سر مقاله راه توده 868 آشکار شدن زمزمه های مهم تغییر سمت گیری اقتصادی ایران |
یاسر جبرائیلی رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. ایشان هفته گذشته در گفتگویی با برنامه جدال شرکت کرد و مطالبی را درباره سمتگیری اقتصاد ایران مطرح کرد که بازتابی گسترده یافت که نظر به جایگاه وی در مجمع تشخیص مصلحت دارای اهمیت است. ما به گذشته و حواشی که درباره آقای جبرائیلی مطرح می شود کاری نداریم. بحث بر سر نقدها و راه حل هایی است که وی بعنوان یک مقام رسمی ارائه می دهد. جبراییلی دراین گفتگو بر نقش مخرب بانک های خصوصی، بر ضرورت مبارزه با مافیاها و تغییر سمتگیری اقتصاد ایران بسود رفع نیازهای مردم و توجه به قشرهای تهیدست جامعه مطرح کرد که درست است. مهمترین نکته سخنان وی تاکید بر ضرورت بازگشت ارز حاصل از صادرات به کشور و مصرف آن تحت نظر حاکمیت برای تامین منافع عمومی است. در واقع نیز به نظر وی کالایی که در داخل یک کشور تولید میشود، صرفاً حاصل دسترنج تولیدکننده نهایی آن کالا نیست. مجموعه متعددی از عوامل دست به دست میدهند تا یک کالا تولید شود. تولیدکننده، از زیرساختهای کشور نظیر آب و برق و جاده و سوخت استفاده میکند، از سرمایه نیروی انسانی که در داخل کشور تربیت شده، بهره میبرد؛ امکان سرمایهگذاری و تولید را مدیون امنیتی است که توسط نیروهای نظامی کشور ایجاد میشود؛ از مواد اولیهای استفاده میکند که از معادن کشور استخراج میشود و دهها عامل دیگر. هدف از فراهم شدن این امکانات ملی برای تولیدکننده این است که محصول تولید شده، نیازهای مصرفی مردم را رفع کرده و رفاه ملی را افزایش دهد. در این میان، تولیدکننده نیز بابت زحمتی که کشیده و ارزش افزودهای که خلق کرده، پاداش میگیرد. وقتی محصولات نهایی، از این چرخه تولید و مصرف خارج میشود -یعنی صادر میشود، بدین معناست که مردمی که در حلقههای مختلف زنجیرههای تولید ملی نقشآفرینی کردهاند، از حاصل کوشش خود محروم شدهاند و منابع، امکانات و سرمایههای ملی صرف رفع نیاز و افزایش رفاه اتباع خارجی شده است. این استدلال درست است و باید سیاست های صادراتی زیر نظر دولت قرار گیرد و ارز حاصل از صادارت متعلق به دولت است. البته صادرکننده اگر صادرات او لطمه به منافع ملی و اقتصاد کشور نمی زند باید سهمی متناسب با نقش خود بدست آورد. ولی ارز حاصل از صادرات متعلق به کل مردم است. نکته در اینجاست که این راهبرد، یعنی رفتن به جنگ با سرمایه داری تجاری و اتاق بازرگانی یعنی مرکز ارتجاع در کشور که همسو با مافیاهای داخل حکومت حرکت می کند و تامین کننده مخارج عمده روزنامه های کشور است. البته جبراییلی نکات دیگری را درباره ضرورت کنترل نرخ ارز، یا تثبیت قیمت کالاها، یا تداوم پرداخت یارانه انرژی و غیره مطرح کرد که مخالف نظر برخی دیگر از اصولگرایان منتقد است. از جمله عطا بهرامی از اندیشکده تحریریه ضمن هم نظری درباره نقش ویرانگر بانک های خصوصی در وضعیت کنونی کشور، نقدهایی را بر این بخش از نظرات وی مطرح کرد. این گفتگو مهم است چون میان دو بخش اصولگرایان است که هر دو بنوعی نگاهی انتقادی دارند و هر دو در حاشیه دولت کنونی و دستگاه قدرت حضور دارند و نقدی های خود را بیان می کنند. این نقدها نشان می دهد که بحث ها حتی خیلی جدیتر از دوران حاکمیت اصلاح طلبان بر دستگاه دولتی وارد است. در کنار این دو، گروه سومی وجود دارد که منتقد سیاست های اقتصادی سه دهه اخیر است و عمدتا توسط فرشاد مومنی و حسین راغفر نمایندگی می شود که به اردوگاه اصولگرایان تعلق ندارند ولی در بیشتر موارد با نظرات این یا آن گروه موافقند. هم سخنان جبراییلی و هم فعالیت های اندیشکده تحریریه نشان می دهد که در حاکمیت بحث بر سر بحران اقتصادی بعنوان پاشنه اشیل حکومت جدیست و بدنبال یافتن راه حل برای آن هستند. جبراییلی ظاهرا برای دفاع از راه حل های خود در گفتگوی با جدال اقتصاددانان نولیبرال کشور را به مناظره دعوت کرد که بنظر ما دعوت بدون وجهی است. آنچه اکنون بدان نیاز است بجای مناظره با نولیبرال ها گفتگو با کسانی است که در اصول با آنها هم نظری وجود دارد تا بتوان به یک راه حل مشترک رسید. بیش از مناظره با اقتصاددانان نولیبرال یا لیبرال اکنون گفتگو میان این سه جریان لازم است که در اصول با هم مشترک هستند، یعنی تاکید بر نقش مخرب بانک های خصوصی، تاکید بر ضرورت کنترل درامد حاصل از صادرات ارز، ضرورت مبارزه با مافیاهای اقتصادی، ضرورت تغییر سمتگیری اقتصاد کشور بنفع توده مردم و مشابه آن. مهم نیست که این یا آن گروه طرفدار سیاست های اقتصادی دوران موسوی، احمدی نژاد یا شخص رییسی بوده اند یا هستند. مهم این است که اگر اینان که همگی خود را منتقد سیاست های سه دهه اخیر در این یا آن بخش می دانند با هم به یک تفاهم بر سر راه حل های فوری برونرفت اقتصاد ایران از بحران دست یابند. این راه حل ها وزن و اعتباری جدی تر پیدا می کند، وقتی نشان داده می شود که مسئله اصلی پیروزی این بر آن نیست بلکه هدف رفع مشکلات مردم است و در مردم این امید را ایجاد می کند که می توان به وضع کنونی خاتمه داد. در این صورت است که مشارکت توده مردم در حل مسائل اقتصادی که کلید اصلی برونرفت از بحران است ممکن خواهد شد. بجای مناظره با اقتصاددانان حامی سیاست های سه دهه اخیر باید منتقدان آن سیاست ها در کنار هم بنشینند و گفتگو کنند و به یک تفاهم دست یابند. کوشش برای تغییر در سمتگیری اقتصاد ایران را می توان از اینجا آغاز کرد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 868 - 12 بهمن 1401