راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 روسیه در دورانی

دشوارتراز دوران

لنین و استالین

قرار دارد!

سایت حزب کمونیست روسیه

ترجمه- بهمن دوستار

 

کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه، فراکسیون حزب کمونیست در دومای دولتی مجلس فدرال فدراسیون روسیه، اتحادیه جوانان کمونیست - لنینیست، جوانان حزب کمونیست مسکو، سازمان های عمومی "جنبش" در حمایت از ارتش و صنایع دفاعی، "بچه های جنگ" گروه "پسر روسی"، "افسران اتحاد جماهیر شوروی"، "امید روسیه"، "جبهه چپ"، "برای سوسیالیسم جدید" به مناسبت نود و هشتمین سالگرد درگذشت بنیانگذار حزب کمونیست و دولت شوروی، ولادیمیر ایلیچ لنین، در 21 ژانویه 2022 اقدام به برگزاری مراسم یاد بود کرده و با گذاشتن تاج های گل بر مقبره «و .ا. لنین» در میدان سرخ یاد و خاطره وی را گرامی داشتند. در پایان این مراسم، گنادی آندریویچ زیوگانف رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه  به خبرنگاران گفت:

«امروز ما به میدان سرخ آمده‌ ایم، تا با یاد و خاطره فراموش ناشدنی دوستدار بشریت، ولادیمیر ایلیچ لنین سر تعظیم فرود آوریم. نبوغ او توسط مردم جهان شناخته شده است. من کتابی را به همراه دارم به نام «در قبر بزرگ»، کتاب در سال 1924 توسط انتشارات ستاره سرخ منتشر شد. اگر این کتاب را ورق بزنید، در صفحات آن نبوغ لنین، شاهکار علمی و خلاقانه و اکتشافات وی را خواهید دید که مورد تحسین بشریت قرار گرفته است.

دیروز این کتاب را با دقت بازخوانی کردم. من به رئیس جمهور و دولت توصیه می کنم که آن را به دقت مطالعه کنند تا ببینند که لنین چه نگرش و اکتشافات نوینی را عرضه کرده است. او بود که برای اولین بار در جهان گفت، سرمایه داری منسوخ شده است و روسیه در مسیر سرمایه داری، راهی برای خروج از فاجعه ای که بر سرش آمده است نخواهد رفت.

هرگز از یادآوری این نکته خسته نمی شوم که لنین تنها 24 سال داشت که شروع به نوشتن اثر خود به نام؛ "توسعه سرمایه داری در روسیه" کرد. او در این اثر، پیش بینی کرد که سرمایه داری آینده ای ندارد. روسیه با وسعت عظیم، شیوه زندگی جمعی، خلق های چند ملیتی خود، این سیستم را نخواهد پذیرفت و به کشورهای سرمایه داری پیرامونی خود که توسط بانکداران لندن، پاریس و نیویورک دیکته خواهد شد نخواهد پیوست و به ناچار جنگی بزرگ برای تقسیم مجدد جهان پیش روی ماست، جنگی که امپراطوری روسیه نیز به آن کشیده خواهد شد. (جنگ اول جهانی)

او قبلاً در اولین آثار خود اعلام کرد که با کار، عدالت اجتماعی، احساس جمع‌ گرایی، معنویت بالا، آموزش طبقاتی و سیاست اقتصادی جدید می‌توانیم نجات پیدا کنیم.

من به پوتین توصیه می کنم که با نحوه نجات کشور روسیه در زمانی که آلمانی ها به پتروگراد (سن پطرزبورگ فعلی) وارد می  شدند، آشنا شود. پس از انقلاب اکتبر 1917 با اولین اعلامیه لنین در فوریه سال 1918به نام "سرزمین سوسیالیستی در خطر است!" یک ارتش چهار میلیون نفری از صفر تشکیل شد. این ارتش پیمان کشورهای آنتانت را در هم شکست.

در آن زمان با شعار«میهن در خطر است» 86 هزار نفر از افسران تزاری، به ارتش سرخ پیوستند، هنگ ها و لشکرها را رهبری کردند و پیروزی ما را در جنگ داخلی تضمین کردند.

بخشی دیگر از افسران در خدمت آنتانت درآمدند، برخی برای خدمت به آمریکایی ها، انگلیسی ها و ژاپنی ها پیوستند. با این حال، آنها با آن حقیقت، با آن قدرت، با آن انترناسیونالیسم پرولتری که لنین و حزب بلشویک تشکیل داده بودند، نمی توانستند ما را شکست دهند.

من می خواهم صفحه دیگری از تاریخ را به شما یادآوری کنم که درک آن  برای حاکمان فعلی روسیه بسیار مهم است: چرا ستون پنجم امروز کشور، اینقدر از لنین و آموزه های وی متنفر و هراسناک است؟ این ها به این دلیل از او متنفرند، زیرا لنین کشور هزار ساله روسیه را احیا کرد. این افتخار مردم روسیه است، دستاوردی که ما به آن افتخار می کردیم و همیشه به آن افتخار خواهیم کرد. تنها دو کشور در جهان هستند که پانصد سال است که حاکمیت خود را از دست نداده اند - روسیه و انگلیس. لذا امروز حاکمیت ما محدود شده است و دلار، سازمان تجارت جهانی، صندوق بین‌المللی پول و بانک‌های جهانی تلاش می‌کنند قوانین خود را به ما دیکته کنند. آنها اقتصاد، فناوری های پیشرفته، آموزش و علم ما را محو می کنند.

قبل از هر چیزنبوغ لنین، در این بود که او بهترین ها را از تاریخ هزار ساله روسیه برگرفت. استالین این سیاست را در جریان صنعتی شدن، جمعی‌سازی و انقلاب فرهنگی ادامه داد. تنها چهار سال برای لنین کافی بود تا چندین بار مسیر خود را تغییر دهد. از این گذشته ، او کاملاً درک می کرد که در جهان چه اتفاقی در حال وقوع است. او با ایده تشکیل ارتش سرخ قوی، محکم و معتقد، سیاست کمونیسم جنگی را پیشنهاد کرد، زیرا در قدم اول نجات طبقه کارگر و مردم فقیر و گرسنه در شهرها ضرورت حیاتی داشت. بنا براین ارزیابی، حداقل احتیاجات و سیاست حفظ پتانسیل صنعتی و تولیدی کشور یک ضرورت مطلق بود. وقتی شرایط کمی آسان‌تر شد، این سیاست سخت، مستلزم تعدیل بود. از همین روی، ابتدا مالیات غیرنقدی مطرح شد و سپس سیاست جدید اقتصادی (بنام "نپ")ابلاغ شد، که تنها یک مورد اصلاح سیستم پولی روسیه از روش های منسوخ قدیم به سیستم و روش جدید که به پشتوانه طلا متکی بود ایجاد شد. با این روش پول کشور به یکی از قوی ترین پولهای اروپا در آن زمان تبدیل شد.

لنین، رهبری کشوری را به دست گرفت که در آن بیش از نیمی از سربازان در طول جنگ روسیه و ژاپن، قادر به خواندن و نوشتن نبودند. در همان زمان، همه افراد در ارتش ژاپن سواد داشتند. لنین رهبری کشوری را بدست گرفت که تنها 15درصد از زنان می دانستند چگونه امضا کنند. وی فهمید: برای ساختن دنیای جدید، قبل از هر چیز، سواد و تحصیلات عالی و دستیابی به علم و فن لازم است. در زمان حیات لنین، در طول جنگ داخلی، همزمان بیش از چهل مؤسسه از بهترین مؤسسه های تحقیقاتی ایجاد شد. قدم دوم نیز برای مبارزه با بی خانمانی و بی سوادی سازماندهی شد و تقریباً پنج میلیون کودک بی خانمان به مدارس فرستاده شدند. آنها شروع به تحصیل کردند و به شهروندان واقعی و تمام عیار کشور تبدیل شدند.

پس از پشت سر گذاشتن سالهای دشوار و غم انگیز، 41 دگرگونی های بزرگ دوران استالین را شاهد بودیم، که طی آن باسواد ترین جمعیت جهان، با استعداد ترین دانشمندان، شجاع ترین و شایسته ترین فرماندهان نظامی، حرفه ای ترین مهندسان و  وطن پرست ترین جوانان پرورش یافتند.

استالین توانست کشور هزار ساله ما را متحد کند. او اولین کسی بود که در کنگره کارگران با قدرت اعلام کرد که: یا ده سال دیگر مسیری را که اروپا طی پنجاه یا صد سال پیموده است طی خواهیم کرد یا نابود خواهیم شد. سپس طی مدت زمان نه چندان طولانی، ما توانستیم  بهترین روش های جهان را برای ایجاد قدرت صنعتی، علمی و آموزشی کشور کسب کنیم.

این آن چیزی است که حاکمان فعلی باید بیاموزند. آنها باید درک کنند که امروز کشور ما با چالش های سخت تر از دوران لنین و استالین مواجه است. چهار زنگ خطر بالای سر ما به صدا درآمد. اولین زنگ زمانی به صدا درآمد که نازی ها و پیروان فاشیست های پری بالتیک شروع به راهپیمایی در خیابان های ریگا، کردند و هموطنان ما، مردم روسیه را "غیرشهروند" اعلام کردند. سپس پوتین و لاوروف و همه حاکمان ما موظف شدند صدای خود را بلند کنند و اعلام کنند که ما اجازه این رسوایی را در بالتیک نمی دهیم!

سپس زنگ دیگری حتی بلندتر در مادر شهرهای روسیه  "کیف" به صدا درآمد. در آنجا نازی ها و باندرا، کسانی را که سعی در مقاومت داشتند گرفته و تیرباران کردند و تحت رهبری "سیا" قدرت را به دست گرفتند و در واقع به مردم اوکراین اعلام جنگ کردند.

آن زمان جمعیت اوکراین 51 میلیون نفر بود و مقام چهارم در اروپا بود. انواع محصولات در آنجا تولید می شد: هواپیماهای مدرن، کشتی های بی نظیر، موتورهایی با عالی ترین کیفیت، در سال 50 میلیون تن گندم در اوکراین برداشت میشد. یعنی انبار غله اتحاد شوروی بود. در حال حاضر 11 میلیون شهروند این کشور را ترک کرده اند تا در اروپا کارگر روزمزد شوند. برخی از آنها خاکروبه جارو می کنند و برخی از آنها پیاده روها را در کشورهایی که مقیم آنها شده اند تمیز می کنند. اوکراین یکی از بالاترین سطوح آموزشی را داشت. اینها نتیجه حکومت کسانی است که ما آنها را باندرا و نازیسم می نامیم!

اخیراً ما قطعنامه ای را به دومای دولتی در مورد ضرورت به رسمیت شناختن جمهوری های خلق دونتسک و لوگانسک که گامی به سوی صلح است و نفی جنگ، ارائه دادیم. ما اوستیای جنوبی را به رسمیت  شناختیم و در آنجا جنگی در نگرفت ما آبخازیا را نیز به رسمیت شناختیم و در آنجا صلح بر قرار شد... اکنون باید جمهوری های خواهان استقلال از اکراین به نام های جمهوری مردمی دانتسک و جمهوری مردمی لوگانسک، را به رسمیت بشناسیم. از این گذشته، 600 هزار شهروند فدراسیون روسیه در حال حاضر در این دو جمهوری زندگی می کنند و 8 سال متوالی است که مردم این دو جمهوری گلوله باران می شوند. ما نباید اجازه دهیم هموطنانمان گلوله باران شوند!

امروز برای ما اهمیت زیادی دارد که به حصاری که در امتداد و اطراف مرزهای کشورمان گسترش می یابد توجه کنیم. دیروز که در دوما صحبت می کردم، گفتم ما تاریخ هزار ساله داریم. چینی ها قرن ها دیوار بزرگ چین را ساختند. آنها از حملات شمال در امان ماندند و ما با ساختن یک دیوار از انسان، خود را از حملات جنوب محافظت کردیم. به یاد بیاوریم که یازده هنگ قزاق در روسیه وجود داشت - از ارتش قزاق دن، تا ارتش قزاق اوسوری. از طریق این دیوار زنده از نفوذ مخالفان به اعماق روسیه جلوگیری شد. زمانی بود که کریمچاک ها (متجاوزین و جنگجویان عمدتا از تاتارهای بومی آن سالها ی کریمه. م) هر سال به مسکو می رسیدند و کشتار و چپاول میکردند. کازیمیر، پادشاه وقت لهستان به تاتارها چراغ سبز نشان داده بود تا اراضی روسیه و اوکراین را غارت کنند. در نتیجه هزاران نفر به بردگی گرفته شدند. هر روز سه یا چهار کشتی با غلامان روسی و اکراینی به قسطنطنیه می رفتند و در آنجا در بازارهای شرق فروخته می شدند. اما زمانی که پوتمکین، کریمه را ضمیمه روسیه کرد و سووروف، خط دفاعی معروف قفقاز را ساخت، این تجاوزات و وحشیگریها متوقف شدند. با این حال، در سیبری تشنج همچنان ادامه داشت. برای تقریبا 130 سال قزاقستان، تا حدی تحت کنترل دولت روسیه بود. ابتدا قزاقستان غربی، سپس مرکزی و بعد از آن سایر مناطق. شهر آلما آتا به عنوان یک قلعه روسی تاسیس شد که امنیت مرزهای جنوبی ما را تضمین می کرد.

دولت اتحاد شوروی با تلاش بسیار توانست امنیت ما را بازگرداند. نه تنها ارتش سرخ بزرگ ایجاد شد، بلکه واحدهای قزاق نیز بازسازی شدند. اما امروز پس از 30 سال ما شاهد شکستن، مثله کردن و نابود کردن همه چیز هستیم که به چه صورت ناتو در قلب تمدن روسیه است و باید در این باره اندیشید. حتی پوتین به یاد آورد که اگر آمریکایی‌ها موشک‌های خود را از نزدیک خارکف پرتاب کنند، پنج دقیقه به مرکز کنترل کرملین خواهند رسید. شما حتی فرصت نخواهید داشت که شلوار خود را بپوشید و بفهمید چه کسی به شما حمله می کند!

اخیرا مقامات روسیه اولتیماتوم سیاست خارجی را به غرب ارائه کرده اند. اما هر اولتیماتوم نیاز به ضمانت ها و ادراک متناسب دارد. بعد از آن چه؟ من شک ندارم که آمریکایی ها خواسته های ما را رد خواهند کرد. بنابراین واضح است که باید اقدامات اساسی و عاجل گرفته و انجام شود. کشور ما قبل از سال1917 تا 1924 به رهبری لنین چنین اقداماتی را با آینده نگری و هشیاری انجام داد، اقداماتی که هوشمندانه بودند.

سیاست مالی و اقتصادی یلتسین- گایدار در حال حاضر چه نسبت هایی با سیاست های لنین دارد؟ لنین همه چیز مربوط به حاکمیت و استقلال ما را تقویت کرد، از ملی شدن اموال بزرگ سرمایه داران و بانک ها گرفته تا سیاست جدید اقتصادی و در پی آن مالکیت خصوصی و جمعی اجتماعی را بنا نهاد.

استالین، از این هم فراتر رفت و صنعتی کردن عظیم کشور را انجام داد و به روزترین و بهترین علم و فناوری جهان را در کشور ایجاد کرد. برژنف و کاسیگین از این هم فراتر رفتند و برابری موشکی و علم هسته ای را ایجاد کردند و پتانسیل ما را با پتانسیل آمریکایی ها برابر کردند.

خوشبختانه اکنون امکان حفظ پتانسیل نظامی - فنی گذشته کشور وجود دارد. با این حال، تمام سیستم  الکترونیک، نرم افزار، تمام دیجیتالی شدن بر اساس دستاورد های علمی جدید لازم است که برای اجرای آنها، پوتین و میشوستین (نخست وزیر) باید سیاست کاملا متفاوتی را در پیش بگیرند.

ما برنامه 10گام به پیش خود را برای یک زندگی شایسته خلق های روسیه پیشنهاد کردیم. گام اول آموزش و علم کلاسیک است. در کنار من معاون دانشگاه، آکادمیسین کاشین، ایستاده است. او به همراه متحدان و دوستانمان بزرگترین انجمن را در میهن ما در "اورال" برگزار کرد. ما برنامه هایی را برای توسعه پایدار، توسعه سرزمین های بکر جدید، دیجیتالی شدن واقعی، آموزش برای همه پیشنهاد کردیم. ما همچنین پیشنهاداتی برای حمایت از سالمندان، زنان و کودکان ارائه کرده ایم. ما حد اقل دستمزد زندگی 25 هزار روبل را برای مردم پیشنهاد کردیم، در حالی که امروز این رقم 13 هزار روبل است. در صورتی که امروز بودجه ای تصویب شده است که در آن چیزی برای توسعه عادی کشور وجود ندارد. در عین حال دولت روی کوهی از پول نشسته است. صندوق ثروت ملی به تنهایی 14 تریلیون روبل در اختیار دارد و 630 میلیارد دلار ذخایر طلا و ارز داریم. بنابراین، آنها را روی مغزها و فناوری های جدید سرمایه گذاری کنید، از سالمندان و بازنشستگان حمایت کنید. در این صورت آنطور که باید توسعه و پیشرفت خواهیم داشت!

امیدوارم اتفاقات اخیر قزاقستان کمی چشم ها را باز کرده و گوش ها را شنوا کرده باشد. وقتی کار پرورش زمین های بکر را در قزاقستان تمام کردیم، کمی بیش از شش میلیون روس و قزاق در آنجا وجود داشت. اما در سال های اخیر سه میلیون روس از قزاقستان اخراج شده اند. یک میلیون آلمانی در قزاقستان زندگی می کردند که 850 هزار نفر آنها از کشور خارج شدند.

900 هزار اوکراینی در قزاقستان زندگی می‌کردند که تقریبا همه اخراج شدند! بلاروس ها و تاتارها نیز به همین سرنوشت دچار شدند.

اکنون تنها نمایندگان مردم قزاق در قدرت هستند که ناباب هایشان همه ثروت مردم را ربودند و آنها را فقیر و گرسنه رها کردند. دستمزد زندگی در قزاقستان با پول ما 6 هزار روبل است. این حتی دو برابر کمتر از سطح معیشتی نیمه گرسنه ها در روسیه است!

اکنون همه چیز به تروریست ها و راهزنان نسبت داده می شود. اما تروریست های اصلی کسانی هستند که کشور را به این وضع  آشفته و ناهنجار کشانده اند. نفت و گاز به آمریکایی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها، هلندی ها و ایتالیایی ها داده شده است. بکار گیری ثمره تلاش و زحمت خلق هایمان در صنعت هسته ای و معادن استخراج اورانیوم امکان پذیر بود اما همه اینها در اختیار خارجی ها گذاشته شد.

در جنوب قزاقستان، زبان روسی دیگر تدریس نمی شود. در شمال قزاقستان که عمدتاً شهرهای روسیه هستند ساکنان آنها ساکت شده اند و اکنون می خواهند الفبای لاتین را به جای الفبای سیریلیک، جای گزین کنند. این به چه معنی است؟ این به معنای تجدید نظر در کل فلسفه، ایدئولوژی، فرهنگ، جهان بینی است که برای میلیون ها نفر غیرقابل قبول است. اما نه از پشت دیوارهای کرملین، نه از سوی وزارت خارجه و نه از سوی دولت، حتی یک کلمه در باره محکومیت این روش‌ها را نشنیدیم.

درست است که ما اکنون به عنوان بخشی از عملیات نیروهای سازمان پیمان امنیت جمعی به قزاقستان کمک کرده ایم. حقیقتا اگر قزاقستان سقوط می کرد، کل آسیای مرکزی فردا شعله ور می شد و پس فردا ما پذیرای میلیون ها پناهنده ای می‌شدیم که به همراه خود رنج و عذاب انسانها را با خود داشتند و کشور ما در امواج نا بسامانی غرق می شد.

ما باید سیاستی را بر اساس منافع کشورمان با پیروی از رویه هزار ساله آن دنبال کنیم. ما در دوران مدرنیزاسیون لنینیستی - استالینیستی قوی‌ ترین بودیم. ما از یک امپراتوری نیمه‌ سواد و فروپاشیده به کنگره شوراها رسیدیم که بطور مسالمت‌آمیز و دموکراتیک همه سرزمین‌ها را جمع‌آوری کرد و به کشور اجازه داد تا به قله‌های پیروزی و فضا صعود کند. اصل این سیاست همین است! این چیزی است که پوتین، میشوستین، ولودین و ماتوینکو، باید بیاموزند. کمر همت ببندید و بیایید قوی و باهوش باشیم - آن موقع است که دنیا و همه با ما به شکل دیگری گفتگو، رفتار و سر انجام روی ما حساب خواهند کرد!

برای حل این مشکلات قبل از هر چیز باید انسان زمانه بود. لنین در خانواده ای به دنیا آمد که بزرگ آن، وزیر آموزش استان سیمبیرسک بود. در خانواده ای اصیل. او می توانست زندگی خود را با خیال راحت ادامه دهد، اما او همواره به مردم زحمتکش و ایده های بزرگ عدالت خواهانه فکر میکرد. لنین به تمام دنیا نشان داد که این کار حقیقتا امکان پذیر است. او ثابت کرد که نه سرمایه و صاحبان آن، نه دزدها، نه دائم الخمرها، بلکه زحمتکشان هستند که باید بر مردم  مدیریت کنند. اینها کارگران و دهقانان، معلمان، مهندسان، دانشمندان، مردان نظامی هستند. کسانی که با ذهن و استعداد خود ارزش های اصلی را روی زمین خلق می کنند.

اکنون ژیرینوفسکی های بی منزلت (منظور رهبر حزب لیبرال- دموکرات روسیه است. یک جمع ناسیونالیستی و ضد کمونیستی در دومای روسیه که همیشه جایگاه سوم و چهارم را دارد. م)، که مانند یک گنداب کثیف در تمام کانال های تلویزیونی و دفاتر دوما، و هر جای نا مربوط پرسه می‌زند و عربده میکشد که جسد لنین را باید از مقبره بیرون آورد. اینها فقط افراد بی سواد و بی وجدانی هستند که تمام خصایل انسانی خود را از دست داده اند!

پس از سوء قصد به لنین، او برای تبریک سال نو به کودکان مبتلا به سل به سوکولنیکی رفت. لنین همچنین همه کاری را انجام داد تا به کودکان بی خانمان آموزش عالی بدهد. پس باید انسانیت را از لنین آموخت!

چرا ما این همه کلچاکیسم، دنیکینیسم (۱) این همه شرور را که به سرزمین ما نفوذ کردند، از ژاپنی ها گرفته تا آمریکایی ها، شکست دادیم؟ زمانی که مسکو و فاصله 700 کیلومتری راه آهن به پتروگراد برای ما باقی مانده بود و کشور در اشغال بود، لنین گفت سرزمین پدری در خطر است. تمام کشور قیام کردند و از میهن خود دفاع کردند. به همین مناسبت نباید از قدرت ناتو و هیچ شرور دیگری امثال نازی ها و باندرا ترسی بخود راه داد! اراده و شخصیت را نشان دهید، به مردم اعتماد و انها را متحد کنید. من یک بار دیگر از پوتین درخواست می کنم: تمام 132 هیاتی که با ما صدمین سالگرد انقلاب بزرگ اکتبر را جشن گرفتند از حضور ما در کریمه، سواستوپل و دونباس حمایت کردند. آنها را متحد کنید زیرا آنها می فهمند که گلوبالیسم آمریکایی چیست، نازیسم و باندرا چه مفاهیمی دارند.

به جای حمایت از جنبش کمونیستی و چپ، رهبر کمونیست‌های ترانس ‌نیستریا (بخشی از مولداوی)، سومین سال است که در زندان به سر می‌برد و ما به هیچ وجه نمی‌توانیم او را آزاد کنیم. شما 106 نفر را بعد از انتخابات دستگیر کرده اید و نیروی انتظامی به جنون خود ادامه می دهد.

بدون اتکا به نیروهای جهانی چپ، امکانات و نظریات آنها حتی یک مشکل جهانی و داخلی ما حل نخواهد شد. در مجمع جهانی اقتصاد که به پایان رسید، اولین سخنران نه یک آمریکایی، نه یک انگلیسی، نه یک فرانسوی، بلکه شی جین پینگ، رئیس جمهور چین بود. از این گذشته، نرخ رشد اقتصاد چین حتی در شرایط دشوار فعلی به 8٪ و در صنعت - 10٪ رسید. 800 میلیون شهروند چینی از فقر خارج شده اند. این‌ها نمونه ای از توسعه موفقیت آمیز تحت  درسهای مارکسیسم- لنینیسم و حزب کمونیست چین است که بیش از 90 میلیون عضو دارد.

در روسیه، تشکل های مردمی محدود می شوند: مزرعه دولتی لنین، (این مزارع اشتراکی و یا ساوخوز ها همه امکاناتش متعلق به حزب کمونیست روسیه است و در حومه شهر مسکو و توسط حزب و به روش خودشان اداره میشود.م) بهترین واحد تولید است که در سال های اخیر ایجاد شده  و ما اجازه نخواهیم داد بهترین واحدهای تولیدی کشور را نابود کنند!

همه ما امروز یک چالش بزرگ داریم. ناتو و آمریکایی ها که می خواهند روسیه را خفه کنند زیرا چشم دیدن رقیب را ندارند. زمانی در قزاقستان که در «مدرسه نظربایف» صحبت می کردم، گفتم: آنها فقط به عنوان عروسک خیمه شب بازی به شما نیاز دارند و شما را چنانجه یک قدم خلاف نظر آن‌ها بردارید نابود خواهند کرد. همینطور هم شد و کار را شروع کردند.

ما باید همه امکانات را در اختیار بگیریم تا اطمینان حاصل کنیم که مدرنیزاسیون لنینیستی- استالینیستی در شرایط جدید اجرا می شود و برای اجرای آن، ما به یک چرخش واقعی به چپ و یک اتحاد گسترده از نیروهای چپ میهن پرست، که ما نماینده آن هستیم، نیاز داریم. امروز که به استقبال صدمین سالگرد تشکیل اتحاد جماهیر شوروی می رویم، به نبوغ لنین، بر مدرنیزاسیون لنینیستی- استالینیستی، بر پیروزی بزرگ در جنگ کبیر میهنی، بر شاهکار فضایی خود و بر دستاوردهای هزار ساله دولت روسیه تکیه می کنیم!

-----------------------------------

توضیحات:

(1) - کلچاکیسم، تاریخچه رژیم گارد سفید که توسط دریاسالار A. V. Kolchak 1 - در سیبری، اورال و خاور دور در طول جنگ داخلی 1918-1920 ایجاد شده بود. این گروه مسلح به نیابت از کشور های سرمایه داری اروپایی و امریکا و کشور های همسایه روسیه و مخالف حکومت جدید و انقلابی آن با دولت نوپای شوروی وارد جنگ مسلحانه شدند و سالها دولت و حزب  را درگیر جنگ داخلی کرده که سرانجام تار و مار شدند.

سخنرانی زوگانف در میدان سرخ:

 

https://www.youtube.com/watch?v=MmX4D7iDBwo&t=99s

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 820  - 6 بهمن 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت