اعلام مواضع حزب کمونیست آلمان درباره اوکراین کنگره 24 حزب کمونیست آلمان، در پایان اجلاس خود، قطعنامه ای را در ارتباط با رویدادهای اوکراین منتشر کرد. بخش های اصلی ترجمه فارسی این قطعنامه که در "مجله هفته" منتشر شده را، با مقداری ویراستاری در زیر می خوانید. |
«ایالات متحده آمریکا تمایل دارد جنگ در اوکراین را به درازا بکشاند، تا روسیه، بهعنوان متحد جمهوری خلق چین نابود شده و آنگاه شرایط برای یک «انقلاب رنگی» در فدراسیون روسیه فراهم آمده، آن کشور را به یک نیمه مستعمره مبدل گرداند و [سپس] جمهوری خلق چین را به یک جنگ بکشاند. آمریکا از ناتوی تحت فرمان خود استفاده میکند، تا اتحادیه اروپا و آلمان را به این راهبرد بکشاند. نخستین ثمره این ادغام، توقف لولهکشی گاز «نُرد استریم 2»، برنامه تحریم انرژی - که با مخالفت بخشهایی از سرمایه انحصاری آلمان نیز مواجه است– و استقرار تسلیحات مافوق صوت نقطه زن، با نام «دارک ایگل» در گرافِنوُر است. امریکا بعنوان یک طرف متخاصم با حمایت نظامی، سیاسی و مالی از رژیم کیِف و تحریکات ضد روسی به جنگ دامن میزند. آلمان به خود میبالد که دومین تامینکننده نیرومند تسلیحات است. هر کس که میخواهد این جنگ را پایان دهد، باید علیه ارسال سلاح به اوکراین اعتراض کند و جلو آن را بگیرد. هر کس به این جنگ دامن میزند، خطر جنگ هستهای را در اروپا و در جهان افزایش میدهد. جنگ در اوکراین با حمله روسیه در 24 فوریه 2022 آغاز نشد، بلکه سابقهای دراز دارد، که اجازه متهم دانستن یکطرفه روسیه را، آنچنان که رسانهها تبلیغ می کنند نمیدهد. این جنگ از هشت سال پیش بوسیله اوکراین علیه مردم "دنباس" در شرق این کشور، با تخریب هدفمند زیرساختهای غیرنظامی، نقض پیدرپی آتشبسها و با اقدامات تروریستی یکان های فاشیست ارتش اوکراین به راه افتاد. جنگ علیه دونباس جان 14000 انسان را گرفت. پیش زمینه این جنگ، کودتای 2014 اوکراین توسط اتحادیه اروپا و آلمان، بوسیله فاشیستها انجام شده است. دولتی چنان وابسته به ایالات متحده پدید آمد، که در قانون اساسی آن عضویت ناتو به مثابه هدف ثبت شد. از سال 1999 اوکراین همواره بخشی از راهبرد گسترش ناتو به شرق بوده است، که با رفتارهای تهدیدآمیز و مانورهای نظامی در مرزهای روسیه دنبال شد. گسترش به شرق بخشی از سیاست منزوی ساختن و تجاوزگری ناتو است که نه تنها علیه روسیه بلکه علیه جمهوری خلق چین نیز پیشبرده می شود. اوکراین آن هدف مهم بود که غرب در سیاست منزوي کردن روسیه دنبال کرد. اوکراین که فاشیست ها در نیروهای مسلح و پلیس آن حضور وسیع دارند، به جَنگ افزارهای پیشرفته غربی مجهز، و ارتش آن توسط غرب آموزش داده شد. توافقنامه مینسک 2 که مذاکرات مستقیم بین طرفهای درگیر -اوکراین و جمهوریهای مردمی دونباس- را پیش بینی میکرد و در سال 2015 با قطعنامه 2202 شورای امنیت سازمان ملل متحد الزام آور شد، از سوی دولت اوکراین به مدت هفت سال بایکوت شد. پیش از حمله روسیه به اوکراین اوضاع به شکلی دلخراش بدتر شد. در کنفرانس امنیتی مونیخ در فوریه 2022، رئیس جمهور اوکراین تهدید کرد که کشورش را به سلاح هستهای مسلح خواهد کرد. همزمان اوکراین نیروهای خود را در خط تماس تعیین شده در توافقنامه مینسک 2، که درست از قلمرو جمهوریهای خلق دونباس میگذشت، چندین برابر افزایش داد. آشکارا دیده میشد که هجوم اوکراین به مناطق تحت کنترل دولتهای جمهوری مردمی بزودی زود اتفاق خواهد افتاد. در مارس 2021، رئیس جمهور اوکراین همچنین دستور بازپسگیری کریمه و شهر سواستوپل را صادر کرد. اگر موشک (مجهز به کلاهک اتمی) در اوکراین مستقر میشد، زمان پرواز تا مسکو کمتر از پنج دقیقه بود. به این ترتیب خطوط قرمز روسیه بهشکل گسترده زیر پا گذاشته شدند. روسیه بارها به منافع امنیتی خود اشاره کرده و بارها برای کاهش تنش تلاش کرد. در کنفرانس امنیتی مونیخ سال 2007، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه تلاش کرد تا با غرب به توافقی برسد اما غرب علاقهای نداشت. تلاش برای تنشزدایی نه تنها نادیده گرفته شد، بلکه آگاهانه مورد سوء استفاده قرار گرفت. در ماههای منتهی به جنگ اوکراین، روسیه تلاش کرد تا با ناتو در مورد تضمینهای امنیتی متقابل همکاری کند اما ناتو آن را نادیده گرفت. جنگ اوکراین را بدون این سوابق نمی توان تفسیر کرد. محکومیت روسیه به دلیل انجام یک جنگ تجاوزکارانه و خلاف حقوق بینالمللی، راه بهجايي نميبرد. فضای جهانی از آتش رسانهها و تبلیغات داغ شده است. دولت انقلابی کوبا معتقد است که بدون در نظر گرفتن ادعاهای مشروع فدراسیون روسیه علیه ایالات متحده و ناتو و بدون در نظر گرفتن عواملی که منجر به توسل به زور و عدم رعایت اصول قانونی و هنجارهای بینالمللی شد، نمیتوان وضعیت اوکراین را به طور دقیق ارزیابی کرد. دولت چین نیز با سرزنش یک طرفه مخالف است و خاطرنشان می کند که منافع مشروع امنیتی همه طرف ها باید در نظر گرفته شود. حزب برادر ما، حزب کمونیست اوکراین، از زمان کودتای 2014 عملاً غیرقانونی بوده و اجازه شرکت در انتخابات را ندارد. درست سه سال پیش، آن حزب از قدرتگیری دوباره نازیسم و فاشیسم در کشورش خبر داد. در اوکراین، الیگارشی کمپرادور، با حمایت مستقیم ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سرمایه بینالمللی، پس از کودتای مسلحانه فوریه 2014، قدرت را به دست گرفت و کشور را به دشمنان نئونازی و ستیزه جویان ناسیونالیست واگذار کرد. حزب برادر ما، حزب کمونیست فدراسیون روسیه، از عملیات نظامی دولت روسیه حمایت میکند. به نظر او، اقدامات انجام شده، با هدف تضمین صلح در دونباس و محافظت از روسیه در برابر تهدیدات روزافزون آمریکا و ناتو است. از نگاه حزب کمونیست فدراسیون روسیه، ساخت اوکراین در کالبد پیکر خیمهشببازی ناتو برای تهدید روسیه، نه تنها تهدیدی حیاتی برای امنیت روسیه، بلکه اساساً در تضاد با منافع مردم اوکراین است. هدف [عملیات] این است که ماجراجویان کیِف را ناگزیر به پذیرش صلح کرده، تجاوزگری ناتو را مهار کند. تنها پرهیز از نظامیگری و زدودن نازیها در اوکراین میتواند امنیت پایدار را برای مردم روسیه، اوکراین و تمام اروپا تضمین کند. حزب کمونیست فدراسیون روسیه همزمان خواستار گردش به چپ در سیاست داخلی و اقتصاد سیاسی است، چرخشي بسوی پیشرفتهای اجتماعی. فقط سوسیالیسم میتواند صلح و عدالت اجتماعی را تضمین کند. دولت روسیه در دست بورژوازی است ولی همزمان این اشتراک منافع را با طبقه کارگر دارد که روسیه برابر تهدید ناتو ایستادگی کند. ما کمونیستها روشن و رسا میگوییم: امپریالیسم از دهه 90 به نقض قوانین بینالمللی مشغول بوده است. ناتو جنگی غیرقانونی علیه یوگسلاوی راه انداخت. ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای ناتو در موقعیتهای مختلف جنگهایی را در افغانستان، سوریه، لیبی و در بسیاری از نقاط جهان راه انداختند. جنگ خونین عربستان سعودی در یمن نه تنها قابل تحمل نیست، بلکه با تحویل تسلیحات نیز پشتیبانی میشود. با همه این جنگها، با تحریمهای بیرحمانه علیه ایران، ونزوئلا، سوریه و بسیاری از کشورهای دیگر، با محاصره جنایتکارانه کوبا، قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل تضعیف شده است. ما باید برای آینده مردم اوکراین و برای آینده خود، برای پرهیز جدی از تکرار اشتباهات گذشته، توقف رویاروییها و احیای قوانین بینالمللی پیکار کنیم. اکنون حمله روسیه به اوکراین بهانهای شده برای اجرای برنامه جنگ و تحریم بیسابقه آمریکا، ناتو، اتحادیه اروپا و آلمان و برای آنکه بتوانند با کمترین مقاومت این سیاست خود را پیش ببرند، بازاری آشفته از لجنپراکنی و افترا، بویژه بوسیله رسانهها، علیه هرکس که اظهارات متفاوتی درباره درگیری داشته باشد، و علیه پوتین، بهعنوان یک دیوانه و تنها («دیکتاتور») مسئول این جنگ، همراه میکنند. این تنور تفته میشود و نفرت از «روسها» دامن زده میشود که در کشور ما نیز منجر به طرد و خشونت علیه روس ها میشود. ولی این همه ماجرا نیست: فرهنگ و تاریخ مردم روسیه دارد انکار و ممنوع میشود. جنگ رنج بیپایان برای مردم همراه دارد. تحریمهای ناقض قوانین بینالمللی، به کارگران، نه تنها در روسیه، بلکه در اروپا نیز در مقیاسی بیسابقه آسیب میزند. افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی، استانداردهای عادی زندگی را برای بسیاری غیرقابل تحمل میکند. اگر تحویل گاز روسیه براستی متوقف شود، صدها هزار شغل در آلمان در خطر خواهد افتاد. تحریمها هم اکنون در زنجیرههای تامین خطوط تولید ایستاده و کار نیمه وقت رخنه پدید آورده است. در برخی از کشورهای آفریقایی که بوسیله سرمایه داری به واردات مواد غذایی وابسته شدهاند، قحطی تازهای در راه است. برندگان، بهویژه بخشهایی از سرمایه انحصاریاند، که از تسلیحات و جنگ پول درمیآورند. همچنین آن بخش از سرمایه انحصاری، که دل به سیاست جنگی بسته، تا از زوال امپریالیسم پیشگيري کند و روسیه و چین را به پیکر نیمه مستعمره خود بازگرداند، خود را برنده میبیند. سیاست تحریم، تسلیحات پیشرفته و به انزوا کشانی بیشتر روسیه و چین خطر جنگ و خطر یک جنگ هستهای را سخت افزایش میدهد. ماشه [چنین جنگی] نه در جنگ اوکراین و نه [در] رنج مردم اوکراین است. برتر از آن، اوکراین تنها پرده نمایش یک جنگ نیابتی است. آنچه دارد میگذرد پیرامون تمایلات ژئوپلیتیکی، حوزههای نفوذ، سهم بازار، مواد خام، طرحهای انرژی و مسیرهای حمل و نقل است. آنچه دارد میگذرد، برضد روسیه به مثابه رقیب و ضد چین به مثابه یک «دشمن سیستمی» است. این فرمانروایی، که از سوی ناتو، آمریکا و امپریالیسم آلمان پاسداری میشود، به جنگ و بدبختی میانجامد. روبروی آن، جمهوری خلق چین با سیاست همزیستی مسالمتآمیزش ایستاده است. این راهی است برای تغییر موازنه بینالمللی قدرت به نفع نیروهای مترقی و سوسیالیست و در نتیجه کمک به باز کردن راه برای سوسیالیسم در کشورهای دیگر. تنها یک نظم اجتماعی سوسیالیستی میتواند صلح پایدار و جهانی تهی از استثمار و جنگ را تضمین کند. متجاوز اصلی، ناتو به رهبری ایالات متحده است و باقی میماند. پس از آن اتحادیه اروپا با آلمان بهمثابه قدرت سرکرده ایستاده است. براي آنکه ایالات متحده بتواند روی دشمن اصلی یعنی چین تمرکز کند، به ناتوی متحد با اتحادیه اروپای متحد تحت رهبری آلمان به عنوان پیکان در برابر روسیه نیاز دارد. راهکار ما همچنان پابرجا است: «صلح تنها با روسیه و چین ممکن است! »
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 836 - 25 خرداد 1401