راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

قانون اساسی

انقلاب 57 را

پرچم جنبش

تغییرات کنیم!

هامون سرمدی - 5

  

راست محافظه کار ایران به خوبی می داند که امپریالیسم در سه دهه گذشته و در پرتو سیاست های سرکوبگرایانه و ضد مردمی حکومت توانسته با دفاع سالوسانه از حقوق بشر و آزادی های اجتماعی بخش مهمی از مردم ایران و بویژه نسل جوان را مانند مردم اتحاد شوروی در دهه هشتاد میلادی به خود متمایل کند و  حاضر نیست که این سرمایه گرانبها را در دفاع از یک حکومت «فناتیک» مذهبی برباد دهد و این حکومت را تنها تا جایی حمایت و تحمل می کند که از سوی یک جنبش واقعا ضد امپریالیست و آزادیخواه تهدید شود و در غیاب چنین نیرویی در اولین فرصت آن را با یک حکومت قابل اعتماد وابسته به خود, جایگزین می کند.   به همین سبب است که  راست حکومتی ایران تلاش می کند که فقط تا آن اندازه به روسیه و چین نزدیک شود که خطر حمله نظامی غرب را کاهش دهد ولی نمی خواهد که این نزدیکی به اندازه ای باشد که ساختار مافیایی و غارت سرمایه داری تجاری ایران را بر هم بزند و یا سبب گسترش اندیشه های دموکراتیک و ضد امپریالیستی بشود. در واقع رفتار راست حکومتی در این مورد مصداق بارز اصل فقهی «اکل الحم المیت» است یعنی در حالت اضطرار و ترس از مرگ بر اثر گرسنگی, می توان تنها به اندازه ای از لاشه انسان مرده خورد که خطر مرگ از گرسنگی برطرف شود.  در همین  راستا است که حکومت این سیاست لرزان را با کمک شیوه های گوناگون به پیش می برد.  از یک سو با عضویت در پیمان شانگهای و بستن قرارداد با روسیه و چین و نمایش «نگاه به شرق» به غرب پیام می دهد که فکر حمله نظامی و سرنگونی حکومت را از سر بیرون کند و با او کنار بیاید و از سوی دیگر با سیاست های نیم بند و سکوت در مورد این روابط, بستر مناسب را برای شایعه پردازان روسیه ستیز و چین ستیز داخل و خارج فراهم می کند تا فضای ضد روسی و ضد چینی در کشور همچنان ملتهب بماند و با کمک راست نئولیبرال و فشار افکار عمومی رابطه با این کشورها به پیش نرود و ابتر بماند. در حالی که اگر حکومت در گرایش به شرق جدی بود می توانست از کمک های چین و روسیه در دور زدن تحریم های غذایی و دارویی به مردم گزارش بدهد تا مردم دوست و دشمن خود را بهتر بشناسند. مشابه همین سیاست در زدودن اندیشه های دموکراتیک و انقلابی نیز از سوی محافظه کاران حکومت به پیش برده می شو.  در ماجرای بیماری همه گیری کرونا آشکار شد که کشور کوبا چند دهه است که با انستیتو پاستور ایران برای تولید واکسن های مختلف از جمله هپاتیت همکاری داشته که در رسانه های ایران هر گز بازتابی نیافته است و این فقط به این دلیل بوده که مردم ایران را از دوستی و همدلی با کشور انقلابی کوبا بازدارند. همین سیاست ضد انقلابی راست محافظه کار انقلابی نما است که در یک گام به فردی مشکوک که یک پا در بیت رهبری و پایی دیگر در دانشگاه تهران به عنوان استاد دارد, ماموریت می دهد که آزادانه در وصف رضا شاه کتاب بنویسد و در گام دیگر آرشیو «صدا و سیما» را در اختیار همتای خود در انگلیس قرارمی دهد تا با استفاده از فیلم های تبلیغاتی دوران پهلوی «تونل زمان» درست کند و مردم دلزده از برنامه های کسل کننده صدا و سیما را به تماشای «من و تو» ترغیب کند تا بانگ « رضا شاه روحت شاد» را در خیابانهای شهرهای ایران طنین انداز کند. در ادامه همین چپ زدایی و تحریف تاریخ است که صدا و سیمای تحت تسلط  راست محافظه کار با غارت صندوق ذخیره فرهنگیان به  عوامل خود تحت عنوان «شبکه خانگی»,بودجه و اختیار می دهد که با ساختن سریال هایی مانند «شهرزاد» و «خاتون» و ..اندیشه های جوان کشور را مسموم کنند.

 پیوندهای میان این سه گروه غربگرا بسیار بیش از رقابت میان آنهاست. آبشخور هر سه گروه سرمایه داری تجاری است. همه آنها در دشمنی با استقلال آزادی دموکراسی و عدالت اجتماعی همداستانند. آنها رقیب یکدیگر هستند ولی در مواجهه با مردم به یاری یکدیگر می شتابند و از هم پشتیبانی می کنند.   برای سرمایه داری تجاری ایران آنچه مهم است حفظ ساختار کنونی اقتصادی یعنی فروش نفت و مواد خام و واردات کالا از خارج و به ویژه کشورهای غربی است و این همسو با خواست کشورهای امپریالیستی است که به کشور ما به مثابه تامین کننده مواد خام ارزان برای صنایع خود و بازار فروش محصولات تولیدی خود می نگرند و از این رو هر دو دشمن تولید و ایجاد اشتغال در ایران هستند که در شکل سیاسی به دشمنی آنها با نیروهای خواهان استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی می انجامد. برای سرمایه داری تجاری ایران بی تفاوت است که یک تاج بر سر یک عمامه بر سر یک چکمه پوش نظامی و یا یک فکل کراواتی بر کشور حاکم باشد. آنچه مهم است خفظ این ساختار فاسد ضد ملی و ضد مردمی است و تجربه نشان داده که این طبقه برای حفظ این ساختار حاضر است که به هر نوع خیانت و جنایتی دست بزند. از یک سو از طریق«راست محافظه کار» یک دزد یا نالایق را در مدیریت خود روسازی جای می دهد تا خودروهای بی کیفیت و گران را به بازار سرازیر کند و از سوی دیگر از طریق بلندگوهای خود در راست نئولیبرال طرفدار بازار آزاد» برای حل این مشکل بستن کارخانه و واردات خودرو با کیفیت غربی را پیشنهاد می کند. در راه حل های راست طرفدار بازار آزاد جایگزینی مدیریت فاسد و نالایق با یک مدیریت سالم و متخصص در صنعت خورو سازی و سایر بخش های صنعتی و کشاورزی جایی ندارد. برای این طبقه اهمیتی ندارد که کارگران بیکار شده باید غذای خود را در سطل زباله جستجو کنند و یا هزاران کودک کار به جای رفتن به مدرسه به گلفروشی و تفکیک زباله مشغولند. ولی از آنجا که خواست این طبقه طفیلی در تضاد با خواست اکثریت جامعه است, بصورت گروه ها و دسته های گوناگون و به ظاهر مخالف همدیگر ظاهر می شود و با ایجاد هیاهو و غوغا و جنگ زرگری می کوشد افکار عمومی را از مشکلات اصلی منحرف  و با ایجاد جبهه های فرعی  مردم را به مسائل بیهوده مشغول کند و به هر طریقی جامعه ایرانی را در مدار غرب نگه دارد.           در سالهای اخیر و با رشد اینترنت و شبکه های اجتماعی علاوه بر گروه های شناخته شده اصلی یاد شده سایت ها و گرو ههای مشکوک زیادی  مانند «کوچه»، «سرانه» و ویدئو سازان حرفه ای  نیز به این کارزار غرب گرایی پیوسته اند و با هیاهو و جنجال آفرینی به ایجاد فضای غبار آلود سیاسی کشور دامن می زنند. با حوادثی مانند ترورهای دانشمندان اتمی, دزدی اسناد در تورقوزآباد و انفجارهای پی در پی در مراکز نظامی و صنعتی کشور نفوذ گسترده سازمان های جاسوسی غرب اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس در تار و پود دستگاه های امنیتی و اداری کشور, انکار ناپذیر است و دیگر نمی توان مانند گذشته با زدن برچسب «توهم توطئه» فعالیت و نقش آفرینی آنان را انکار کرد. در کنار آن به کمک پول و پشتیبانی ارتجاع داخلی و خارجی و سازمانهای جاسوسی بیگانه کشور ما به جولانگاه ترویج اندیشه های ضد ملی و  ضد انقلابی دشمنانش  تبدیل شده و پیوسته گروه های بیشتری از مردم را با ترفند های گوناگون منفعل و یا با خود همراه می کند و هشدارهای پراکنده نیروهای میهن دوست و آزادیخواه در میان امواج سهمگین رسانه ای و تبلیغاتی غرب و متحدان و جیره خواران آن گم می شود و به گوش نمی رسد. نیروهای راستگرا با اجرای سیاست های دیکته شده از سوی امپریالیسم در کشور و با سیاست های سرکوبگرایانه خود کشور را به بن بست و مردم را خشمگین و ناراضی کرده اند بطوری که امروز نارضایتی در تمامی جامعه گسترش بی سابقه ای یافته است ولی به دلیل ضعف نیروهای انقلابی و تر فندهای ماهرانه راستگرایان و بازوهای رسانه ای و تبلیغاتی آنها سرریز این نارضایتی عمومی در حهت تقویت نیروهای راستگرا عمل می کند. به عبارت دیگر بوجود آورندگان وضع موجود توانسته اند که با حیله و تزویر، جنبشی را که بر ضد خود آنها و سیاست های آنها شکل گرفته بر علیه نیروهای انقلابی و منافع مردم هدایت کنند. راست سلطنت طلب، راست محافظه کار و راست نئولیبرال و پشتیبانان خارجی آنها توانسته اند که در اتحاد با یکدیگر، وضعیت اسف بار کنونی را ثمره و آرمان انقلاب بهمن ۵۷ جا بزنند .راست سلطنت طلب و نئو لیبرال تبلیغ می کنند که «انقلاب برای حجاب اجباری وحذف موسیقی و اجرای احکام شریعت  و مبارزه با منکرات بود» و از این رو  با آن مخالفند و راست محافظه کار هم می گوید که «انقلاب برای حجاب اجباری وحذف موسیقی و اجرای احکام شریعت و مبارزه با منکرات بود» و به همین دلیل موافق انقلاب و امثال مصباح یزدی و علم الهدای مظهر انقلاب هستند. هر دو یک چیز را می گویند و تبلیغ می کنند و در تحریف انقلاب و آماج های آن ذینفع و همداستانند و در این بازی دوطرفه و هیاهوی گوشخراش نیروهای راست، صدای کسانی که هدف های راستین انقلاب را بر می شمارند، گم می شود .حال مهمترین پرسش این است که آیا نیروهای مردمی و دلسوزان کشور توانایی مقابله با این هجوم را دارند و می توانند در این شرایط خطرناک که خطر از هم پاشیدگی اجتماعی و ارضی که سرزمین ما را تهدید می کند, به وظیفه ملی و مردمی خود عمل کنند و سمت و سوی تحولات را در جهت منافع مردم یعنی استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی سوق دهند .

اتحاد پیرامون قانون اساسي

 خواسته های جنبش کنونی مردم ایران چیست و این خواسته ها چه نسبتی با خواسته های مردم در انقلاب بهمن  ۵۷ دارد؟ پاسخ همه تحریف کنندگان انقلاب، اعم کارمندان ایرانی پژوهشکده های وابسته به پنتاگون و سایر سازمان های جاسوسی و خبر پراکنی غربی، راست سلطنت طلب، راست نئولیبرال و راست محافظه کار این است که این خواست ها در تقابل با خواسته های مردم در انقلاب چهل سال پیش و نفی کننده آن انقلاب است. این دروغی است که در طول چهار دهه از سوی این گروه ها پیوسته تکرار شده و اکنون به باور عمومی بسیاری از مردم ایران، بویژه نسل جوان که آن دوران را درک نکرده تبدیل شده است. درحالی که برای شناخت آرمانهای انقلاب نیازی به به خاطره سازی و داستان پردازی نیست. خواسته ها و آرمانهای انقلاب در «قانون اساسی» بازتاب یافته است. خواسته های مردم در جنبش اصلاحات, جنبش سبز و جنبش کنونی دقیقا همان خواسته های نسل گذشته در انقلاب بهمن است. وقتی که آموزگاران در خیابان فریاد می زنند که «آموزش رایگان, حق فرزندان ایران» در واقع دارند حق آموزش رایگان را که در قانون اساسی تصریح شده است را می خواهند. زمانی که کارگران هفت تپه و ماشین سازی اراک و فولاد اهواز بر علیه خصوصی سازی واحدهای تولیدی و از به خطر افتادن امنیت شغلی خود اعتراض می کنند و خواهان به رسمیت یافتن تشکل های صنفی خود هستند، در واقع اجرای اصول قانون اساسی در مورد تشکلات صنفی را مطالبه می کنند و زمانی که مال باختگان موسسات مالی و بانکهای خصوصی به سرقت دارایی های خود توسط این موسسات و بانکها اعتراض می کنند, چیزی جز اجرای قانون ملی شدن بانکها که در قانون اساسی تصریح شده نمی خواهند. همین طور است خواسته هایی نظیر برچیدن گزینش ها، منع شکنجه در زندان ها، بیمه عمومی و همگانی، کوتاه کردن دست مافیا های پیرامون حکومت از معادن و جنگل ها و… همه و همه در قانون اساسی به صراحت بیان شده است.  به همین دلیل هم وقتی میر حسین موسوی با شعار «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» به میدان آمد توانست حرکت و موجی نیرومند در جامعه ایجاد کند ولی پس از گرفتار شدن او در زندان خانگی بسیاری از مدعیان همراهی با او آگاهانه و یا نا اگاهانه با طرح مسایل فرعی و افتادن در بازی حکومت این جانمایه جنبش سبز را به فراموشی سپردند. پس این راست محافظه کار است که بر خلاف اصول قانون اساسی و آرمان های انقلاب واحد های تولیدی را خصوصی می کند تحت نام گزینش تفتیش عقاید به راه انداخته است و با واگذاری معادن و جنگل ها به اعوان و انصار خود به تخریب محیط زیست و چپاول منابع ملی دست می زند. از منظر قانون اساسی همه این کارها غیر قانونی است و   راست نئولیبرال و همه کسانی هم که این کارهای غیر قانونی را به وجود اشکال در قوانین و یا اسلام ارجاع می دهند  خاک در چشم مردم می پاشند زیرا بطور غیر مستقیم به این اعمال غیر قانونی  محافظه کاران جامه قانونی می پوشانند.

پس اگر نیروهای انقلابی ملی و میهن دوست مذهبی و غیر مذهبی بتوانند بر پیشداوری های خود غلبه کنند و همگی پیرامون «قانون اساسی» متحد شوند می توانند نیروی عظیم جنبش مردم را در راستای منافع ملی و برعلیه قانون شکنان حکومتی بسیج کنند و  نقاب «انقلابیگری» را از چهره راست محافظه کار ارتجاعی بردارند  و  پرچم انقلاب را از چنگ شارلاتان هایی مانند احمدی نژاد و علم الهدی بیرون آورند چنین جنبشی می تواند به انفعال راست محافظه کار  بیانجامد و نیروهای سالم و عدالتخواهی را که این گروه با شعارهای عوامفریبانه به اردوی خویش جذب کرده را از آن جدا و در خدمت جنبش مردم قرار دهد و از سوی دیگر فرصت طلبان و راست نئولیبرال را  نیزکه با تئوری بافی های بی حاصل خود بخش زیادی از مردم را در شبکه های اجتماعی مانند کلاب هاوس سرگردان و سرگرم کرده و به جلوه فروشی و خودنمایی می پردازند به حاشیه براند و مهمتر از همه مردم ایران را در یک جنبش سراسری درونزای متشکل کند و با شکستن بن بست سیاسی کنونی امید به تحولات ساختاری  را در افق سیاسی ایران بگشاید. تنها از این طریق است که نقش راست خارج از کشور و حامیان غربی و منطقه ای آن که می خواهند بر امواج نارضایتی مردم ایران سوار شده و سرنوشتی همانند لیبی و افغانستان برای مردم و کشور ما رقم بزنند سد می شود. از این رو لازم است که با پرهیز از دامن زدن به مسایل فرعی با تمام نیرو خواست «اجرای بدون تنازل قانون اساسی » را به مطالبه مشترک همه مردم تبدیل کنیم و از تمامی امکانات ارتباطی و شبکه های اجتماعی برای شناساندن و تبلیغ و ترویج اصول قانون اساسی به عنوان سند مورد توافق همگانی استفاده کنیم.

----------------------


1 -  
https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/may/831/hamoon.html

 

2 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/may/832/sarmadi.html

 

3 - https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/may/833/sarmadi.htm

4-https://www.rahetudeh.com/rahetude/2022/may/834/sarmadi.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 834  - 18 خرداد 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت