سقوط ج. اسلامی از خیال پردازی تا واقع بینی! |
با گذشت دو هفته از آغاز اعتراض ها و شورش سراسری در ایران چه چشم اندازهایی دربرابر آن می تواند وجود داشته باشد؟ گردانندگان تلویزیون های سه گانه لندن و گروه های سلطنت طلب و "چپ" اپوزیسیون خارج کشور وعده براندازی می دهند و می گویند شیشه عمر رژیم شکسته و سرنگونی نظام نزدیک است و کافیست مردم مقداری در خیابان ها مقاومت کنند یا به نیروهای نظامی و انتظامی یورش برند و آنها را خلع سلاح کنند تا جمهوری اسلامی ساقط شود. در سمت حکومت هرچند خطر جدی گرفته شده ولی آن را در حدی نمی دانند که نظام را تهدید کند یا موجب به میدان کشیدن قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران در تهران و دیگر واحدهای سپاه در شهرستانها یا دست زدن به اقدامتی مشابه باشد. حکومت فعلا ترجیح می دهد با همین نیروهای انتظامی و پلیس و لباس شخصی ها با تظاهرات برخورد کند و منتظر است که ادامه خشونت ها موجب کاهش حمایت مردم از تظاهرات شود. آنها می دانند که مردم اصولا با خشونت مخالفند و تنها در صورتی از اعتراضات پشتیبانی می کنند که احساس کنند که موقت و کوتاه مدت است. درصورتی که اعتراض ها خشونت آمیز بماند و به درازا کشیده شود و مردم به این نتیجه برسند که کشور به سمت هرج و مرج خواهد رفت از آن جدا خواهند شد. این همان نگرانی است که گردانندگان تلویزیون های لندنی و اپوزیسیون سلطنت طلب و مدعی چپ دارند و به همین دلیل مدام وعده می دهند که کار رژیم در ظرف چند روز یا چند هفته تمام خواهد شد. نخستین سوالی که مطرح است آن است که آیا واقعا چشم اندازی برای براندازی جمهوری اسلامی در ادامه شیوه تظاهرات کنونی وجود دارد؟ تجربه تاریخی چنین احتمالی را در حد صفر می داند. تجربه کشورهای غرب در دهه های پیش از جنگ جهانی اول و دوم نشان می دهد که آن کشورها با بحران های اقتصادی و اجتماعی به مراتب سهمگین تر از جمهوری اسلامی کنونی مواجه بودند و توانستند با ایجاد دو جنگ جهانی و کشتار نزدیک به ۱۰۰ میلیون تن از آنها عبور کنند. انقلاب در الجزایر با یک میلیون کشته به پیروزی رسید و در اندونزی و شیلی با بیش از ۵۰۰ هزار کشته سرکوب شد. حتی در جریان انقلاب ۵۷ که برخی آن را الگو می دانند بنا به خاطرات ژنرال آمریکایی "هویزر" یکی از اهداف سفر وی به ایران بررسی این نکته بود که آیا می شود با کشتار ۵۰۰ هزار تن از مردم حکومت را حفظ کرد یا نه؟ وی با توجه به اینکه در ارتش شکاف افتاده و فرماندهان آن بدلیل وابستگی به آمریکا فاقد قدرت تصمیم گیری هستند این احتمال را ناممکن و سقوط حکومت را اجتناب ناپذیر ارزیابی کرد. این در شرایطی بود که قبلا حدود هفت ماه در ایران اعتصابات سراسری برقرار بود در حدی که مطبوعات و حتی رادیو تلویزین سراسری تعطیل شده بود. مهم تر از آنها اعتصاب کارکنان نفت بود که از نظر اقتصادی رژیم را فلج کرده بود. اگر این اعتصاب ها نبود، تظاهرات مردم هرگز به تنهایی نمی توانست رژیم شاه را سرنگون کند. وضعیتی که در حال حاضر وجود ندارد و برای آنکه بوجود بیاید اعتراض ها باید مانند انقلاب ۵۷ شعار و خواسته مشخص و رهبر داشته باشد که ندارد. بنابراین تکرار انقلاب ۵۷ هم ناممکن است. اینها واقعیتی است که بی رودربایستی و بدون بیم از جنگ تبلیغاتی با ما بعنوان مدافعان مشی توده ای بیان می کنیم و آینده نزدیک نشان خواهد حق با ما بوده است. برخی ها نیز به تجربه سقوط رژیم های مبارک و بن علی در مصر و تونس اشاره می کنند که آنها با تظاهرات مردم سرنگون شدند. در اینجا نیز مقایسه با جمهوری اسلامی بی معناست. اولا اینها رژیم های دیکتاتوری فردی فاقد تکثر و اختلاف و جناح بندی های جدی بودند که درنتیجه می توانستند با یک تلنگر فرو بپاشند، همان اتفاقی که برای رژیم شاه هم افتاد. در حالیکه جمهوری اسلامی چنین نیست و انواع و اقسام گرایش ها در داخل آن تا بالاترین سطح های حکومتی وجود دارد. ثانیا این رژیم ها با جنبش های اعتراضی جدی هرگز مواجه نبودند و روش های مهار آن را نیاموخته بودند، در حالیکه جمهوری اسلامی حداقل سه دهه است که بطور مدام با فشار و اعتراض مواجه است و در این زمینه انواع و اقسام تجربیات را دارد و کادرها و نیروهایی را برای مقابله سازماندهی کرده است. سوم اینها رژیم های وابسته به آمریکا و غرب بودند و بنابراین وابسته به پشتیبانی و حمایت غرب بودند و به محض اینکه در این پشتیبانی خللی وارد شد، آنها هم توان ایستادگی را از دست دادند. چهارم اینکه این رژیم ها از نظر اقتصادی نیز وابسته به غرب بودند و بنابراین فشار اقتصادی غرب می توانست روی آنها اثر تعیین کننده بگذارد. در حالیکه جمهوری اسلامی بیش از یک دهه است که در تحریم همه جانبه است و بنابراین غرب فشار اقتصادی خاصی بیش از این نمی تواند به آن وارد کنند و در رفتارش تاثیر تعیین کننده بگذارد. پنجم اینکه آن رژیم ها فاقد یک ارتش نیرومند و ملی و درگیری های خارجی بودند که به آنها قدرت مانور نمی داد. در حالیکه ایران هم نیروی مسلح نیرومند و ملی دارد و هم با همه همسایگان خود درگیری هایی دارد که در شرایط معین و اگر احساس خطر کند درگیری های داخلی را به عرصه خارجی خواهد کشاند. چنانکه در همین اعتراضات اخیر نیز به مواضع گروه های کرد در عراق حمله کرد تا جایی که دولت عراق اخراج این گروه ها را از خاکش پذیرفت. هم اکنون نیز گروه های معینی در داخل ایران خواهان حمله به عربستان بدلیل نقش تلویزیون ایران اینترنشنال در ایجاد درگیری های داخلی هستند، حمله ای که در صورت گسترش درگیری ها یا کشیده شدن آن به جنوب ایران قطعی است. بنابراین چشم انداز محتمل در صورت ادامه درگیری ها کشیده شدن آن به عرصه خارجی است یا به شکل حملاتی از کشورهای همسایه بعنوان حمایت از گروه های قومی و مذهبی مشترک یا بیشتر به شکل حملات نظامی جمهوری اسلامی به کشورهای همسایه به دلیل یا بهانه حمایت آنها از گروه های "تجزیه طلب". از اینرو گمان اینکه سرنوشت جمهوری اسلامی در صرف تظاهرات پراکنده خیابانی تعیین خواهد شد آن هم بدون وجود یک جنبش وسیع اعتصابی سراسری و مهمتر از آن بدون رهبری و شعارها و خواسته های مرحله ای، یک خیالپردازی کودکانه است. در شرایط کنونی تناسب قوای داخلی و جهانی، حداقل ده میلیون کشته لازم است تا جمهوری اسلامی بتواند به سرنگونی نزدیک شود. نمونه ساده اینکه دولت سوریه که حتی یکی از ظرفیت های جمهوری اسلامی را نداشت با وجود دخالت و حمله ترکیه و آمریکا و فرانسه و ایجاد داعش و غیره سرانجام سقوط نکرد هرچند صدها هزار کشته و ویرانی در آن کشور به بار آمد. درک این نکات مهم است زیرا توهم سرنگونی جمهوری اسلامی با چند تظاهرات درچند هفته می تواند، کمک کند که اولا جریان های خشونت طلب در جمهوری اسلامی دست بالا را پیدا کنند و مانع از اصلاحات لازم شوند. ثانیا بزودی موج جدیدی از ناامیدی ایجاد شود که اثر آن بصورت فرار و مهاجرت از کشور و کناره گیری از سیاست و اعتراض برای مدتی خود را نشان خواهد داد. و بالاخره و مهمتر از همه موجب می شود که این اعتراض ها به سطح یک جنبش واقعی با شعارها و اهداف و خواست هایی برای این مرحله ارتقا نیابد. در حالیکه اکنون مسئله اصلی طرح یک سلسله خواست های مدنی، مشخص و قابل تحقق برای این جنبش است. در زمینه مسائل اجتماعی حفظ وضعیت کنونی و جمع شدن نسبی بساط حجاب اجباری از خیابان ها خود یک دستاورد مهم است که باید آن را حفظ کرد و در عین حال پایان دادن به ارتجاع مذهبی و محدودیت ها برای زنان و دختران و آزادی های اجتماعی و پایان دادن به خودی و غیرخودی را مطالبه کرد. در عرصه اقتصادی نیز مسئله پایان دادن به خصوصی سازی ها، توجه به مطالبات و معیشت کارگران و زحمتکشان و معلمان و بازنشستگان، مقابله با مافیای اقتصادی و سرمایه داری تجاری بخشی از این خواست هاست! تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 852 - 20 مهر 1401