یک چپ نمای فرانسوی بنام "اشکار" به اسم مارکسیسم حرف های مبتذلی می زند که
دستمایه چپ های سرگردان ایرانی نیز شده است. نظریات مبتذل و ارتجاعی امثال
"ژیلبرت اشکار" برای ما کمترین اهمیتی نداشت اگر کسانی در داخل و خارج
ایران طرفدار آن نبودند و گاه پشت این نظریات پنهان نمی شدند. ما نمی دانیم
نظرات این "چپ رادیکال ضد امپریالیست" با سوسیالیست های دست راستی و جنگ
طلبان آمریکایی در عمل و نظر چه تفاوتی دارد ولی می دانیم که وی تزهایی را
بیان می کند که بخشی از "چپ" ایرانی چهل سال است زیر لب زمزمه می کند و
البته جرات نمی کند به این صراحت بگوید و خود را افشاء کند. طرفداران
ایرانی "اشکار" که برای نظریات ارتجاعی او هورا می کشند باید به پیامدهای
این نظرات و تحقق احتمالی آن برای ایران پاسخگو باشند و موضع خودشان را در
برابر این "تزها" بیان کنند:
- آیا موافق دعوت از آمریکا و ناتو برای حمله به ایران بعنوان دفاع از مردم
ایران هستند؟
- آیا فکر می کنند حمله ناتو و آمریکا به ایران "بهای آزادی از دیکتاتوری"
است؟
- آیا موافق تشویق به جنگ داخلی در ایران یا تبدیل یک شورش به جنگ داخلی در
ایران هستند؟
- آیا موافق حمایت از امپریالیسم آمریکا تحت عنوان امپریالیسم "مترقی تر"
برای مثال در جنگ اوکراین می باشند؟
- آیا معتقدند که اصول ضد امپریالیستی نباید مانع دعوت به تجاوز امپریالیسم
به ایران باشد؟
اینها پرسش هایی است که هواداران پیروزی ناتو در اوکراین - نه برای سرنوشت
جنگ در اوکراین که پاسخگوی آن خواهند بود- بلکه برای سرنوشت و آینده مردم
ایران دیر یا زود ناگزیرند بدان پاسخ دهند.
این سئوالات به نوعی در برابر اصلاح طلبان و کسانی که خود را ملی (حال
مذهبی و یا غیر مذهبی) معرفی می کنند نیز می شود، گرچه در این مطلب مخاطب
"چپ"های شرمگین ایران است.
جنگ روسیه علیه گسترش ناتو و فاشیسم در اوکراین هم جهان را تقسیم کرده و هم
نیروهای "چپ" را. چپ نماهای واپسگرای طرفدار ناتو و "امپریالیسم مترقی
آمریکا" ناگزیر شده اند بیش از پیش چهره خود را آشکار کنند. "حزب نوین ضد
سرمایهداری" در فرانسه یکی از این جریان هاست که نامزد آن در انتخابات
اخیر ریاست جمهوری فرانسه کمتر از یک درصد رای آورد. از نظریه پردازان این
حزب که وبسایت آن او را "کارشناس بزرگ امور سوریه، لیبی و استراتژی در
خاورمیانه" معرفی می کند، و اکنون سردمدار مبارزه با حمله "امپریالیستی"
روسیه علیه اوکراین شده فردی است بنام "ژیلبر اشکار". وی در مقاله ای تحت
عنوان "اصول کلی مواضع چپ رادیکال ضدامپریالیست در زمینهی جنگ اوکراین"
(که سایت "نقد اقتصاد سیاسی" آن را فورا به زبان فارسی برگردانده تا
خوانندگان فارسی زبان از خزعبلات چنین نظریه پردازی محروم نشوند) چنین می
نویسد:
«سرنوشت تهاجم روسیه به اوکراین، گرایش سایر کشورها به تجاوز را رقم خواهد
زد. اگر این تهاجم به نوبهی خود شکست بخورد، تأثیر آن بر همهی قدرتهای
جهانی و منطقهای بهغایت بازدارنده خواهد بود. اگر موفق شود، یعنی اگر
روسیه موفق شود اوکراین را زیر چکمههای روسیه “رام” کند، تأثیر آن فروریزی
وضعیت جهانی به سمت قانون بیمهار جنگل خواهد بود و به خود امپریالیسم
آمریکا و متحدانش برای از سرگیری مواضع تهاجمیشان جسارت میبخشد... ما
طرفدار تحویل بیقیدوشرط تسلیحات دفاعی به قربانیان تجاوز – در این مورد به
دولت اوکراین که با تهاجم روسیه به خاک خود میجنگد – هستیم... درخواست
عقبنشینی روسیه شامل هر سانتیمتری از خاک اوکراین میشود – شامل منطقهای
که روسیه در سال 2014 به آن حمله کرد...»
بطور خلاصه ژیلبرت اشکار خواهان آن است که ناتو به فاشیست های اوکراین سلاح
برساند تا آنها بر علیه روسیه پیروز شوند، جمهوری های کریمه و دنتسک علیرغم
خواست و اراده مردم آن به دولت فاشیستی اوکراین باز گردد و مدعی است که این
موجب "بازدارندگی همه قدرت های جهانی و منطقه ای" خواهد شد. احتمالا آمریکا
و انگلستان و اروپا و ناتو برای همین که روسیه ببازد و بعد آنها "بهغایت"
بازدارنده شوند به فاشیست های اوکراینی سلاح می رسانند یا دولت روسیه را
تحریم می کنند!
مواضع اشکار موجب نگرانی یکی دیگر از همفکران او بنام "الکسی کالینیکوس"
شده که جنگ اوکراین را "جنگ امپریالیستی" نامیده. به گفته کالینیکوس این یک
جنگ امپریالیستی یا بین امپریالیستی است. یعنی نباید از پیروزی هیچ یک از
طرفین دفاع کرد. در حالیکه مواضع اشکار موجب دفاع از اوکراین و در نتیجه
درخواست پیروزی ناتوست... »
ما به نظرات و بحث های مبتذل میان اینگونه روشنفکران "چپ" و هواداران
ایرانی آنها (عمدتا در خارج از کشور) کاری نداریم. مسئله اینجاست که اشکار
برای پنهان کردن مواضع خود در حمایت از آمریکا و ناتو چندین بار به مواضع
"چپ رادیکال ضد امپریالیست" یعنی خودش در جنگ عراق اشاره می کند که بله ما
چپ رادیکال در عراق چنین گفتیم و چنان کردیم. ولی یک کلام درباره اینکه در
موقع حمله آمریکا و ناتو به لیبی و سوریه در کجا ایستاده بوده اشاره نمی
کند. موضوع این مطلب بررسی این مسئله و نشان دادن ماهیت واقعی امثال ژیلبرت
اشکار و دلایل روسیه ستیزی و حمایت امثال او از امپریالیسم آمریکا و
ناتوست.
ابتداء ببینیم اشکار درباره بمباران لیبی توسط ناتو چه می گوید. وی در سال
2013 چنین می نویسد: «اثری که ایالات متحده بر روی حوادث کنونی لیبی دارد
بسیار محدود است.» اثر محدود یعنی بیماران هشت ماهه لیبی و سپس کشتن قذافی
و تبدیل کردن لیبی به ویرانه ای که هنوز دولت دارای حاکمیت ندارد.»
در جای دیگر برای توجیه دعوت از ناتو برای حمله به لیبی چنین دروغپردازی می
کند:
«حمله نیروهای قذافی مسئله ای مربوط به ساعات و روزهای آینده است. ما نمی
توانیم بنام اصول ضد امپریالیستی مخالف اقدامی باشیم که مانع از قتل عام
غیرنظامیان می شود.» اشکار هم مانند هواداران ایرانی اش مایل نیست کمترین
اسمی از "اصول ضد امپریالیستی" برده شود. ضمن اینکه امروز می دانیم که اصلا
حمله ای در کار نبوده و ادعای حمله و کشتار که به قذافی نسبت داده می شد
بهانه ای برای حمله نظامی به لیبی بوده است. اشکار آن روز هم درست در
همانجایی ایستاده بوده که امروز ایستاده است یعنی در کنار ناتو و نیروهای
امپریالیستی.»
و در جای دیگر: «امروز این احساس حاکم است که به هرحال این مداخله خارجی
(منظور بمباران لیبی توسط آمریکا و فرانسه و ناتوست ر.ت) مانع از سرکوب
شورش در لیبی شد که اگر چنین می شد جریان انقلاب در همه منطقه عرب پایان می
یافت. مداخله خارجی به شورشیان لیبی امکان داد که کشور خود را از چنگال
دیکتاتوری خونین خود با هزینه ای کمتر از آنچه عراقی ها برای آزادی از رژیم
استبدادی صدام حسین پرداختند آزاد کنند»! یعنی در واقع ناتو با حمله و
بمباران لیبی کمک کرد به جریان انقلاب در منطقه عربی! ضمن اینکه ناتو کمک
کرد که شورشیان لیبی با هزینه ای کمتر از عراق از شر "دیکتاتوری خونین"
قذافی راحت شوند. واقعا این سران ناتو و آمریکا و اروپا خیلی احمق هستند و
معلوم نیست چرا می آیند لیبی را بمباران می کنند که جریان انقلاب در منطقه
عربی پایان پیدا نکند یا با ارسال سیل سلاح به اوکراین می خواهند کاری کنند
روسیه شکست بخورد که خودشان در آینده باز دارنده شوند؟ یا شاید هم جناب
اشکار مخاطبان خود را خیلی احمق تصور کرده یا از میان آنها جمع کرده؟ »
هذیان گویی های ژیلبر اشکار پایانی ندارد: «من درک می کنم که شورشیان لیبی
ناگزیر شدند که خواهان حمایت خارجی شوند تا بتوانند مانع از کشتاری شوند که
اگر نیروهای قذافی می توانستند به سنگرهای شورش در بنغازی و مسیراط و دیگر
جاها حمله کنند مرتکب می شدند. به هر حال شورشیان نمی توانستند با امکانات
خود مانع چنین حمله ای شوند. ما همه مسئولیت را متوجه قذافی می دانیم و او
بود که شرایط دخالت خارجی را فراهم کرد.» البته این فقط مال لیبی و سوریه
است واگرنه در اوکراین فاشیست های اوکراین شرایط دخالت روسیه را فراهم
نکردند و همه مسئولیت ها متوجه روسیه و پوتین است.
اشکار در سال 2013 در مقاله ای درباره سوریه زمانی که آمریکا رسما خواهان
تقسیم سوریه به چند کشور شده بود چنین اظهار نظر می کند: «واشنگتن خواهان
تجزیه هیچ کشوری نیست ...» و در جای دیگر: «قدرت های غربی نمی خواهند حمایت
جدی – بخصوص نظامی – به هیچکدام از نیروهای اپوزیسیون داشته باشند زیرا به
هیچکدام از آنها اعتماد ندارند.» در اکتبر 2013 درباره سوریه دوباره چنین
می نویسد: «حتی اگر شورش ها توسط نیروهای اسلامی رهبری شده باشد نباید در
موضع ما تغییری دهد» و بالاخره در مارس 2014 این نظریه پرداز تاریک اندیش
که بنام مارکسیسم و انقلاب حکم صادر می کند چنین می گوید: «انقلاب سوریه
نمی تواند توسعه پیدا کند مگر آنکه به جنگ داخلی تبدیل شود.» وی علاوه بر
آنکه منکر نقش کشورهای غربی و امپریالیستی در سوریه و گروه های اسلامی از
نوع داعش است بلکه خواهان جنگ داخلی در سوریه نیز هست یعنی همان چیزی که به
کمک آمریکا و فرانسه و ناتو انجام شد و حاصلش ویرانی کامل سوریه بود.
"انقلابی بزرگ و سازش ناپذیر" که به کمتر از پیروزی ناتو در اوکراین رضایت
نمی دهد درباره سوریه چنین می گوید:
«بی میلی که امروز از جانب کشورهای غربی و منطقه ای برای دخالت مستقیم می
بینیم، می تواند درصورتی که فردا این درخواست بنام اپوزیسیون انجام شود
تغییر پذیرد.» بنابراین کشورهای غربی و ناتو اصولا بی میل بودند برای دخالت
در سوریه مگر اینکه بنام اپوزیسیون سوری آنها را دعوت کنیم که در اینصورت
موضعشان تغییر خواهد کرد. »
اشکار به کسانی که از مداخله روسیه برای حمایت از سوریه در برابر ناتو
پشتیبانی می کنند حمله می کند و می گوید:
«پوتین، خامنه ای، قذافی یا اسد را اینها "ضد امپریالیسم" می دانند حتی اگر
حکومت هایی باشند که بنابر ابتدایی ترین معیارهای دموکراسی و برابری
اجتماعی باید آنها را نفرت انگیز دانست.»
در واقع این نظرات اشکار است که نفرت انگیز است. وی برای توجیه پشتیبانی
خود از حملات غرب و ناتو به لیبی و سوریه صورت مسئله را عوض می کند. بحث بر
سر این نیست که اسد یا قذافی ضد امپریالیست هستند یا نه، بحث بر سر آن است
که ناتو و آمریکا به کشورهای آنها حمله کرده و می خواهد آنها را تجزیه و
ویران کند. بحث بر سر مقابله با تجاوز کشورهای امپریالیستی برای غارت نفت و
منابع لیبی است. جالب آنجا که اشکار همین معیارها را درباره دولت فاشیستی
اوکراین به کار نمی بندد و در آنجا خواهان پیروزی ناتو بر روسیه است.
اشکار بالاخره حرف دل خود را صریح چنین می زند
"از نظر سیاسی و اجتماعی ایالات متحده مترقی تر از روسیه پوتین است." این
لب کلام است. در یک کلام او طرفدار امپریالیسم "مترقی" امریکاست. نگران آن
است که مبادا این امپریالیسم مترقی آمریکا شکست بخورد، حالا می خواهد در
سوریه یا لیبی باشد یا در اوکراین.»
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|