جنبش اعتراضی در داخل و حوادث جهانی پشتوانه این تغییرات است تغییرات اساسی در ایران روز به روز گریز ناپذیرتر میشود! |
در تمام سالهائی که راه توده منتشر شده و می شود بر این باور بوده و هستیم که حوادث خود به تنهائی تعیین کننده روندهای اجتماعی نیستند، بلکه این روندهای اجتماعی اند که حوادث در دل آنها روی می دهند. به همین دلیل ابتدا می بایستی از روندی که درجامعه، برخاسته از تضادهای موجود اجتماعی طی می شود شناخت بدست آورد و سپس حوادث را در دل این روندها ارزیابی کرد. با این درک از سیاست و مشی توده ایست که ما پیوسته کوشیده ایم رویدادها و حوادث را، بر مبنای این معیارها تفسیر کنیم: ماهیت دولت و حکومت، مسیری که این دو طی می کنند، سیاستی که دولت ها پیش برده اند، وابستگی طبقاتی دولت و حاکمیت و نقش کارگزاران آن
این که فرماندهان سپاه چه پست هائی را در دولت ها دارند و یا نقش شورای فرماندهی سپاه در دولت ها چقدر است؟ و یا چرا دولتی امنیتی است، چرا بی وقفه تولید جنجال در داخل و خارج می شود و دهها سئوال مشابه دیگر مهم هستند، اما نه به اندازه ضرورت شناخت ما از ماهیت حاکمیت و دولت ها. بیش از آنکه هویت و سابقه سپاهی و یا امنیتی وزرای یک دولت مطرح باشد، کشف آن سیاستی مطرح است که برای اجرای آن یک دولت بر سر کار می آید. در چارچوب همین شناخت و ارزیابی از روندی که در ایران طی می شود: 1- بارها از دستآوردهای علمی – اتمی ایران حمایت کرده و آن را یک دستآورد ملی ارزیابی کرده ایم. درعین حال که بشدت با قرار گرفتن این دستآورد در خدمت سیاست جنگی و سرکوب آزادی ها و مانورهای اقتصادی خلاف سه اصل (تعاونی، حکومتی و خصوصی) مخالفت کرده ایم. 2- در بحث پیرامون نقش نیروهای سپاهی و نظامی در حاکمیت، مانند همه دوران حیات حزب توده ایران اعلام داشته ایم که همیشه در نیروهای نظامی لایه بندی های متمایل به اقشار و طبقات اجتماعی وجود دارد، بویژه در سپاه پاسداران که از دل یک انقلاب بیرون آمده است. دراین نیرو علیرغم همه مغزشوئی ها و تحمیل ایدئولوژیک گسترش شیعه در منطقه و جهان و علیرغم اشتباهات و بیراهه های امنیتی و ماجرا آفرینی که سپاه طی کرده، هنوز معتقدیم همه فرماندهان و بدنه سپاه دارای یک اندیشه نیستند و همچنان معتقدیم که پیوند بخش هائی از سپاه و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با جنبش ترقیخواه و ملی کشور به این جنبش توانی در حد دگرگونی های بزرگ می بخشد و هرگز نباید آن را فراموش کرد. این سخن و نظر ما، بارها عنوان شده، حتی وقتی در مقاطعی با واکنش هائی حتی در میان طیف توده ای روبرو شد، راه توده بر مشی و اعتقاد خود پای فشرد و همچنان پای می فشارد. برپایه همین شناخت و پیش بینی حوادث مهم جهانی که بازتابی ناگزیر درایران نیز خواهد داشت، از آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین، ما دیگر مذاکرات وین برای بازگشت به برجام را تا روشن شدن تکلیف رویدادهای اوکراین مفید ندانسته و این را با صراحت اعلام کردیم. با این اصطلاح که شرایطی در جهان پیش آمده که ایران باید کلاه خود را محکم نگهدارد. حمایت از قدرت نظامی ایران را نیز یک وظیفه ملی دانسته و میدانیم. در ادامه همین حمایت، تاکید کرده و می کنیم که شعارهای ضد امریکائی و نمایش های نوبتی و حکومتی در مقابل این و یا آن سفارتخانه و حتی اسرائیل ستیزی تبلیغاتی سیاستی ضد امپریالیستی نیست. آن حاکمیتی که در مقابل امپریالیسم امریکا می ایستد مانند ونزوئلا نفت خود را ملی می کند، مانند بولیوی زمین های کشاورزی را میان کشاورزان تقسیم می کند و دست شرکت های خارجی را از اقتصاد کشور قطع می کند، مانند کوبا نان را میان همه یکسان تقسیم می کند و... نه آنکه دست مردم را بگذارد زیر ساطور اتاق بازرگانی و مافیاهای اقتصادی حاکم بر جان و مال مردم! آیا نفی قانون اساسی و لیبرالیستی کردن اقتصاد ایران و تقابل با هر نوع خواست صنفی و حقوقی کارگران و زحمتکشان یدی و فکری نامش مبارزه با امپریالیسم است؟ 3- ما اعتقاد داشته و همچنان اعتقاد داریم که در جمهوری اسلامی هنوز ظرفیت های خفته ای برای تحول و دگرگونی وجود دارد. این ظرفیت ها ریشه در انقلاب 57 دارد و ما نه تنها در خارج از حاکمیت و پیرامون حاکمیت، حتی در دل حاکمیت نیز گهگاه شاهد نشانه های این ظرفیت هستیم. 4- ماهیت طبقاتی حاکمیت، علیرغم تغییرات و جابجائی ها در دولت ها، عمدتا و همچنان سرمایه داری تجاری- وارداتی است که "دست بالا" را در حاکمیت دارد. 5- این نگاه اجمالی ما به شرایط حاکم بر ایران کامل نخواهد بود، اگر به جنبش اجتماعی و در جستجوی تحول در کشور اشاره نکنیم. بنظر ما، نشانه های بسیار جدی وجود دارد که بموجب آنها باید در انتظار تحولات و جرقه های بزرگتر هم در ایران بود. بویژه براثر وسعت آگاهی مردم در ماهیت حکومت و گرفتار آمدن آنها در چنگ مافیاهای اقتصادی. مردم برای این آگاهی و برای دفاع از حق خود تا حالا هزینه های بسیار داده اند. هزینه ای که فعالان سیاسی با ضرب و شتم و زندان داده اند و کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، زنان و حتی کارمندان دولت به قیمت خالی ماندن سفره هایشان و سر در آوردن شمار زیادی از آنها از زندان ها. پافشاری کارگران برای داشتن سندیکای مستقل کارگری و معلمان و بازنشستگان برای داشتن کانون های صنفی مستقل چهره دیگری از به عمق رفتن جنبش اصلاحات است. حتی در بیانیه ها، مصاحبه ها و نامه های نویسندگان، اهل سینما و تئاتر و... همین به عمق رفتن جنبش را شاهدیم و شک نداریم که روز به روز این عمق ژرفای بیشتری خواهد گرفت. به همین دلیل است که اعتقاد داریم جنبش اصلاحات از سطح به عمق رفته و تبدیل به جنبش "تغییرات اساسی" شده است. این جنبش مرعوب دروغ و ارعاب و زندان و سوء استفاده های مذهبی حکومت نخواهد شد. با این درک و شناخت از روند اجتماعی ایران معتقدیم بجای حرف های پوچ و کلی و شعارهای غیر عملی و توخالی، باید در کنار مردم و با دیدن واقعیات و امکانات به تکامل صف بندی ها در حاکمیت کمک کرد و کوشید که از دل حاکمیت نیز نیروی – نظامی و غیر نظامی- جذب جنبش تغییرات شود. ما شاهدیم نشانه های همین پیوند در جنبش دانشجوئی "عدالتخواه" هستیم. ما می گوئیم بحران همه جانبه اجتماعی، فساد گسترده در حاکمیت و حوادث جهانی نیاز به تحولات را گسترده تر خواهد کرد. تغییرات در ایران و در جمهوری اسلامی اجتناب ناپذیر است و با هر حادثه داخلی و خارجی، این خواست ملی شتاب بیشتری خواهد گرفت!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 831 - 21 اردیبهشت 1401