راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 

بمب قوم گرائی

در کشورهای

آسیای مرکزی

موسسه راهبردی روسترات

ترجمه- کیوان خسروی

  

با وجود اینکه حدود 160 ملیت مختلف در دولت عظیم ما زندگی می کنند، ما عادت پیدا کرده بودیم  به اینکه روسیه که بیش از 80 درصد جمعیت آن روس هستند یک کشور تک قومی است. کشورهای تک قومی نیز کشورهایی مانند ارمنستان، استرالیا، بنگلادش، برزیل، مجارستان، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، نروژ، لهستان، پرتغال، کره شمالی و جنوبی، مصر، ژاپن و همچنین بسیاری از کشورهای عربی شبه جزیره عربستان هستند. چنین وضعیتی طی سالیان طولانی یا حتی سده ها بدلیل توسعه اجتماعی، فرهنگی، جنگها، توافقات و البته فرایندهای مهاجرت بوجود آمد. فرایندهای مهاجرت ما را نیز دور نزدند. دوره کئوپراتیوی کردن، تضییقات، آبادانی زمینهای بکر، وسعت عظیم آسیای میانه با ساخت و احداث غولهای صنعتی با جابجایی صدها هزار انسان همراه شد. به مناطق قزاقستان، قیرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان نمایندگان اروپایی و سایر اقوامی، که تا پیش از این در آنجا زندگی نکرده بودند، کوچ کردند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همه چیز در جهت مخالف پیش رفت. با دستیابی به استقلال و گشودن مرزهای کشورهای آسیای میانه، بسیاری از مردم به سرزمین تاریخی خود کوچ کردند. این روند بسیار گسترده و توده ای بود، اما زیاد دوام نیاورد. اساس دور جدید مهاجرت، آغاز یک برنامه دولتی از سوی روسیه برای اسکان مجدد هموطنان مقیم خارج از کشور بود. در این میان، این امر با ویژگی‌های ساختار ملی شتاب گرفته شد (و همچنان ادامه دارد). می توان گمان کرد که تمام فرآیندهای مشخص شده منجر به بازگشت کشورهای تعیین شده به وضعیت اصلی قومی خود بشود. این که آیا درست است یا نه، مزایا و معایب کشورهای تک ملی چیست و همچنین به چه معنایی برای روسیه خواهد بود را سعی می کنیم در مقاله ارائه شده به این مسائل پی ببریم.

 

فرآیندهای مهاجرت

 

عامل موثر اصلی در افزایش یا کاهش سهم یک ملت در کل جمعیت کشور مهاجرت و شمار متولدین هستند. اکثریت قاطع در فرایندهای مهاجرت را روسها تشکیل می دهند. تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیایستی 4/9 میلیون روس در کشورهای مستقل آسیای میانه زندگی می کردند(قزاقستان 1/6 میلیون، ازبکستان 6/1 میلیون، قیرقیزستان 917 هزار، تاجیکستان 5/388 هزار، ترکمنستان 9/333 هزار نفر). اکثر روسها از نوادگان مهاجران سده 19-20 ، یعنی مردمی از جمعیت بومی کشورهای ترکستان هستند. آنها بدلیل  شرایط، در اینجا ظاهر شدند و ماندند تا زندگی کنند. آنها فرزندان و نوه هایی را بدنیا آوردند که این کشورها برای آنها سرزمین مادری آنها شد. درباره این امر بطور گویا آن فاکتی حکایت دارد که تا سال 2007، حدود 60٪ از روس هایی که در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در قلمرو آن زندگی می کردند در آسیای مرکزی باقی مانده بودند. اکنون شمار این روسها به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. بنحویکه، حدود 5/3 میلیون روس در قزاقستان (43٪)، در ازبکستان - 650 هزار (60٪)، در قرقیزستان 364.5 هزار (61٪)، در تاجیکستان - 34.8 هزار (91٪) زندگی می کنند. هیچ داده ای از آژانس های آماری محلی برای ترکمنستان وجود ندارد، اما، به گفته وزارت امور خارجه روسیه، تا سال 2005 تعداد جمعیت روسیه در این جمهوری از 5/9٪ به 5/3٪ کاهش یافته است.

نگاهی می افکنیم به شمار ملیتهای تشکیل دهنده دولتها: قزاقستان: 69 درصد قزاق، 23درصد روس، سایر ملیتها 8درصد. ازبکستان: 84درصد ازبک، 8 درصد روس، 8 درصد سایر ملیتها. قیرقیزستان: 73درصد قیرقیز، 14درصد ازبک، 6 درصد روس و سایر ملیتها 7درصد. تاجیکستان: 84درصد تاجیک، 12درصد ازبک، سایر ملیتها 6 درصد. ترکمنستان: 91 درصد ترکمن، 9 درصد سایر ملیتها. همانطور که در این جدول دیده می‌شود، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان کشورهای تک قومی هستند(91 درصد تا 84 درصد). در این میان در تاجیکستان ازبکها بیش از 10 درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند و شمار آنها در حال افزایش است. تا اندازه‌ای این مسئله به نزدیکی تاجیکستان به خود ازبکستان مربوط بود، که دارای منابع انسانی قابل توجهی است. از این رو بعید است که درصد تاجیک‌ها از 90 درصد فراتر رود. در مقابل این، شمار دیگری از گروه‌های قومی در ازبکستان بطور مستمر در حال کاهش است. دلایل زیادی برای این باور وجود دارد که با چنان سرعتی  آسیمیلاسیون آنها و تبدیل ازبکستان به یک تک ملیتی دیگر منطقه انتظار می رود. در قیرقیزستان، در واقع، خود قرقیزها 73 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و بزرگترین گروه قومی بعدی ازبک‌ها هستند. قزاقستان با حضور گسترده روس‌ها که 23 درصد از جمعیت (حدود 5/3 میلیون نفر) را تشکیل می‌دهند، در بین این کشورها برجسته است. با این حال، تعداد روس‌ها به طور پیوسته در حال کاهش است. سالانه حدود 30 تا 40 هزار نفر از کشور خارج می‌شوند. در میان مدت، می توان انتظار کاهش حضور روس‌ها به 10 درصد از جمعیت را داشت. دراین میان، شمار قزاق‌ها نیز به دلیل ورود «قانداس‌ها» – («قانداش ها»هم خونها هموطن‌ها.مترجم)، قزاق های قومی ساکن در کشورهای دیگر در حال افزایش است. به نظر می رسد که سهم جمعیت اروپایی در کشورهای آسیای مرکزی به آرامی اما مطمئناً مانند سایر ملیت‌ها در حال کاهش است. گرایش آشکار به سمت تقویت تنها یک قوم در پیش است.

 

زایش و باروری

 

از سال 2002 تا امروز، تمامی کشورهای آسیای مرکزی (به استثنای ترکمنستان) به طور متوسط ​​24 درصد رشد جمعیت داشته اند. سال 2010 : قزاقستان: 3/15 میلیون. ازبکستان 4/27 میلیون. قیرقیزستان 3/5 میلیون. ترکمنستان 4/5 میلیون. تاجیکستان 9/6 میلیون نفر. سال 2020 : قزاقستان 7/18 میلیون. ازبکستان 2/34 میلیون. قیرقیزستان 6/6 میلیون. ترکمنستان 8/2 میلیون. تاجیکستان 5/9 میلیون. درصد اضافه رشد: قزاقستان  22 درصد اضافه. ازبکستان 24 درصد اضافه. قیرقیزستان 24 درصد اضافه. ترکمنستان 49 درصد منفی. تاجیکستان 34 درصد اضافه رشد. در این طرح به طور جداگانه، ترکمنستان برجسته است، که به دلیل بسته بودن اطلاعات از این دولت، صحبت در مورد آن به طور عینی دشوار است. با این حال، با تکیه بر منابع مختلف داخلی و داده های غیرمستقیم در مورد تعداد ترکمن های ساکن در کشورهای دیگر، می توان گفت که کاهش جمعیت در حال وقوع است. دلایل اصلی افت شدید سطح زندگی، کاهش نرخ تولد و افزایش مرگ و میر است.

 

دلایل مهاجرت

 

انگیزه اصلی نقل مکان و کوچ از کشورهای ساکن و مقیم، سطح زندگی بالاتر در کشورهایی که به آن نقل مکان می کنند است. نمی توان به مسئله زبان و وجود درگیری های بین قومی اشاره نکرد. هر قومی می خواهد به زبان خود سخن بگوید، یاد بگیرد، از زبان مادری خود در زندگی روزمره استفاده کند. تلاش برای القای زبان یک قوم دیگر به مقاومت منجر می‌شود. اگر تأثیرگذاری بر اوضاع غیرممکن باشد، مردم به جایی خواهند رفت که زبان مادری آنها حداقل زبان رسمی و حداکثر زبان دولتی باشد. اگر چندین گروه قومی بزرگ در کشور وجود داشته باشد، این مشکل با ایجاد دو زبان دولتی رسمی حل می‌شود. به عنوان مثال - کانادا، دانمارک، بلژیک، هلند، ترکیه، فنلاند. درآسیای مرکزی تصمیم گرفتند راه دیگری را بروند. در تاجیکستان (و تا زمان معینی در قزاقستان)، زبان روسی زبان ارتباطات بین قومی است. اما، به دلیل چنان وضعیت فرسایشی، درگیری‌هایی بر اساس زمینه‌های زبانی به ویژه در قزاقستان بوجود آمد. در جمهوری قرقیزستان، زبان روسی به عنوان زبان رسمی ذکر شده است. در ازبکستان، ازبکی هم رسمی و هم زبان دولتی یکی هستند. با این حال، استفاده از زبان روسی مجاز است. می خواهیم به موارد زیر اشاره کنیم:

برای ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، با شمار روس‌های آنها، این امر موجه است. اما، در قیرقیزستان، و بویژه در قزاقستان، روس‌ها بخش قابل توجهی از جمعیت را تشکیل می‌دهند. در عین حال، تمام تلاش‌ها برای تحکیم وضعیت زبان روسی با شکست مواجه می‌شوند. علاوه بر مسائل سازگاری زبانی، مشکلاتی در سیستم پیوندهای قبیله‌ای وجود دارد که سده‌ها در آسیای مرکزی در حال توسعه بوده است، که تا حد معینی دربرابر تحرک های اجتماعی روس‌ها در دوره ساخت دولت های ملی بسته بود. بی انصافی خواهد بود که بگوییم گرایش های ملی گرایانه و ضد روسی در آسیای مرکزی غالب هستند، اما شهروندان عادی از ملیت روسی گاهی اوقات احساس غریبگی می کنند و تردید دارند که آیا آنها در سرزمین خود آینده ای دارند؟ درگیری های بین قومی موضوعی جداگانه است. فقط در سال های اخیر می توان موارد زیر را به یاد آورد (برای نمونه قزاقستان):

 1- ژانویه 2019. درگیری در کافه "روم باستان" در شهر «قاراغاندا» که در آن یک مرد قزاق توسط یک ارمنی کشته شد. این رویدادها بطور گسترده در کشورمنتشر شد و چندین کافه و رستوران در سراسر کشور مورد حمله قرار گرفتند. گردهمایی ها و تظاهراتی در این شهر با فراخوان اخراج ارامنه از کشور برگزار شدند.

 2- فوریه 2020. 11 نفر کشته، بیش از 50 زخمی، در روستاهای «ماسانچی»،«سورتوبه»،«آیقاتی» و«بولان باتیر» 25 خانه، 30  تاسیسات روستایی و 40 ماشین در آتش سوختند. درگیری بین قزاقها و «دونقانها».

 3- ژوئن 2020. روستای«شونژی» منطقه اویغور استان «آلماتی». چاقو کشی بین جوانان قزاق و اویغور.

4 - ژوییه 2020. روستای «کوزمزغیل» دهستان «شورناق» منطقه استان ترکستان. ساکنان محلی از «درگیری» بین جوانان قزاق و ازبک خبر دادند. این پرونده به یک نزاع دسته جمعی تبدیل شد. چهار نفر مجروح شدند.

5 -  در 27 اکتبر، درگیری بین دانش آموزان مدرسه در روستای «پنجیم»، منطقه «پانفیلوفسکی»، استان آلماتی رخ داد. عصر همان روز، بزرگ‌سالان وارد عمل شدند و شیشه‌های خانه‌ها و ماشین‌ها را در تعدادی از روستاها شکستند.

درگیری‌ها در سرزمین‌های جمهوری‌های دیگر کمی زودتر اتفاق افتاد. در سال 1989، در فرغانه، در آن زمان ازبکستان شوروی، درگیری‌هایی بین ازبک‌ها و ترک‌های«مسختی» (ترک‌های آهیسکا. ترک‌های مسختی جزئی از اقوام ترک‌های استانبولی که قبلاً در مسختی گرجستان ساکن بودند، هستند. زبان ترکان مسختی گویش ناحیه آناتولی شرقی است. مترجم) صورت گرفت که به قتل‌عام‌های دسته‌جمعی تبدیل شد. در سال 1990، در دوشنبه (تاجیکستان) یک قتل عام گسترده در محله های روس نشین رخ داد. 1990 و 2010 - «اوش» قرقیزستان: درگیری بین قرقیزها و ازبک‌ها. در اوایل دهه 1990، بسیاری از روسها تقریبا مجبور به فرار از جمهوری های آسیای مرکزی شدند، اموال خود را رها کردند یا آن را تقریباً به هیچ فروختند. خریداران اغلب خودشان ضمن تاکید بر اینکه در غیر این صورت آن را رایگان برمی دارند، قیمت آپارتمان را تعیین می کردند. تا بحال آماری از شمار کشته‌شدگان، معلولان، مفقودشدگان، روس‌های مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و افراد روسی‌زبان در جمهوری‌های آسیای مرکزی وجود ندارد. بدین ترتیب، دلایل زیادی برای کوچ و نقل مکان وجود دارد، اصلی ترین آنها زبان، سطح زندگی، درگیری های بین قومی است.

 

سرانجام

 

سخن پایانی این است که در آسیای مرکزی دولتهای تک ملیتی وجود دارند. کمی دیرتر همین سرنوشت در انتظار قیرقیزستان و قزاقستان است. در مورد تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان این امر با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی توجیه و مستدل می شود که اوضاعی پدید آمد که هم برشرایط اجتماعی- اقتصادی وهم بر کوچ گسترده و دسته جمعی به« میهن تاریخی» و هم به نسبت درصد ملیتها تاثیرداشتند. در قیرقیزستان و قزاقستان همه چیز بسیار پیچیده تر است. قیرقیزستان ضمن داشتن شمار زیادی ازبک در داخل خود که تعداد آنها در حال افزایش است می تواند چندملیتی باقی بماند، زیرا وابستگی خاصی به روسیه دارد. این را نمی توان در مورد قزاقستان، جایی که خروج روس ها ادامه دارد هم گفت. در این کشور هم ایدئولوژی رسمی و هم غیررسمی در جهت تشکیل ملتی با زبان قزاقستانی بعنوان شالوده و پایه آن مشاهده می‌شود. با توجه به تعداد زیاد درگیری‌های بین قومی، از جمله بر سر مسائل زبانی، وقایع مشابه آنچه در دهه 90 در تاجیکستان رخ داد ممکن است تکرار شود. این مسئله منجر به مهاجرت اجباری روس ها و احتمالاً یک جنگ داخلی طبق نمونه اوکراین می‌شد. حتی اگر این اتفاق نمی افتاد، آسیمیلاسیون روس‌ها بهمراه از دست دادن هویت فرهنگی و زبانی رخ می داد. اگر روسیه در قبال خروج روس‌ها از قزاقستان مانند سابق به موضع انفعالی خود ادامه دهد، این اتفاق خواهد افتاد. برای روسیه این تنها ضرورت تقویت حفاظت از مرزها در شرایط درگیری های بین قومی را در پی ندارد. همانطور که قبلا گفته شد، این امر بر کاهش گردش کالا و تجارت تاثیر می گذارد. منافع استراتژیک نیز مورد تهدید قرار خواهد گرفت: روسیه در استخراج اورانیوم در خاک قزاقستان مشارکت دارد، همچنین یک فرودگاه کیهان نوردی و سایت‌های آزمایش تسلیحات ضد موشکی وجود دارد. در قیرقیزستان - مشارکت در استخراج فلزات گرانبها از جمله برای تولید با دقت بالا ضروری هستند. کمک های بشردوستانه به کشورهایی که مانع طبیعی در برابر افراط گرایی مذهبی هستند، اجتناب ناپذیر است. در مورد ائتلاف‌های دفاعی نظامی دولت‌های تک ملیتی با سنت‌های فرهنگی و زبانی متفاوت (مثلاً با ترکیه، افغانستان)، این می‌تواند مستقیماً در مرزهای ما یک تهدید واقعی را ایجاد کند. بدین ترتیب، برای کشور ما و برای همسایگان ما در وجود قرقیزستان و قزاقستان، این یک ساختارتک دولتی نیست، بلکه یک ساختار چند قومیتی است که سودمند است. اما برای نتایج قابل قبول، نه تنها از سوی روسیه، بلکه از سوی همسایگان جنوبی ما به تمایل و حسن نیت نیاز است.

https://russtrat.ru/analytics/27-dekabrya-2021-0010-7778

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 821  - 13 بهمن 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت