سرمقاله راه توده 834 توسعه و پیشرفت ایران زیر چرخ بازدارنده داخلی و خارجی |
امروز به وضوح دیده می شود که در ایران و در حول ایران یک اجماع برای ویرانی و عدم پیشرفت شکل گرفته است. یک جریان وسیع سیاسی و رسانه ای بوجود آمده که هر کاری می کند تا جلوی پیشرفت ایران گرفته شود. هر تدبیری که بسود ملت و در جهت پیشرفت کشور باشد به این عنوان که بسود حکومت یا این یا آن جناح آن است نفی و تخریب می شود. برعکس از هر اقدامی که به زیان مردم و علیه پیشرفت ایران باشد به این عنوان که موجب تعضیف حکومت می شود ستایش می شود. این جریان در بی پرواترین شکل خود در طیف سلطنت طلب و "چپ" نمای خارج کشور و تلویزیون ها و رسانه های قدرتمند انها مانند ایران اینترنشنال و من و تو و بیبیسی و رادیو فردا و دویچ وله و دهها و دهها رسانه و رادیو و تلویزیون دیده می شود که یک صدا به تخریب هر تدبیر و سیاستی مشغولند که بتواند ایران را به سمت پیشرفت هدایت کند. این جریان یک عقبه پرشمار داخلی را با خود همراه کرده که مشتری این تلویزیون ها و رسانه ها هستند. در بین اینها کسانی وجود دارند که در ویرانی ایران یا ذینفع هستند یا نسبت به آن بی تفاوت هستند. بخش ذینفع آن همان سرمایه داری تجاری و قشرهای فوقانی جامعه هستند که چشم آنها به دلارهای نفتی و چشم انداز آنها برای ایران فروش نفت و استخراج آب و صدور هندوانه و کیوی و پسته و واردات کالاهای لوکس خارجی است. پیشرفت ملی و تولیدی و صنعتی در این چشم انداز هیچ جایی ندارد که برعکس مزاحم سود و فرار سرمایه و حساب های بانکی و بهره مندی از زندگی لوکس این قشرهاست. در کنار اینها یک طیف بی تفاوت نسبت به ویرانی و عدم پیشرفت کشور هم شکل گرفته که زندگیش در این بلبشو می گذرد. خانه ای که یک سال پیش یک میلیارد بهایش بود امسال شده دو میلیارد و فکر می کند که اگر ده سال هم کار می کرد نمی توانست یک میلیارد جمع کند. هزینه ای که به کشور و مردم بابت این یک میلیارد خیالی که به جیب آنها رفته تحمیل شده برای آنها چندان اهمیتی ندارد. احساس می کند که تخریب کشور نه به او که به قشرهای پایین جامعه آسیب می زند و شاید چه بهتر که باعث می شود آنها شورش کنند! همین ها هستند که طرفدار تحریم های ترامپ هستند، همین ها هستند که منتظر حمله آمریکا نشسته اند، همین ها هستند که آرزوی بمباران شدن ایران توسط اسراییل را دارند. آنها دیگران - و بیشتر خود را - با این فکر که بدینوسیله در حال مبارزه با حکومت هستند فریب می دهند. بخشی از اصلاح طلبان هم نماینده این جریان شده اند. نقش آنها دفاع علنی از آمریکا و اسراییل در خفه کردن مردم ایران نیست، بلکه حمله به روسیه و چین است یعنی آن روی سکه اجماع بر عدم پیشرفت ایران. همین ها بودند که جلوی قرارداد 25 ساله ایران و چین را گرفتند، دو سال ایران را بدون سفیر در چین گذاشتند، اجازه ندادند حتی یکی از قراردادهای روسیه و ایران اجرایی شود، مانع اعطای اعتبار پنج میلیاردی چین برای توسعه خطوط ریلی و جاده ای کشور شدند و ... همه اینها به این عنوان که روسیه و چین دارند به حکومت ایران کمک می کنند و همکاری با روسیه و چین می تواند جلوی خفه شدن ایران بدست آمریکا و اتحادیه اروپا و کارایی تحریم های آنها را بگیرد. یکی از آنکه گلوی ملت ما را گرفته حمایت می کند به این عنوان که این موجب سقوط حکومت می شود، دیگری جلوی اینکه بتوان این دست ها را از دور گردن مردم باز کرد مخالفت می کند به این عنوان که بسود حکومت تمام خواهد شد. (در مقابل این سیاست داخلی، توصیه می کنیم به مطلبی که در باره مناسبات پاکستان و چین در همین شماره راه توده منتشر شده مراجعه و آن را با دقت بخوانید تا ببینید چه تفاوت عظیمی میان دو برداشت از توسعه اقتصادی و سیاسی کشور در ایران و پاکستان جریان دارد.) اما سر اصلی این جریان مخالفت با پیشرفت ملی در راس حکومت است. آنها دولت خاتمی را فلج کردند، علیه موسوی کودتا کردند، احمدی نژاد را به کشور تحمیل کردند، حتی به دولت روحانی هم رحم نکردند و برای زمین زدن او حوادث دیماه 96 را سازمان دادند که زمینه خروج آمریکا از برجام و تحمیل تحریم های سنگین به ایران شد. اگر تا به امروز به عنوان مخالفت با اصلاح طلبان جلوی پیشرفت کشور را گرفتند، امروز هم که یکدست شده اند هرکدام می خواهد اثبات کند که دیگری لیاقت ندارد و می خواهد جای او را بگیرد و تخریب ادامه دارد. اما این تصویر تیره، نماینده همه ایران و مردم ایران نیست. حتی اکثریت مردم هم نیست. اکثریت مردم ایران همان کشاورزان و کارگران و معلمان و کارمندان و مهندسان و پزشکان و هنرمندانی ناراضی و معترض به سیاست های داخلی حکومت هستند که امید به جایی دیگر ندارند و خواهان پیشرفت کشور هستند. همین ها هستند که ایران را در برابر جریان جهنمی تخریب و ویرانی حفظ کرده اند. در مبارزه کارگرانی که علیه خصوصی سازی تظاهرات می کنند، معلمانی که برای حقوق خود و دانش اموزانشان با شعار مجانی شدن تحصیل اعتصاب می کنند، بازنشستگانی که دربرابر مجلس تظاهرات می کنند، مهندسانی که در کار افرینش و پزشکانی که در فکر نجات جان مردم و نویسندگان و هنرمندانی که خواستار آزادی ها هستند و مسائل جامعه و مردم را بازتاب می دهند ... یک جریان عظیم خواهان پیشرفت وجود دارد، هرچند روزبروز صدایش دربرابر این جریان عظیم حکومتی و ضد حکومتی که بر روی تخریب و ویرانی به تفاهم رسیده اند کمتر شنیده می شود. اگر قرار باشد در ایران یک جریان سیاسی مترقی ملی با هدف پیشرفت شکل بگیرد باید از درون ادامه و فرارویی جنبش و حرکت و اعتراض این بخش از جامعه باشد، نه شورش های کور و تخریبی که تلویزیون ایران و انترنشنال و فلان جریان مدعی اصلاحات حامی اش باشد یا فلان طیف حکومتی مشوق و تحریک کننده آن. امروز زمان آن رسیده که یک جنبش تفاهم برای پیشرفت در کشور شکل بگیرد و دربرابر جریان پرسر و صدا و خطرناک اجماع بر سر تخریب بایستند. تفاهم بر سر پیشرفت بنظر یک موضوع خیلی ساده و پیش پا افتاده می اید که همه با آن موافقند و می پذیرند در حالیکه چنین نیست. جریانی که طرفدار حمله آمریکا یا اسراییل به ایران است نمی تواند طرفدار آن باشد که یک کارگر یا مهندس برود کارخانه را با افزایش تولید آباد کند. از نظر آنان وظیفه کارگر و مهندس ایرانی هم آن است که یک بمب بسازند و کارخانه را منفجر کنند یعنی همان کاری که آمریکا بعدا قرار است با هواپیماهایش انجام دهد. حتی تحمل نمی کنند که یک خواننده در ایران کنسرت بگذارد یا یک بازیگر فیلم بازی کند، یا یک کارشناس در تلویزیون سخن بگوید. نه فقط ایران نباید تولید و صنعت داشته باشد، باید هنر و فرهنگ و ادبیاتش نابود شود. همین وضع در عرصه بین المللی هم هست. چین، روسیه، آمریکا، اروپا و ... باید براساس آنچیزی که می توانند برای پیشرفت کشور به ما عرضه کنند مورد داوری قرار گیرند نه براساس آنکه کدام بهتر می تواند تحریم کند یا تهدید کند یا نفت ما را در دریاها بدزد، یا حساب های بانکی ما را بلوکه کند، یا گلوی ما را بیشتر فشار دهد. اکنون معیار داوری و شیفتگی در عرصه جهانی این دومی است و نه اولی. این نشان می دهد که تا چه اندازه اجماع بر سر تخریب دست بالا را حداقل در عرصه رسانه ها و بازی با افکار عمومی دارد. در تفاهم بر سر پیشرفت ملی هر نیروی سیاسی داخلی و هر کشور یا جریان خارجی براساس نقشی که حاضر است در پیشرفت ایران برعهده گیرد داوری می شود و امتیاز می گیرد نه در توان آن در ویرانی و خفه کردن ما. تفاهم ملی برای پیشرفت و بهبود اوضاع به هیچوجه مسئله ای ساده نیست، چون مخالفان نیرومندی در داخل و جهان دارد و پذیرش پیامدهای عملی و نظری آن مستلزم کنار گذاشتن و مبارزه با بسیاری از کلیشه هاست. لازم نیست راه دوری رفت کافیست یک لحظه اندیشید این همه حمله و هجومی که به راه توده می شود بابت چه گناهی است؟
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 834 - 11 خرداد 1401