گفتگو با "رقیه دانشگری" از خارج کشور برای مردم ایران رهبر تراشی می کنند!
سایت " NowarNosanctions" مصاحبه ای با دکتر رقیه دانشگری از رهبران سابق سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) که 7 سال - تا آستانه انقلاب 57 - در زندان رژیم شاه بود انجام داده است. رقیه دانشگری که همسرش در سال 65 در جمهوری اسلامی اعدام شد و اکنون سالهاست که در آلمان زندگی می کند، در این مصاحبه به 9 سوال پیرامون مسائل روز ایران و جهان پاسخ داده است که آن را میخوانید: |
سوال اول: چرا اپوزیسیون خارج کشور به جای دعوت به فعالیت های مدنی، از اقدامات خشونت آمیز حمایت میکند؟ - بخشی از اپوزیسیون نسبت به مردم و کشور دچار گسست عاطفی شدهاند، اگر جایی خراب شود یا کسی کشته شود، دل این آدم ها کمتر میسوزد! خشم فروخفته، منافع آسیب دیده و ضررهای شخصی یا خانوادگی خارج نشینان، باعث تشویق آنها به اقدامات خشونت آمیز است. دست اپوزیسیون برای ساختن خالیست ولی برای ویران کردن برنامه دارند! خشونت تقابل آفرین است و باعث ایجاد نفرت در طرف مقابل میشود و یک چرخه باطلی را ایجاد میکند که فقط به جنگ برادرکشی میانجامد. سوال دوم: با توجه به چرخه خشونت در اعتراضات کنونی، ایران پتانسیل سوریهای شدن را دارد؟! - طی دهه های اخیر آمریکا از این تاکتیک بارها در کشورهای دیگر استفاده کرده و موفق هم شده، ولی ایران مختصات دیگری دارد. ایران از انقلابی عبور کرده که قاطبه مردم ایران، از زن و مرد در آن حضور داشتند و خواسته های معینی داشتند. ما در جریان اعتراضات اخیر شاهد بودیم که طبقات مختلف اجتماعی به این حرکات اجتماعی جوانان نپیوستند، مردم ایران هم از لحاظ تاریخی، روانشناسی و هم باورهای مذهبی در مجموع انسان های صلح دوستی هستند. طرحی که برای ایران وجود دارد، بیشتر حالت ناآرام نگه داشتن، بی ثبات سازی و مشغول کردن ایران است، بدلیل اینکه برنامه های دیگری در میان است. پیشگیری از چندقطبی شدن جهان و ایجاد اخلال در مسیر پیوندها و مناسبات این کشورها. سوال سوم: دام های پیش روی معترضان چیست؟! - نیروهای هژمون جهانی بدنبال آن هستند تا جلوی تغییر جهان تک قطبی به جهان چند قطبی را بگیرند! از سوی دیگر، در این 4 دهه، حکومت نتوانسته آرزوهای انقلاب را برآورده کند، در نتیجه این زمینه اصلی است تا آدم هایی که مطالعه ندارند و برنامه های هژمون را نمیشناسند، در این دام گیر کنند. نپیوستن مردم به اعتراضات به معنی نداشتن مطالبه آنها نیست، مردم طرح مطالبات خود را به نحو احسن پیش می بردند. شیوه های اعتراض مسالمت آمیز بازنشستگان، کارگران، کشاورزان اصفهانی و ... بهتر جواب داده و مردم این را دیدند، که از این طریق بهتر به خواسته هایشان میرسند! سوال چهارم: در این جنگ نرم رسانهای، چرا مردم به افرادی که در خارج کشور بدنبال تحریم، جنگ و فشار حداکثری بر آنها هستند، اعتماد میکنند؟ - مردم (در سالهای پس از انقلاب) اعتمادشان به معتمدترین رهبر خودشان که آیت الله خمینی بود را آرام آرام از دست دادند، چه برسد به نیرویی که نه امتحان پس داده، نه اصلا شناختی از او دارند، و نه می دانند که چه برنامهای دارد. اپوزیسیون دائم فقط نفی میکنند، اصلا جنبه ایجابی در برنامههایش نیست... حتی خودشان هم با خودشان حرفشان یکی نیست! من تصورم این نیست که مردم موافق تحریم خود باشند، چون بار تحریم برروی دوش آنها خواهد بود. سوال پنجم: چرا در حال حاضر، بجای آنکه چهرههای ملی و وطن پرست، صدای مردم ایران در سطح بین الملل باشند، صرفا طرفداران تحریم و جنگ همانند نازنین بنیادی، حامد اسماعیلیون و ... بعنوان نماینده مردم معرفی میشوند؟ - اینها نه نماینده مردم هستند و نه مردم در ایران اینها را جدی میگیرند! بخش بزرگی از این مشکل باز می گردد به انزوای چهره های ملی گرا و وطن پرست. من نزدیک به چهل سال خارج از کشور هستم ولی هیچ دولتی به ما امکان ظهور و بروز نمیدهد و این از تبعات دموکراسی حاکم بر غرب است. در طرف مقابل، آقای اسماعیلیون در عرض مدت کوتاهی تبدیل به «مسیح ایران» شده، که این هم البته فقط پروپاگاندا ست. سوال ششم: آیا رسانههای فارسی زبانی که خود را رسانه معترضان معرفی میکنند، بدنبال استقرار نظام دمکراتیک در ایران هستند؟! - معمولا دمکراسی یک وسیله است برای تحریف افکار عمومی. گاهی از میزان شلختگی آزادی قلم و بیان در ایران تعجب میکنم، در آلمان این موضوع متفاوت است. بعد از 11 سپتامبر 2001 پسر من بعنوان یک جوان مو مشکی، دو سال تحت نظر سازمان امنیت آلمان بود. اینجوری نیست که در غرب هرکاری که دلتان خواست بکنید، هر اهانتی که خواستید بکنید، هر ضربه ای که خواستید به پلیس بزنید! دمکراسی فروشی، یک تجارت است با باورهای مردم و کسانی که خودشان این شعارها را میدهند، در مناسبات با همدیگر و با مخالف فکری شان، اصلا دمکرات نیستند، اینها آنچنان مخالف فکری شان را ترور شخصیت میکنند که صد رحمت به کسی که میگوید من دمکرات نیستم. سوال هفتم: تحلیل شما از تجمع برلین چیست؟! چرا حضور گروههای تجزیه طلب در این تجمع باعث برانگیخته شدن حساسیت دیگر جریانات اپوزیسیون نشد؟! - براندازی ج.ا نقطه اشتراک تمام گروه های اپوزیسیون است و این باعث شده تا برخی گروه ها، با تجزیه طلبان زیر یک پرچم قرار بگیرند! میشود با استبداد و فقر زندگی کرد ولی با جنگ و ویرانی و نابودی نمیشود. مردمی که از کشور خودشان آواره میشوند، هم هویت باخته هستند و هم مالباخته و مجبورند که اینجا با کارهای خیلی ابتدایی و پست گذران زندگی کنند. حفظ امنیت کشور، از اهم مسائل است و پای اصلی حفظ امنیت، رضایت عمومی مردم داخل کشور است. سوال هشتم: چرا علیرغم آنکه در اکثر کشورهای منطقه و حتی دنیا، موارد متعدد نقض حقوق بشر دیده میشود، اما اینگونه دنیا روی موضوع ایران توقف کرده است؟ - ایران یک انقلاب استقلال طلبانه کرد و تا حالا هم در حفظ استقلال سیاسی تا حدود زیادی موفق بوده و به گمان من ایران تبدیل شده به یکی از نقاط جدی مقابله با نیروی هژمون در جهان، مقابل آمریکا و اسرائیل. از بدو انقلاب در ایران، وحشتی در کشورهایی مانند عربستان بوجود آمد، آسیب پذیری در آنها وجود داشت. این که مردم آنها نیز بخواهند رهبری ایدئولوژی حاکم بر ایران را بپذیرند یا بخواهند از ایران در این کشورها کاری بکنند. وضعیت جغرافیایی ایران؛ ایران همواره مطمع نظر قدرت های امپریالیستی بوده، زمان شاه هم بوده ولی چون شاه مطامع آنها را برآورده میکرد وحتی ژاندارم منطقه محسوب میشد، در نتیجه مشکلات برای مردم ساخته نمیشد. ماهایی که مدافع منافع ملی ایران هستیم، همواره باید یک تابلو بزنیم جلوی سینه مان و یک لیستی از ناکارآمدی های ج.ا بگوییم تا ثابت کنیم فکر مستقل خودمان را داریم. سوال نهم: با توجه به اتفاقات اخیر، آینده جریانات اپوزیسیون که اکثرا وابسته هستند را چگونه پیش بینی میکنید؟! - آن بخش از اپوزیسیونی که دلسوز مردم و کشور نیست، راه به جایی نخواهد برد. در ماه های اخیر به گونه ای مجاهدین خلق و سلطنت طلبان که بایگانی شده بوند. با چهره آفرینی و آلترناتیوسازی پشت افراد جدید به صحنه بازگشته اند. اپوزیسیون باید به تغییرات در جهان توجه داشته باشد، شیفت دنیا از تک قطبی به چند قطبی را جدی بگیرد و موقعیت ایران در این تغییرات را بفهمد. چرا بعد از جنگ اوکراین، چنین اعتراضاتی در ایران بوجود آمد، نارضایتی 40 سال در ایران ، چرا الان اینگونه نمایان شده؟ مدتی پیش "لاپید" گفت که تاکتیک هزار زخم کاری در قبال ایران را به کار می گیریم؛ تا با اینکار دیگر سنگ برروی سنگ در ایران بند نشود. کسی که آمریکا را نشناخته، فکر میکند همه چیز تقصیر ماست، در حالی که آمریکا علیه متحدانش هم اقدام میکند!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 857 - 25 آبان 1401