راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نتایج مخرب

شعارهائی که

پای آن روی

زمین نیست!

 

مبارزه در شرایط کنونی ایران به معنای مبارزه طبقات و اقشار مختلف مردم برای تحولات و انعکاس و بازتاب آن در حاکمیت و تغییر توازن قدرت در آن است.

معنای این سخن آنست که جنبش اجتماعی کنونی در ایران، برای دستیابی به حقوق خود و استقرار دمکراسی خویش در جامعه، نه تنها از نظر ترکیب اجتماعی نیروهای شرکت کننده در آن، بلکه از نظر آماج‌ها و کیفیت خود متنوع است و خواه ناخواه بخشی از حاکمیت و نیروهای حاضر در آن را نیز در بر می‌گیرد. این دیالکتیک و گستره جنبش، جهت طرد ارتجاع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از حاکمیت یک ضرورت تاریخی است و برای پیروزی آن باید کوشید. تردید نیست که عمل آگاهانه توده‌ها، ارتباط مستقیم به گسترش آگاهی عمومی جامعه از ماهیت نیروهای بازدارنده تحولات دارد. این آگاهی، عنصر ذهنی را در تکامل اجتماعی ارتقاء می‌بخشد.

نیروهای تعیین کننده برای دگرگونی‌های دمکراتیک و احقاق حقوق پایمال شده توسط دو ارتجاع مذهبی و اقتصادی در صحنه مبارزه حضور دارند. هرگز نباید فراموش کرد که قدرت آفرینش همواره در دست‌های پرتوان توده‌های مردم است. همین قدرت آفرینش و همین حضور در صحنه، طی سه دهه گذشته استوارترین سد راه موفقیت کامل توطئه‌ها و توطئه‌گران داخلی و خارجی  بوده ‌است.

ما در همین مجلسی که با اکثریت آراء مردم تشکیل نشده  و حتی در دولتی که رئیس جمهور آن را مردم فاقد صلاحیت برای این مقام می دانند نیز شاهدیم که زیر فشار جنبش های اعتراضی اعتراف به ضرورت برخی عقب نشینی ها در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده اند. این دستآورد جنبش تغییرات و اصلاحات در جمهوری اسلامی است و نباید آن را دست کم گرفت. نه تنها نباید آن را دست کم گرفت، بلکه باید به مردم این دستآورد را یاد آوری کرد تا به قدرت خود برای تغییرات امید بیشتری پیدا کنند.

جدا از شعارهای فضائی که در جریان اعتراضات چند هفته گذشته در خیابانها سر داده شد و زمینه واقعی هم ندارد، آیا می‌توان شعار نهائی و اشکال آینده مبارزه برای تحقق تحولات را از هم اکنون تعیین کرد؟ بنظر ما خیر، اما فراموش نباید کرد که ما به رکود و سکون اعتقاد نداریم و معتقدیم این سیر تکاملی جنبش و کم و زیاد شدن توان حاکمیت برای مقابله با جنبش یا تسلیم گام به گام به آن در برابر ماست. شعارها و اشکال مبارزه در عرصه عمل تعیین می‌ شود، نه با آرزو ها و خواست ما.

تحولات دو دهه گذشته نشان داده که اشکال و شعارهای مبارزه پیوسته یکسان نیستند.

 

 مشی جدا از توده‌ها و چپ‌روی‌ها و ماجراجوئی‌ها هرگز مردم را بدنبال خود نکشانده است، همچنان که افشاگری اقتصادی و سیاسی به بسیج مردم و آماده شدن برای عمق بخشیدن به مبارزه کمک می‌کند.

‌هر شعاری که به این ضرورت پاسخ بدهد، شعاری است که در میان مردم برای خود پایگاه پیدا می‌کند. بقول مارکس «‌طبقه حاکم و کاهنان اعظم معابد برای حفظ منافع طبقاتی خویش، از آگاهی مردم وحشت دارند.»

مسئله دیگر آنست که چگونه می‌توان انرژی متمرکز شده جنبش مردم برای اصلاحات و تغییرات را در مسیری هدایت کرد که به فاجعه‌ای برای میهن ما تبدیل نشود و تمامیت ارضی کشور را تهدید نکند!

این دشوارترین و پیچیده ترین سئوال در برابر همه پیشگامان مبارزه برای تحولات بنیادین است.

وظیفه دیگری که در برابر مترقی‌ترین نیروهای حاضر در جنبش قرار دارد، پررنگتر کردن بی‌وقفه اهداف مرحله‌ای جنبش برای توده مردمی است که در صحنه حضور دارند.

این اهداف کوتاه مدت و دراز مدت به همان اندازه که می‌تواند جنبش را به عمق ببرد، عقب نشینی حاکمیت در برابر خواست‌های روز جنبش را نیز ممکن کرده و امید به تغییرات را در مردم تقویت می‌کند. تاریخ بسیار به یاد دارد که طبقات حاکمه، بیمناک از این روند، به عقب نشینی محدود برای از دست ندادن همه آنچه که در اختیار دارند تن داده اند. به این امکان، حداقل به عنوان یک امکان- باید بها داد.

برجسته کردن خواست‌های مرحله‌ای مردم، در عین حال که انرژی توده‌ها را حفظ می‌کند، به نیروهای ارتجاعی نیز فرصت گمراه ساختن مردم، با هدف خریدن فرصت و بازیابی خود را نمی‌دهد. درحالیکه شعارهای رادیکال و ماجراجویانه می‌تواند مردم را منفعل ساخته و فرصت بازیابی را برای حاکمیت فراهم کند. نشانه‌های بسیار جدی امروز در جامعه ایران مشاهده می‌شود که همگی حکایت از ظرفیت جنبش مردم برای تحقق خواست‌های بنیادین جهت تغییرات مهم در ساختار اقتصادی و سیاسی ایران دارد، به آن شرط که این جنبش گام به گام عمیق تر شده و به جلو هدایت شود.

نقش تاریخی پیشگامان جنبش مردم درک همین ظرائف است نه تکرار یا ابداع شعارهائی که پای آنها روی زمین نیست و فضائی است!

بزرگترین آفت برای یک جنبش گرفتار آمدن آن در چنبره "اراده گرائی" است.

این جمله لنین را باید هر چند گاه یکبار خواند:

«آموزش واقعی توده‌ها هرگز از مبارزه مستقل سیاسی و به خصوص مبارزه انقلابی آنها جدا نیست. ادامه مبارزه به توده‌ها آموزش می‌دهد، فقط در ادامه مبارزه است که توده‌ها نیروی خود را باز می‌شناسند، افق دیدشان باز می‌شود، برتوانائی آنها افزوده می‌شود و ذهن روشن اراده‌شان را تقویت می‌کند.»

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 856  - 18 آبان 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت