آیا امریکا و ناتو روسیه را بیخ دیوار برده اند؟ ساویتسکویا راسیا- ترجمه آزاده اسفندیاری |
روز 22 ژانویه، والنتین چیکین، سردبیر روزنامه ساویتسکایا راسیا، با ژنرال لئونید گ. ایواشف، دکترعلوم تاریخ و رئیس آکادمی مسائل ژئوپلیتیک روسیه مصاحبه ای در ارتباط با التیماتوم پوتین به غرب، انجام داد که ترجمه چکیده آن را میخوانید: و. چیکین: لئونید گریگوریویچ، از اینکه درخواست مرا برای مصاحبه پذیرفتید سپاسگزارم. سؤالات زیادی روی هم انباشته شده اند که بدون در نظر گرفتن وضعیت ژئوپلیتیک، پاسخی نمیتوان برای آنها یافت. سؤال اول اینست که چه اتفاقی در مذاکرات بین هیات نمایندگی روسیه و ایالات متحده، ناتو و سازمان امنیت و همکاری اروپا (در ژنو) رخ داد؟ ل. ایواشف: با تشکر از دعوتی که از من به عمل آوردید. من سالها به دلیل سمتی که در ارتش داشتم فرصت میکردم تا به سیاست خارجی و مسائل پیچیده دیپلماسی بپردازم. اتفاقی که در هفته اخیر بین روسیه، آمریکا و اروپا افتاد، از بسیاری جهات برای من تازگی داشت. حتی برای دیپلمات های متبحر نیز نا روشن بود و می پرسیدند، موضوع از چه قرار است؟ مذاکرات، جلسات کاری رایزنی های سیاسی و ...چگونه میتوان ارزیابی درستی داشت؟ سرانجام اینکه، چه کسی برنده شد و چه کسی شکست خورد؟ بگذارید به ترتیب شروع کنیم. در دیدار پوتین و بایدن در ماه ژوئن 2021 امید به کاهش تنش بین روسیه و غرب وجود داشت اما چنین اتفاقی نیافتاد و گفتگوی دیگری بین روسای جمهور آمریکا و روسیه در مراحل پایانی سال گذشته انجام شد. آغازگر جلسات اخیر فدراسیون روسیه بود که به تهدید غرب، التیماتوم داد: یا شما بما ضمانت های امنیتی کتبی میدهید و برخی از الزامات دیگر ما را نیز اجرا میکنید و یا ما...( باید اشاره به استفاده از ارتش باشد- م) درواقع، این سؤال عجیب به ذهن متبادر میشود که آیا ما آمریکا و اروپا را در یک مصاف نظامی شکست داده ایم و یا به برتری قاطع در زمینه اقتصادی و نظامی دست یافته ایم، یا 99 درصد کشورهای جهان با ما همراه هستند و فقط یک در صد جمعیت جهان از آنان حمایت می کنند؟ باید گفت، قضیه بر عکس است. ما برای 30 سال راه «دمکراتیک» آنها را پیمودیم و همراه با «نخبگان» خود با غرب همآوا شدیم، از آنها تقلید کردیم و شیوه زندگی و سیاست آنها را تحسین کردیم. به آنها اجازه دادیم بدون محدودیت به شرق گسترش یابند، «قانون تاسیس روسیه- ناتو» را امضا کردند که هیچ محدودیتی برای گسترش اتحاد دیده نمیشد و در عین حال «شورای روسیه- ناتو» را هم تشکیل دادند. با چنین پیشینه ای، حال اتهام و یک اولتیماتوم. هر چند غرب برای گفتگو با روسیه موافقت کرد که از این نظر میتوان آن را مثبت ارزیابی کرد. لذا آماده شدن شرایط برای مذاکرات جدی جنبه منفی به خود گرفت. این داستان مرا به یاد دعوت از مولوتف، درسال 1940 توسط برلین انداخت (وزیر امور خارجه وقت اتحاد شوروی). رهبری آلمان با اصرار هیات اتحاد شوروی را به آن کشور برای مذاکره دعوت کرد، در حالی که همزمان نیروهای نظامی خود را در فنلاند سر مرزهای کشور ما مستقر میکرد و نیروهای نظامی رومانیایی را بسیج و مسلح کرد تا آمادگی حمله به اتحاد شوروی را افزایش دهد. در سفر وزیر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی، هیتلر، پیشنهاد تقسیم جهان را داد و از دولت ما خواست تا جنگی را علیه ایران آغاز کرده و به سمت جنوب شرقی حرکت کند. رهبری اتحاد شوروی دست هیتلر را خواند. نظر آلمان در آن شرایط از بین بردن زمینه اتحاد ضد هیتلر، توسط اتحاد شوروی، انگلستان و آمریکا بود. اما امروز، این مسکو بود که برای اولین بار جا به جایی نیروهای نظامی را در امتداد مرزهای اوکراین آغاز کرد و با تبلیغات ضد غربی و ضد اوکراینی در شبکههای تلویزیونی، بر این تصور بود تا ایالات متحده و اروپا، با یک دیگر در گیر شوند. در حالیکه غرب با کمپین اطلاعاتی قدرتمند در باره تهدید روسیه، کار زاری را شروع کرد و به اقدامهای تقابلی در قالب تمرینات به سمت مرزهای روسیه حرکت کرد. اساساً ما جنگ اطلاعاتی را باختیم، چرا که اصل و اصول این جنگ را نمیدانیم، نظریه حساب شده ای در میان نیست، ستاد مدیریت جنگ اطلاعاتی و نیروها و وسائل درگیر درعملیات را نداریم و برای ما روشن نیست که اهداف و وظایفی که باید عملیاتی شوند از چه قرارند. به عنوان مثال برای من قابل فهم نیست که چه کسی مسئول جنگ اطلاعاتی است و چه عملیاتی انجام میدهیم، جنبه تهاجمی دارد یا دفاعی؟ برنامههای عادی روزانه در کانالهای تلویزیونی دولتی عملیات اطلاعاتی و جنگ به حساب نمی آیند. اگر این سردر گمی ها را بتوان به اقدامهای نظامی نسبت داد، فریب مردم است و به تصویر کشیدن چهره دشمن بدین شکل که بر سر مرزهای ما استقرار یافته و آماده حمله به میهن ماست... تهدید موشک های هسته ای اروپا را بطور جدی نگران کرد و نتیجه این بود که غرب را به همدیگر نزدیک تر کرد و ما در عرصه جهانی بردی نداشتیم. چیکین: با همه این احوال، من میخواهم خصوصا در باره روند و نتایج مذاکرات برای خوانندگان روزنامه، نتیجه مشخصی را ارائه دهم. چرا که از نشست های خبری هیات های ما و حتی سرگیی لاوروف، فهم اینکه ما چه انتظاری داشتیم و چه به دست آوردیم دشوار است. ایواشف: خود من هم نمیتوانم بفهمم که با نمایش نظامی و اولتیماتوم، به چه دستاوردی میخواستیم برسیم. اگر ما با ایالات متحده و اروپا دعوا داریم و در گیر هستیم، به روشهای متفاوتی نیاز داریم و آن هم زمان بر است. غربیها ضعفهای دنباله دار دولت روسیه و سیاست خارجی آن را دیده اند و احساس می کنند. روسیه در فضای پسا اتحاد شوروی، به سمت غرب رفت و سپس به چین روی آورد و همچنان بین شرق و غرب، در نوسان است. در عین حال هنوز تصمیم نگرفته است که به کدام نظام جهانی باید نزدیک باشد. ضمن اینکه جایگاه خود را در سیستم روابط بین الملل تعیین نکرده است. در باره نتایج مذاکرات اگر صحبت کنیم، بنظر من این مذاکرات با شکست کامل به پایان رسید. روسیه با ناتوانی در مذاکرات به وجهه جهانی خود آسیب جدی وارد کرد. ناتو و ایالات متحده طبق اساسنامه خود موظف به تضمین امنیت ما نیستند. در باره عدم گسترش ناتو نیز بر اساس معاهده 4 آوریل 1949، در واشنگتن، چنین موردی مشخص نشده است. یا مثلاً، اوکراین را مسلح نکنید و از نظر امنیتی این کشور را مورد حمایت قرار ندهید. در حالیکه ماده 51 منشور سازمان ملل متحد، حق دفاع از خود هر کشوری را، به تنهایی و یا جمعی می دهد. به همین مناسبت کسی حاضر به بررسی جدی خواسته های روسیه نبود. ضمن اینکه از سوی وزارت امور خارجه ما، پس از طرح خواسته های ضمانت امنیتی، عبارتی به کار گرفته شد که خشم آمریکا را برانگیخت: «اگر خواست روسیه برآورده نشود»… که این استدلال بوی نظامی گری داشت. غرب این نکته را یک تهدید نظامی تلقی کرد و با هدف غیر قابل قبول بودن سیاست خارجی روسیه، واکنش نشان داد و با محکومیت صریح و آمادگی پاسخ به هر گونه تجاوز نظامی مسکو علیه اوکراین، به نشست مذاکرات رفت...انتظار دیگری هم نمی توانستیم داشته باشیم و نتیجه از قبل معلوم بود. چیکین: با این حساب شاید وزارت امور خارجه، در تدارک نا مناسب جلسات مقصر باشد؟ ایواشف: بله، میشود وزارت خارجه روسیه را برای همه چیز مقصر دانست اما بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه، رئیس جمهور سیاست خارجی و امنیتی را هدایت میکند و وزارت خارجه یک دستگاه اجرایی است. ضمن اینکه وزارت خارجه، شایسته ترین و با تجربه ترین دیپلمات های خود را به برگزاری جلسات با غرب انتخاب کرد، تا تلاش کنند مذاکرات به شکست نیانجامد. من شخصا حرفه ای بودن الکساندر گروشکو و سرگیی ریابکوف را می شناسم، آنها همه کاری که در توان داشتند انجام دادند. در عمل آنها متوجه شدند که مسائل مهم استراتژیک بدینگونه حل نمیشود، بلکه کار مقدماتی مفصل، مشاوره های متعدد، توافق بر سر دستور کار، تهیه چارچوب پیش نویس اسناد، موافقتنامه های مربوطه و غیره لازم است. همه این موارد انجام نشدند، زیرا کرملین میخواست به سادگی از این جلسات به چیزی برسد...به همین مناسبت نتیجه ای حاصل نشد، زیرا فدراسیون روسیه امروز آنقدر قوی نیست که با قدرت بتواند به دستاوردی برسد. در مقایسه با ایالات متحده و اروپا، ما از نظر توانایی اقتصادی، سیاسی و نظامی نسبتاً ضعیف بنظر می رسیم. ما درشرایط برابر، با ایالات متحده، فقط دارای سلاح های هسته ای استراتژیک هستیم که استفاده از آن هم مترادف است با خود کشی. چیکین: اما بنظر میرسد که طرف روسی بر امکانات موشک های هسته ای اشاره دارد. اخیراً یوگنی فیودروف، نماینده « حزب روسیه واحد» و معاون مجلس دومای دولتی، در سایت آزمایشی نوادا، ضرورت یک حمله پیشگیرانه اتمی را علیه ایالات متحده مطرح کرده است. ایواشف: من اساساً در مورد سیاستمداران نظر نمیدهم اما اگر این حرف از دهان ژیرینوسکی، در آید شاید در آمریکا هم مانند روسیه به اظهارات و توهینهای همیشگی رهبر حزب لیبرال دموکرات روسیه عادت کرده باشند و حرفهای او را جدی نگیرند اما چنانچه رهبری حزب واحد روسیه، صحبتهای فیودوروف را رد نکند و او را دیوانه اعلام نکند، بطور قطع اظهارات وی مورد توجه قرار خواهد گرفت. درواقع آنچه در فدراسیون روسیه و از آن جمله در سیاست خارجی اتفاق میافتد، بسیار خطر ناک است، زیرا رهبران کشور ما و مشاوران و کارشناسان آنها در مسائل ژئوپلیتیکی و درک روند سیاسی جهان و توسعه جهانی کاملاً بیسواد هستند، ضمن اینکه پاسخگوی نتیجه فعالیتهای خود به مردم نیز نمی باشند. چیکین: بنا براین میتوانیم نتیجه بگیریم که «اولتیماتوم»، برای روسیه، نتیجهای نداشت؟ ایواشف: اولا، تازه ماجرا شروع شده است. کنگره آمریکا بسته جدیدی از تحریمهای سنگین را علیه افراد، شرکتها و تمام روسیه آماده کرده است که در هر زمانی قابل اجرا است. دوما، آمریکایی ها با دریافت حمایت یکپارچه از همه کشورهای ناتو، با جسارت منافع خود از جمله گاز را به اروپایی ها دیکته خواهد کرد. این موضوع پروژه نورد استریم 2 و به طور کلی عرضه هیدروکربن های روسیه به اروپا را زیر سوال می برد. یعنی اولتیماتوم پوتین، از بایدن و سیاست اروپایی او حمایت زیادی کرده است. چنانچه گاز روسیه در اروپا با شل آمریکایی جابجا شود، پیروزی دموکرات ها در انتخابات میان دوره ای کنگره و در انتخابات ریاست جمهوری بعدی تضمین می شود. سوما، ما متذکر می شویم که فدراسیون روسیه، در مسائل امنیتی و با اقدامات عجولانه خود، سوراخی جدی در سیستم دفاعی کریمه- دریای سیاه- دریافت کرد. همه 30 عضو ائتلاف آتلانتیک شمالی از برنامه آمریکایی اقدامات در منطقه دریای سیاه حمایت کردند. این بدان معناست که اعضای ناتو (به لطف اولتیماتوم روسیه) به شکل سخت گیرانه تری تأکید کردند که کریمه و سواستوپل، متعلق به اوکراین است و مطابق با این واقعیت بین المللی عمل می کنند. مقر نظامی ناتو در مونس (بلژیک) بلافاصله برنامه ریزی اقدامات خاصی را برای تضمین حقوق اوکراین در کریمه، سواستوپل و مناطق آبی مجاور آغاز خواهد کرد. در این راستا، بازدیدهای گسترده کشتی های کشورهای ناتو، از آب های سرزمینی روسیه که تا سال 2014 متعلق به اوکراین بود، قابل برنامه ریزی است و هواپیماهای جنگی اتحادیه اتلانتیک، به حریم هوایی مشابه پرواز خواهند کرد. نیروهای مسلح فدراسیون روسیه در چنین شرایطی چه خواهند کرد؟ اجازه دهید فعلاً سؤال را باز بگذاریم و به پاسخ سرگی لاوروف، در کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدار با ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا اشاره کنیم، جایی که او فقط سخنان پوتین را نقل کرد: «پاسخ می تواند بسیار متفاوت باشد. این بستگی به پیشنهاداتی دارد که کارشناسان نظامی روسیه به من (به رئیس جمهور فدراسیون روسیه) خواهند داد». معلوم نیست این کارشناسان چه کسانی هستند، اما خدای ناکرده کارشناسانی باشند که روزانه در برنامه گفتگوی سولوویف، شبکه تلویزیونی Zvezda، در برنامه 60 دقیقه و غیره صحبت می کنند یا آقای ای. فیدوروف... در این صورت، آنها به رهبری پوتین سرسختانه روسیه را به پایان تاریخ می برند. به علاوه، طبیعتاً سخت گیری های غرب در رابطه با روسیه در همه عرصه ها فعال می شود... بیرون آوردن پرونده ساقط کردن هواپیمای مالزیایی در منطقه دونباس، که در همه دادگاه های اروپایی به بهانه روسی بودن موشک شلیک شده به این هواپیما روسیه محکوم شده است و یا … همزمان، سرویسهای اطلاعاتی غرب در حال شکل دادن شواهدی مبنی بر حضور نیروهای مسلح روسیه در درگیریهای دونتسک و لوگانسک، در کنار جمهوریهای به رسمیت شناخته نشده جهانی هستند که منجر به غیرقانونی بودن توافقهای مینسک میشود. بیایید به این فهرست ناخوشایند عدم به رسمیت شناختن مشروعیت اصلاحات اخیر قانون اساسی فدراسیون روسیه، از جمله احتمال انتخاب پوتین به عنوان رئیس جمهور مادام العمر فدراسیون روسیه را از سوی اروپا اضافه کنیم... ادامه چنین سیاست هایی ایزوله شدن روسیه را در جامعه جهانی بدنبال دارد… شما در نظر بگیرید که خبرگزاری ها به تازگی گزارش داده اند، هند از خرید نزدیک به 2000 تانک روسی تی-90 اس و تی-72 به نفع تانک های فرانسوی خودداری می کند. و این خبر پس از سفر اخیر رئیس جمهور روسیه پوتین، به هند است. به نظر می رسد که این جریان در حال تبدیل شدن به یک روند در بازار جهانی تسلیحات و به طور کلی در سیاست جهانی است!
https://www.sovross.ru/articles/2221/55489
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 821 - 13 بهمن 1400