سرمقاله راه توده 859 حجاب از چه زمان و با چه انگیزه ای به زنان تحمیل شد؟ |
در این روزها که مسئله حجاب و اختیاری و اجباری بودن آن به موضوع مورد توجه مردم و بحث بخشی از جامعه تبدیل شده یکی از مغلطه ها و دروغ های بزرگ روحانیون حکومتی و گرایش های ارتجاعی تکرار این ادعاست که گویا مردم ایران در سال ۱۳۵۷ برای حجاب انقلاب کردند یا یکی از خواست هایشان اجباری شدن حجاب بود. کسانی که شاهد و ناظر رویدادهای سال ۵۷ بودند می دانند که تنها چیزی که در انقلاب مطرح نبود مسئله حجاب بود. چند سند روشن هم برای آن وجود دارد: ۱- فیلم ها و عکس هایی که از تظاهرات سال ۵۷ و قیام ۲۲ بهمن وجود دارد نشان می دهد که زنان بی حجاب یا غیرمذهبی دوشادوش و در کنار زنان محجبه و مذهبی در راهپیمایی ها حضور دارند. اگر خواست حجاب کمترین جایی در جنبش انقلابی داشت نه زنان غیرمذهبی در جنبش انقلابی شرکت می کردند و نه زنان مذهبی آنها را در کنار خود می پذیرفتند. ۲- رهبران انقلاب مانند آیت الله خمینی و طالقانی پس از پیروزی انقلاب نیز بارها در سخنانی که در روزنامه ها نیز منتشر شده تاکید کردند که در حجاب اجبار وجود ندارد که نشان می دهد که بحث حجاب اولا تنها پس از پیروزی انقلاب و توسط جریان های حجتیه ای و ارتجاعی وقت مطرح شد و ثانیا رهبران انقلاب از خطرات آن آگاه بودند و زیربار آن نمی خواستند بروند. ۳- تا سی خرداد ۱۳۶۰ آزادی حجاب در خیابان ها و ادارات دولتی و بیمارستان ها و غیره وجود داشت. پس از سی خرداد ۶۰ و آغاز ترورها و اعدام ها بود که فضای سیاسی و اجتماعی بسته شد که یکی از پیامدهای آن هم تحمیل تدریجی حجاب اجباری، ابتدا در ادارات دولتی و سپس در خیابان ها بود. ارتجاع مذهبی یک هجوم سراسری را به انقلاب به بهانه ترورها و پاسخ به آنها آغاز کرد که نتیجه آن نه تنها اجباری شدن حجاب بود بلکه مجبور شدن شمار زیادی از مدیران و حتی از اعضای کابینه محمد علی رجایی به گذاشتن ریش شد. تحمیل حجاب در واقع جزیی از برنامه ارتجاع مذهبی برای مقابله با انقلاب و ایجاد شکاف در صفوف آن بود. آنان زیر پوشش مذهب خزیدند و با تحمیل حجاب اجباری کوشیدند تا انقلاب را از حمایت زنان غیرمذهبی محروم کند و آنها را به صف مخالف انقلاب برانند و پایه های مردمی انقلاب را تضعیف کنند. این ماهیت اصلی آن تحولی بود که زیر پوشش حجاب اجباری و اجرای قوانین اسلامی در ایران رخ داد. بخش بزرگی از ایرانیان میهندوست در نتیجه سختگیری های مداوم و بی دلیل و پاکسازی و اخراج ناگزیر از ترک مهین شدند و کشور ما از دانش و خدمات آنها محروم ماند نتیجه این سمتگیری بود. همین امروز نیز تبدیل شدن کشوری مانند ترکیه به مقصد گردشگری یا خرید خانه بصورت یکی از عوامل ضربه به اقتصاد کشور درامده که از جمله پیامدهای ضدملی همین تحمیل اجباری حجاب است. البته این درست است که در رژیم گذشته زنان مذهبی و دارای حجاب بیسواد و عقب مانده معرفی می شدند و از حضور در عرصه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و هنری منع می شدند. این هم درست است که باز شدن درها بر روی این دسته از زنان که زمان انقلاب اکثریت زنان ایران را تشکیل می دادند راه را برای پیشرفت های بعدی و آن تحولی باز کرد که امروز در وضع زنان ایران ایجاد شده است ولی این تحول نیازی به تحمیل حجاب یا کنار گذاشتن زنان غیرمذهبی ایران یا غیرمعتقد به ضرورت رعایت همه شعائر اسلامی نداشت. هرچند بخش بزرگی از آنها هم به هر حال خود را با این شرایط تطبیق و به کار خود ادامه دادند. امروز نیز ارتجاع مذهبی و روحانیون حکومتی و امامان جمعه عقب مانده نگران از دست دادن این سوژه هستند. یک روز آواز خواندن زنان، یک روز ورزش زنان، یک روز دوچرخه سواری زنان، رفتن آنها به ورزشگاه، سوار شدن موتور زنان و ... سوژه ها و بهانه هایی است که از طریق آنها این ارتجاع مذهبی می کوشد موقعیت خود را حفظ و در جامعه تثبیت کند که عملا خلاف آن به بار آمده. آنها اگر می توانستند جلوی رانندگی زنان را می گرفتند. اگر موضوع زنان نباشد آنها چه چیز دارند که در نماز جمعه های بی رمق حکومتی تحویل مردم بدهند؟ این دروغ که مردم ایران برای حجاب انقلاب کردند بخشی از این تقلای ارتجاع مذهبی برای حفظ موقعیت خویش است که بیش از پیش در تقابل با نیازهای پیشرفت ایران و زندگی آرام و مرفه در کشور ما قرار گرفته است.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 859 - 9 آذر 1401