رئوس یک برنامه واقع بینانه برای خروج کشور از بحران! |
بتدریج برخی نیروهای سیاسی کشور که از عرصه های کلان مدیریت کشور حذف شده اند خود را آماده ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری می کنند. این آمادگی البته از جنس ارائه برنامه، پیشنهاد و راه حل برای مشکلات نیست. کاملا برعکس از جنس کوشش برای افزایش مشکلات به شکلی است که دولت زمین خورده و حاکمیت مجبور به توسل به آنان شود. جای بیان مشکلات و ارائه راه حل را توئیت زدن و طعنه و کنایه و مسخره کردن و امثال اینها گرفته است. این روش به اصطلاح انتقادی از نوع تویتتری خود نشانه آن است که اینان برنامه ای متفاوت برای اصلاحات ندارند. هم می خواهند خود را منتقد و طلبکار نشان دهند و هم اینکه مردم نفهمند آنها نیز برنامه ای برای اصلاح امور بفرض اینکه دولت به دست آنها بیفتد ندارند. اصلاح طلبان که ظاهرا یک راه حل بیشتر نمی شناسند «تخریب مناسبات ایران با کشورهای دوست و جلب حمایت غرب و منافع دلاری ها.» اصولگرایان هم تفاوتی با آنها ندارند؛ هرچند در ظاهر از انزوی ایران در جهان پیروی نمی کنند ولی در عمل در جهت کندن از غرب و روابط اقتصادی ایران با غرب گامی بر نمی دارند، غرب که خود اکنون دیگر چیزی برای عرضه به هیچ جای دنیا ندارد و اگر یک روز کالا از چین وارد نکند قیمت ها در آن صد برابر می شود و با شورش مردم روبرو میشوند. چرا در جمهوری اسلامی برنامه اصلاح داده نمی شود؟ آیا برنامه ای وجود ندارد؟ خیر! برنامه وجود دارد و آن ادامه همین سیاست های اقتصادی است که از سه دهه پیش بر کشور حاکم شده و به وضع اسف بار کنونی منجر شده است. آنچه وجود ندارد برنامه جایگزین از جانب هر دو طرف است. این برنامه جایگزین بنظر ما شامل یک سلسله اقدامات است. از جمله: - پایان دادن به خصوصی سازی ها و تجدید نظر در خصوصی سازی های گذشته و بازگرداندن بنگاه های بزرگ خصوصی سازی شده به زیر تسلط ملی. - جمع کردن بساط بانک های خصوصی و ملی کردن و اجرای قانون اساسی در باره ضرورت ملی بودن بانک ها. - جمع کردن بساط بنگاه های بزرگ صادراتی و پتروشیمی و فولاد و قطع دست اتاق بازرگانی از مقدرات صادرات و واردات کشور. - پایان دادن به حاکمیت دلار و ابزارهای آن مانند سوئیفت و غیره از طریق پیوستن به سیستم مبادلات بر مبنای ارزهای ملی بویژه با چین، روسیه و هندوستان. - پایان دادن به انزوای بین المللی تحمیلی به ایران توسط غربگرایان و دلاری های داخلی و مقاومت دربرابر کارشکنی در عرصه گسترش روابط با روسیه، چین و کشورهای همسایه، فعال شدن در پیمان های بریکس، شانگهای، اوراسیا، و گسترش همکاری با کشورهای افریقا و آمریکای لاتین. - استفاده وسیع از ظرفیت های ژئوپولیتیک تاریخی ایران بعنوان چهار راه عبور و مرور کالاها و تکمیل سریع کریدور شمال – جنوب و شرق به غرب که خود مستلزم توسعه صنایع ریلی و جاده ای ایران است. همچنین استفاده از مزیت های ایران در خلیج فارس و نوسازی بنادر و نظام حمل و نقل دریایی. - استفاده از ابزارهای مالیاتی برای نزدیک کردن درآمدها و ایجاد امکان عدالت و انسجام اجتماعی بیشتر در کشور از طریق حمله به منافع بزرگترین صاحبان درآمد در ایران و نه خرده پاهای درجه دوم. - توجه به نیروهای کار اعم از کارگران و متخصصان داخلی، افزایش حقوق و دستمزدها بنحوی که زندگی شرافتمندانه را برای آنان تامین کند و مانع از مهاجرت نیروهای متخصص شود ... اینها بخشی از سرفصل های یک برنامه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است که بیش از هرچیز اراده سیاسی را طلب می کند، یعنی دقیقا همان چیزی که وظیفه احزابی است که خود را اپوزیسیون معرفی می کنند و توئیت نویس های رسانه ای مایل به پرداختن به هیچکدام از آنها نیستند. در حالیکه هر برنامه تحول از این اقدامات باید آغاز شود.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 871 - 10 اسفند 1401