راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

 "فوکویاما"
در تاریخ دفن شد!

«سویاتوسلاو کنیازوف»
بنیاد فرهنگ استراتژیک
ترجمه- کیوان خسروی


«فرانسیس فوکویاما»، یکی از اندیشه پردازان لیبرالیسم رادیکال معاصر، آشکارا رؤیاها و خیال اندیشی های یک جامعه جهانی را به خاک سپرد و ضرورت بکارگیری و تعمیم یک الگوی سیاسی نو را اعلام کرد. در همان سال 1989، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به فروپاشی خود نزدیک می شد، «فرانسیس فوکویاما»، ژاپنی-آمریکایی که برای وزارت خارجه آمریکا کار می کرد، مقاله ای در مجله «نشنال اینترست» زیر نام «پایان تاریخ؟» منتشر کرد و پیام آور استقرار ناگزیر یک مدل لیبرال- دمکراتیک جهانی و بدون جایگزین در سراسر جهان بود. تاریخ جهان، به گفته «فوکویاما»، باید در همین جا به پایان می رسید. سه سال بعد، «فوکویاما» این مقاله را در کتاب « پایان تاریخ و آخرین انسان» وسعت بخشیده و به تفصیل بیان کرد. وی در این کتاب، حاکمیت و پیروزی جهانی لیبرال دموکراسی را اعلام داشت و اعلام کرد که تضادها و رویارویی های ایدئولوژیک، فلسفه و هنر وابسته به گذشته هستند. «واپسین » انسان یا پسا تاریخی «فوکویاما» موجودی است که نه به چیزی باور دارد و نه به چیزی جز آسایش خود می اندیشد. یکی دیگر از ویژگی‌های «واپسین انسان» - او توانایی آزمودن کرامت و احترام را از دست داده است. از نظر «فوکویاما»، در این تکامل اجتماعی- فرهنگی گونه «انسان خردمند و دوراندیش» باید به پایان برسد. پیشگو و بشارت دهنده «پایان تاریخ» برای گلوبالیستهای نئولیبرال دهه 1990 بصورت پرستیژ و مرجعی بلامنازع باقی ماند. با این وجود، در اوایل دهه 2000، مسلم شد که پیشگویی و غیب گویی های نئولیبرال ها عملی نمی شوند. بازسازی "غیر لیبرالی" روسیه آغاز شد، موفقیتهای مدل اقتصاد سیاسی چین آشکار شد و جهان اسلام به سمت مخالفت بسیار رادیکال با غرب پیش ‌رفت. ترس و دهشت ایدئولوژیکی در اروپا نیز در حال غلیان بود. حتی لیبرال‌های همفکر به ریشخند «فوکویاما» را «کاساندرا بدکار و گناهکار» نامیدند. بحران گلوبالیسم لیبرال حتی در شرایط رویدادهای اخیر اوکراین نیز واضح تر نمایان شد. اتحاد گسترده دموکراسی‌های غربی و دمیدن به نئونازیسم از نوع «باندرا»، که در خصومت با روسیه و هر آنچه روسی بود، نقش داشت، «فوکویاما» را به یک تحول ایدئولوژیک مهم سوق داد. این تلاش دوباره ای است برای تحمیل و بار کردن ایده پایان تکامل تاریخ، اما در شکل و قالب لیبرالیسم ملی (نام دیگری برای ناسیونال سوسیالیسم سالهای دهه 1930).
در شماره ماههای مه- ژوئن سال 2022«فارین آفرز» مقاله «فوکویاما» بنام « لیبرالیسم نیازمند ملت است» نمایان شد. شخصی که زمانی اعلام می‌کرد «پایان تاریخ» فرارسیده است، اکنون ناگزیر است اقرار کند که خود ماهیت لیبرالیسم از نظر روحی معیوب است، خلأ ایدئولوژیک ایجاد کرده و جامعه بشری را از هم جدا و تقسیم می‌کند. در نمونه اوکراین، «فوکویاما» ترکیبی از لیبرالیسم و ناسیونالیسم (نازیسم) دارد. او می نویسد: «آنها [اوکراینی ها] تلویحا اشاره کردند که... آماده اند برای آرمان های لیبرال بمیرند(س. ک.؟؟؟) اما تنها زمانی که این آرمان ها ریشه در کشوری داشته باشند، که آنها بتوانند آن را کشور خود بنامند». یک ژاپنی آمریکایی که در آن سوی دنیا زندگی می‌کند، ناگهان در بین «نئوباندریست‌ها» تمایل به مردن برای «آرمان‌های لیبرال» را کشف می کند. اگر پیشتر آزار و اذیت و قتل روزنامه‌نگاران در اوکراین، حبس بدون محاکمه و تحقیقات به اتهام خیانت به دولت، شکنجه زندانیان و سرکوب هر همفکری مورد توجه غرب قرار نمی‌گرفتند، اکنون غرب از زبان «فوکویاما» اعاده حیثیت اخلاقی از سازمان و تشکیلات پسا میدان اوکراین را ارائه و پیشنهاد می‌کند. گویا که اهداف لیبرالیسم «کاملاً با جهانی که به دولتهای ملی تقسیم شده، سازگار است» و «مستلزم جستجوی تضاد بین جهان گرایی لیبرال و ضرورت دولتهای ملی نیست». «بوریس روژین» وبلاگ نویس نطریه تکامل یافته «فوکویاما» را چنین تفسیر می کند:«"فوکویاما"آوازه خوان «پایان تاریخ» دوباره کفش‌هایش را عوض کرده و برای جایگزینی آسیب دیدگان فروپاشی تاریخی گلوبالیسم و نئولیبرالیسم بکارگیری و تعمیم ایدئولوژی ناسیونال لیبرالیسم را پیشنهاد می‌کند. بخوانید: صدور کنونی فاشیسم، که خود را زیر پوشش مانتراهای( نوعی سرود یا ذکر در آیین هندو. مترجم) قدیمی درباره لیبرالیسم، ضرورت ناسیونالیسم سیستماتیک و یک دولت مقتدر جا می زند. اما در مورد جهان گرایی نئولیبرالی که در 30 سال گذشته بقیه جهان را تغذیه کرده‌، چه می‌توان گفت؟ همین، که او دیگر نیست. در یک خندق تاریخی سقط شد. اکنون ناگزیر باید ساختارهای ایدئولوژیکی مانند ناسیونال لیبرالیسم را ابداع کرد». خوب، نازیسم و لیبرالیسم آنقدرها که برخی فکر می کنند از هم دور نیستند. امروز این امر آنچه که در اوکراین روی می دهد و بطور کلی در «گرفتاری و دردسر اوکراین» که جامعه غربی را فراگرفته است، تأیید می‌شود. و تنها یک جایگزین فرهنگی- تاریخی می تواند بشریت را از روایت جدیدی از "پایان تاریخ" نجات دهد و به نظر می رسد روسیه در سال 2022 فرصت تشکیل آن را پیدا کرده است.
https://www.fondsk.ru/news/2022/05/15/nacional-liberalizm-kak-novaja-versija-konca-istorii-56190.html



















 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 840  - 22 تیرماه 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت