روسها شامل جریمه های سنگین شد. در صورتیکه در همین کشور گروههای مردمی غیر اکراینی زیادی زندگی میکنند که با درصد خیلی پایین جمعیتی که فرهنگ و زبانشان رسمیت دارد و استفاده از آن برای خودشان هیچ ممنوعیتی نه دارد. 2) در زمان شوروی جمهوری قزاق، از لحاظ صنایع فولاد و متالوژی چیزی تقریبا هم ردیف اکراین بوده و محصولات فولاد و تنوع آن از لحاظ کیفی و کمی همیشه زبان زد بوده. تقریبا تمامی این صنایع به غربی ها واگذار شده. ۳)اسرای آلمانی و پناهندگانی از آلمان بعداز جنگ جهانی دوم را اکثرا در مناطق بد آب و هوا اسکان داده بودند که قزاقستان یکی از این مناطق بود و بازماندگان آنها و فرزندانشان در قزاقستان هم همیشه جزو شهروندان باسواد و منصبی و با کارایی های خوب شناخته میشدند. بعد از برداشته شدن دیوار برلین اکثر فرزندان آنها و حتی مسن هایشان به کمک دولت وقت آلمان به کشورشان برگشتند.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 819 - 29 دیماه 1400