سرمقاله 827 پایان فاشیسم در اوکراین آغاز فصل نوینی در جهان است! |
با گذشت بیش از دو هفته از ورود ارتش روسیه به اوکراین، رسانه های غربی هر روز بیشتر از گیر کردن ارتش روسیه در باتلاق اوکراین، از افتادن آن در تله، از مقاومت قهرمانانه اوکراینی ها سخن می گویند. هدف از این جنگ روانی - تبلیغاتی از یکسو فشار به ارتش و رهبران روسیه است تا چنانکه سخنگوی کرملین گفته، دست به اقدامات نسنجیده و علیه مردم اوکراین بزنند و از سوی دیگر بازی روانی با مردم روسیه است تا آنها به رهبران و ارتش خود برای پیشروی های سریع تر فشار اوردند. شواهد نشان می دهد که این دو مورد با شکست مواجه شده است. از سوی دیگر این جنگ روانی ابزار جمع کردن و سازماندهی یک ارتش فاشیستی است که نه در اوکراین که کار آن را پایان یافته باید دانست بلکه برای بی ثبات کردن در مناطق دیگر مورد بهره برداری قرار گیرد. شواهد نشان می دهد که ارتش روسیه طبق یک برنامه کاملا منظم و حساب شده پیش می رود که هدف آن قطع کردن دست ناتو و نئونازی ها از مناطق استراتژیک صنعتی، کشاورزی، مراسلاتی، ارتباطی، جمعیتی و روس نشین اوکراین است. با آزاد شدن این مناطق مرزی روسیه که همه نیروی نظامی و فاشیست های اوکراینی در آنجا متمرکز شده بودند عملا دیگر نیرویی برای دفاع از بقیه اوکراین وجود ندارد اگر روسیه تمایلی اساسا به فراتر رفتن از این مناطق داشته باشد. ادامه جنگ بیش از آنکه در اردوگاه روسیه تزلزل ایجاد کند در حال گسترش تضادها در اردوگاه غرب است. اول از همه بحران پناهندگان. کشورهای غربی مانند انگلیس که نخست وزیر آن بیش از همه برای مردم اوکراین سینه به تنور می چسباند اکنون رسما اعلام کرده که حاضر به پذیرش پناهندگان اوکراینی نیست، موضعی که با انتقاد شدید وزارت خارجه فرانسه روبرو شده که بنوبه خود می خواهد اوکراینی ها را از فرانسه بیرون و روانه انگلستان کند. سخنان شهردار لندن که می خواهد پناهندگان اوکراینی را در خانه الیگارش های روس سکونت دهد یعنی انگلستان حداکثر آمده پذیرش 100 یا 200 پناهنده است. در آلمان وزیر کشور با همتای لهستانی خود تماس گرفته و از او خواسته است جلوی حرکت قطار حامل پناهندگان به طرف آلمان را بگیرد. همین بحران پناهندگان یکی از دلایلی است که غرب به روسیه برای پایان دادن هرچه زودتر جنگ اوکراین ولو با بمباران شهرها و ساکنان آنها فشار می آورد. نکته بعدی گسترش بحران اقتصادی و افزایش بهای انرژی و بزودی غلات در غرب است. غرب گمان می کرد که با تحریم روسیه اقتصاد آن کشور را زمین خواهد زد، در حالیکه اکنون به گفته ژوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تحریم های روسیه در کوتاه مدت تاثیری روی مردم و اقتصاد روسیه نخواهد داشت. برعکس فعلا و در کوتاه مدت تاثیر خود را بر روی غرب و بهای انرژی گذاشته است، اقتصادهایی که در دو سال اخیر نیز بر اثر کرونا بشدت به رکود دچار شده بودند. بنابراین امواج روانی و تبلیغاتی که با پایان جنگ در اوکراین فرو بنشیند آنچه باقی می ماند بحران اقتصادی در اروپاست. نکته بعدی مصادره اموال به اصطلاح "الیگارش" های روس است که تا همین دیروز نزدیک ترین متحدان غرب بودند. البته هدف غرب از فشار به متحدان الیگارش خود آن است که آنها هم به پوتین و دولت روسیه برای پایان جنگ فشار بیاورند ولی این از یکسو موجب ضعیف شدن موضع آنان در روسیه می شود یعنی گرایش به چپ را در روسیه تقویت می کند، از سوی دیگر موجب بی اعتمادی به غرب بعنوان محل امن سرمایه گذاری می شود. بی گمان از این پس سرمایه داران کشورهای دیگر در انتقال سرمایه های خود به غرب دچار تردیدهای جدی خواهند شد. این مصادره ها در عین حال به روسیه امکان می دهد که به مقابله به مثل دست زند و اموال سرمایه داران اروپایی و آمریکایی در روسیه را مصادره کند و این غیر از امکان زیرپا گذاشتن به رسمیت شناختن حق اختراعات است که به روسیه امکان شبیه سازی و تولید همه اختراعات غرب را می دهد. تداوم جنگ اوکراین موقعیت زلنسکی را هم در افکار عمومی اوکراین و هم بویژه در همسایگان اروپای شرقی آن بسرعت زیر سوال برده که او را مسئول ویران اوکراین می دانند. اکنون اوکراین و غرب با همه شرایط روسیه موافقت کرده اند یعنی پذیرش استقلال جمهوری های دونتسک و لوگانسک و کریمه و همچنین عدم امکان عضویت اوکراین در ناتو. تنها شرط روسیه که با آن موافقت نشده نازی زدایی است. بعبارت دیگر زلنسکی برای حفظ خود و مافیا و فاشیست های اوکراینی دارد به جنگ ادامه می دهد. زلنسکی در عین حال به موی دماغ غرب هم تبدیل شده، از یکسو بدلیل اطلاعاتی که درباره فعالیت های اتمی و بیولوژیکی آمریکا در اوکراین دارد و اگر بنحوی دستگیر یا محاکمه شود یا برای انتقام از غرب دهان باز کند می تواند برای غرب خطرساز باشد و بنابراین باید به حذف یا ساکت کردن او بیندیشند. همچنین اطلاعات وی درباره نقش سران دموکرات و فرزندان جو بایدن و جان کری و نانسی پلوسی که همه در شرکت های اوکراینی حضور و سرمایه گذاری دارند می تواند برای دموکرات ها مسئله ساز شود. فراموش نکنیم که دونالد ترامپ در زمان خود خواستار تحقیق و تفحص درباره نقش فرزند بایدن در اوکراین شده بود. از سوی دیگر با طولانی شدن جنگ زلنسکی هر چه بیشتر به درخواست از غرب برای انجام تعهداتی که به او داده و او را برای مقابله با روسیه شیر کرده بودند و ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز اکراین ادامه می دهد که نشان از میزان بلاهت او دارد. هرقدر این درخواست بیشتر تکرار شود آمریکا و غرب بیشتر ناگزیرند به آن پاسخ منفی دهند و هر چه بیشتر پاسخ منفی می دهند موقعیت ناتو نزد کشورهای اروپای شرقی و حتی غربی بیشتر فرو می پاشد. سخنان جرمی هانت وزیر خارجه اسبق انگلستان که جنگ اوکراین بزرگترین شکست سیاسی و نظامی و امنیتی غرب در دهه های اخیر است و اینکه انگلستان باید بودجه نظامی خود را به سطح ایالات متحده افزایش دهد به معنای آن است که حتی برای انگلستان اتمی هم ناتو تمام شده است چه رسد به کشورهای اروپای شرقی و غربی که سلاح اتمی هم ندارند. روسیه بدون آنکه اوکراین را تصرف کند نشان داد که 26 کشور عضو ناتو دربرابر آن هیچ نیستند و کاری از آنها بر نمی آید. تداوم جنگ در اوکراین باز هم بیشتر به زیان ناتو تمام خواهد شد چنانکه فرید زکریا ستون نویس مشهور روزنامه نیویورک تایمز بدون آنکه منتظر نتیجه نهایی و قطعی جنگ اوکراین بماند از هم اکنون "آغاز عصر پساآمریکایی" را در پی این جنگ اعلام کرده است. ماجراجویی خونین غرب و ناتو در اوکراین که با کودتای 2014 و سازماندهی فاشیست ها و نئونازی اغاز شد بتدریج به پایان خود نزدیک می شود. سران ایالات متحده و ناتو در کوربینی خود و در خدمتگزاری به صاحبان مجمتمع های نظامی و نفتی و اسلحه سازی سرانجام نه تنها مردم اوکراین را قربانی کردند بلکه به عصر اربابی بلامنازع خود بر جهان نیز پایان دادند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 827 - 25 اسفند 1400