غرب و متحدانش یکپارچه علیه ایران بسیج شده اند! سرگیی کاژمیانکین- روزنامه پراودا ترجمه- آزاده اسفندیاری |
از سرگیری گفتگوی برجامی با ایران، همراه شد با اندیشه های جدایی طلبی و دخالت خارجی که سرانجام مذاکرات به حالت تعلیق درآمد. دنیای مدرن امروز کلاف درهم تنیده ای است که در آن متنوع ترین رنگها و رشته ها تعبیه شده اند. برای درک ماهیت یک پدیده، کشیدن یک مرز کافی نیست - شما باید همه موضوعات دیگری را که به طور آشکار یا پنهان با آنها مرتبط است در نظر گرفته و مطالعه کنید. بدون چنین راه حلی، درک وضعیت ایران غیرممکن است. در پایان تابستان، مذاکرات برای بازگرداندن (برجام) یا «توافق هستهای» با دسترسی به پیشرفتهایی برجسته شد. میانجیگری که یوروترویکا، (فرانسه، آلمان، بریتانیا)، روسیه و چین نمایندگی میکردند با پیشنویس توافقنامه ای آماده شد. رسانه ها از آمادگی واشنگتن و تهران برای امتیازات متقابل اطلاع رسانی کردند. اولی موافقت کرد تحریمها را بر 200 شرکت و مؤسسه ایرانی لغو کند، بخشی از داراییهای مسدود شده ایران را بازگرداند و اجازه صادرات بدون مانع هیدروکربنها را بدهد. ایران به نوبه خود از درخواست حذف فوری سپاه پاسداران، از فهرست سازمان های تروریستی، جایی که این بخش از نیروهای مسلح ایران، در دوره دونالد ترامپ در آن گنجانده شده بود، صرفنظر کرد. اولاً پیشرفت در این امر ناشی از تلاش برخی از همسایه های ایران- قطر و عمان- جهت مذاکرات بود. دیپلماتهای آنها بین تهران و پایتختهای غربی رفت و آمد کردند و موضوعات مورد اختلاف روشن شد. ثانیاً، انعقاد معامله به نفع مقامات غربی بود. اگر اتحادیه اروپا به دنبال دستیابی به منابع جدید سوخت است، برای کاخ سفید مهم بود تا از شکست دموکرات ها در انتخابات کنگره جلوگیری کند. در پس زمینه سقوط موقعیت جو بایدن و مشکلات اقتصادی، تنها راه نجات، پیشرفتها در کاربرد دیپلماتیک بود. از نظر واشنگتن، معامله با ایران برای چنین نقشی اهمیت داشت. بر اساس نظرسنجی ها، 79 درصد آمریکایی ها دیدگاه مثبتی نسبت به مذاکرات دارند که با نگرش کلی به سیاست خارجی همخوانی دارد. بیش از دو سوم آمریکایی ها با فروش تسلیحات به عربستان سعودی مخالف می باشند و تقریباً نیمی (47 درصد) به مزایای روابط نزدیک با اسرائیل با دیده شک نگاه می کنند. در چنین چشم اندازی، مخالفت همه جانبه ای را که اسرائیل نیروی محرکه آن بود عیان شد. در مواجهه با تبلیغات شدید ضد ایرانی، احیای برجام شانس دولت «لاپید» را برای باقی ماندن در قدرت به حداقل میرساند و به «بنیامین نتانیاهو» چراغ سبز نشان میداد که مخالفان را به خاطر شکست در مقابله با «دشمن اسرائیل» مورد انتقاد قرار دهد. مقامات این کشور که از ترس از دست دادن قدرت برانگیخته شده بودند، به سمت «تور دیپلماتیک» شتافتند.«بنی گانتز» وزیر دفاع، «ایال هولاتا» مشاور امنیت ملی، «دیوید بارنیا» مدیر اطلاعات موساد وتعدادی دیگر راهی ایالات متحده شدند. نخست وزیر نیز به نوبه خود، مسیر اروپا را در پیش گرفت. موضوع این گفتگوها «تهدید ایران» بود. آنها گمانه زنی های خاص خود در مورد توانایی تهران برای ساخت کلاهک های هسته ای «در عرض چند هفته» را تکرار کردند و هشدار دادند که اسرائیل پس از دستیابی به توافق، تعهدی نسبت به آن نخواهد داشت. دیگر بازیکنان منطقه هم به این سمت رفتند. «فیصل بن فرحان»، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، نسبت به از سرگیری احتمالی برجام ابراز نگرانی کرد و موفقیت های نظامی- فنی تهران را تهدیدی برای منطقه خواند... در ایالات متحده، حزب جمهوری خواه پرچم مخالفت با احیای برجام را بار دیگر برافراشت. «مایک پنس» معاون سابق رئیس جمهور و نامزد احتمالی کاخ سفید از مقر «شورای مقاومت ملی ایران» در آلبانی بازدید کرد ( گروهی که خواهان سرنگونی حکومت ایران است). پنس، با ابراز حمایت از فعالیتهای خود، قول داد به محض بازگشت جمهوری خواهان به قدرت، قرارداد بازسازی شده را باطل کند. بزودی مقامات آلبانی ایران را به حملات سایبری متهم کردند و روابط دیپلماتیک خود را با آن کشور قطع کردند. کاخ سفید حمایت خود را از متحد خود (آلبانی)اعلام کرد. فهم تحریکات با این واقعیت آسان تر می شود که تقریباً 30 نماینده دموکرات کنگره نسبت به مذاکرات، ابراز نگرانی کرده اند. درخواست آنها منعکس کننده خواست کمیته روابط عمومی ایالات متحده - اسرائیل، گروه لابی گری پیشرو تل آویو است. با این حال، مخالفت هایی از این دست به یک استدلال نهایی نیاز داشت که در نهایت بازگشت به برجام را دفن می کرد. آن هم علت مرگ «مهسا امینی» بود. به گفته گروههای مخالف و رسانههای غربی، مهسا، به دلیل کامل نبودن حجاب مورد ضرب و شتم قرار گرفت و چند روز بعد درگذشت. از نظر کمونیست ها، هر نوع تبعیض، از جمله تبعیض بر مبنای دیدگاههای مذهبی، غیرقابل قبول است، اما مرگ امینی، خیانت کسانی است که از این کشتارها خواهان امتیاز سیاسی می باشند. مخالفان حکومت ایران با اعلام تقریباً «نسل کشی زنان» حقایق مهمی را پنهان می کنند. ابتدا دختر بلافاصله تحت مداوا قرار گرفت و در بیمارستان کسری، که یکی از بهترین مراکز درمانی تهران است، بستری شد. دوم اینکه، این فاجعه توسط مقامات ارشد کنترل شد. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور به وزیر کشور دستور داد تا شرایط مرگ مهسا را به طور کامل بررسی کند. بلافاصله پس از آن، خبرنگاران با شهادت پزشکان معالج امینی، و ضبط دوربین های فیلمبرداری صحنههایی را دیدند. ثالثاً، افشاگران حرفه ای، سیاستهای بسیار ناهنجار دیگر کشورها نادیده گرفته میشود. در عربستان سعودی، زنان تنها تا حد ناچیزی از حق رای برخوردارند و محدودیتها برای پوشش و آزادی رفت و آمد همچنان به جای خود باقی است. در اسراییل تقریباً هر روز کودکان و زنان فلسطینی به قتل می رسند، اعراب به انسانهای درجه دو تبدیل می شوند. اما انعکاس این مسائل، در رسانه های غربی، به یک تابو شباهت دارد. ناآرامی هایی که ایران را فراگرفته است، سؤالات بسیاری را به وجود می آورد. گروههای متجاوز، اغلب مسلح، به ایستگاههای پلیس، مساجد، آمبولانسها حمله کردند و قصد داشتند مکان هایی را ویران کنند. یک ویژگی بارز انقلاب های «رنگی» پدیدار گشت - تیراندازی در خفا به نیروهای امنیتی و غیرنظامیان آغاز و چندین نفر خارجی که در تظاهرات شرکت کرده بودند دستگیر شدند. کانون ناآرامی ها در مناطق اقلیت های قومی بود: کردستان، بلوچستان و آذربایجان. در آن مناطق، گویی در جریان تظاهرات خواست های استقلال طلبانه آغاز شد و به اعمال خشونت آمیز نیز تبدیل شد. در شهر زاهدان در حمله به کلانتری 19 نیروی انتظامی از جمله رئیس اداره اطلاعات سپاه استان سیستان و بلوچستان کشته شدند. گروه اسلامگرای جندالله، مسئولیت آن را بر عهده گرفت. از حملات تروریستی در استان خوزستان جلوگیری شد و محموله بزرگی از اسلحه که از خارج وارد ایران شده بود کشف و ضبط گردید. به گفته وزیر کشور ایران، جوخه های شورشی از قبل آماده شده بودند و فقط انتظار فرصت را می کشیدند تا از تخم بیرون بیآیند. دلایل زیادی برای اعتماد به این گفته ها وجود دارد. یوسی کوهن، رئیس سابق موساد (در سالهای 2016-2021)، اعتراف کرد که در زمان او، اسرائیل، عملیاتهای مخفی بسیاری را «در قلب ایران» انجام داد. همزمان خبرگزاری رویترز گزارشی از فعالیت ماموران سیا در جمهوری اسلامی منتشر کرد. نویسندگان این تحقیق با اشاره به اینکه «کاهش جاه طلبی های ایران از دیرباز اولویت واشنگتن بوده است»، از طرح های جذب نیرو برای ماموران و عملیات مخفی سرویس های ویژه صحبت کردند. نکته قابل توجه این است که ویلیام برنز، مدیر فعلی سیا، در کانال تلویزیونی CBS، مناسب بودن یک «انقلاب» در ایران را اعلام کرد. حمایت از گروه های جدایی طلب از خارج مشخص شده است. جنبش کومله، حزب زندگی آزاد کردستان و سایر سازمان هایی که خواستار جدایی مناطق کردستان هستند، پایگاه هایی در شمال عراق دارند و از نزدیک با گروه های کشورهای ناتو و آژانس های اطلاعاتی غربی همکاری می کنند. همانطور که روزنامه اسرائیلی جروزلیم پست نوشت، کردها «موفق ترین تجربه مقاومت در برابر رژیم دینی ایران را به نمایش می گذارند». افزایش تحریکات از خارج، ایران را وادار کرد تا یک سری حملات به اردوگاه های شبه نظامیان در استان های اربیل و سلیمانیه عراق انجام دهد. فاجعه مرگ مهسا، تنها یک بهانه بود تا دخالت یکپارچه نیروهای خارجی توجیه شود. وزارت خارجه اسرائیل در بیانیه ای اعلام کرد که «شعلههای خشم مردم ایران علیه رژیم جنایتکار خاموش شدنی نیست.» و مقامات اتحادیه اروپا از تهران خواستند «سرکوب وحشیانه اعتراضها را فوراً متوقف کرده و جریان آزاد اطلاعات را تضمین کند». کاخ سفید نیز به این گروه کرُ پیوست. تحریم هایی علیه روسای وزارت کشور، وزارت ارتباطات ایران و سایر ساختارها اعمال شد، مقامات دستور پخش شبکه های اینترنتی آمریکایی به ایران را صادر کردند. اینکه دقیقاً چه می خواهند در ایران انجام دهند را می توان از واکنش اعضای رژیم سابق و سرنگون شده پهلوی در سال 1979 مشاهده کرد که مانند خروج شیطان از یک محفظه ظاهر شدند. همسر شاه "فرح" اکنون خواهان «مبارزه با رژیم آیت الله ها برای حقوق خود» است و پسر وی رضا، به ایالات متحده قول می دهد که هر کاری را «برای کمک به هموطنان شجاع خود خواهد کرد تا پیروز شوند». شاهزاده تبعیدی، غرب را به حمایت از «ایرانیان مبارز نه در گفتار، بلکه در عمل» فرا می خواند و اعلام می کند که «پس از انقلاب» ایران دوست اسرائیل خواهد شد. آذربایجان همسایه ایران که به سکوی پرش جدیدی برای تحریکات علیه ایران تبدیل شده است، با روابط نزدیک قبلی خود با اسرائیل، پز یک شریک دلسوز و فعال را به خود گرفته است. در اوایل اکتبر، هیاتی به سرپرستی بنی گانتز، از این کشور بازدید کرد. همانطور که وی به خبرنگاران گفت، در باکو بر اهمیت حفظ روابط استراتژیک تاکید شد. اعضای هیأت صریح تر بودند و گفتند که در این مذاکرات، هماهنگی تلاش ها در برابر «طرح های خصمانه ایران» مورد بحث قرار گرفته است. این بحث ها را حملات جورج دیک، سفیر اسرائیل در آذربایجان تایید می کند. «ما در همبستگی با مردم ایران ایستادهایم تا برای ارزشهایی که ما پاس می داریم مبارزه کنند: انسانیت، برابری و آزادی». این دیپلمات حمایت خود از جدایی طلبی را نیز پنهان نمی کند. تابستان در توییتر عکسی با کتاب قصه های پریان تبریز منتشر شد. در توضیح این عکس آمده است: «تبریز یک شهر باستانی آذربایجانی است». با این حال، سفیر اسرائیل، تنها موضوعات نشریات محلی را تکرار می کند. پورتال اینترنتی «کالیبر» می نویسد، زمان فرا رسیده است! آذربایجان جنوبی باید از ایران جدا شود. وب سایت محبوب دیگری به نام «خاکین» گزارش می دهد که باکو «نیروهای بسیج کافی برای حمایت از حقوق هموطنان خود و حمایت از موج جدیدی از جنبش آزادیبخش ملی را در اختیار دارد». چنین احساسات «پرشوری» توسط مقامات ترکیه نیز تقویت می شود... به هر حال، بنیاد دفاع از دموکراسی مستقر در واشنگتن خواهان ساقط کردن حکومت ایران «مانند سقوط اتحاد جماهیر شوروی»، می باشد. باید در نظر داشت که اسرائیل 70 درصد از تسلیحات خریداری شده توسط باکو را تأمین می کند و رسانه ها از استقرار احتمالی تجهیزات هوایی و شناسایی اسرائیل توسط آذربایجان خبر می دهند... بدون تردید تنشهای جاری روند بی ثباتی در منطقه را سرعت خواهند بخشید. علامت های هشدار دهنده حملات جدید اسرائیل به سوریه و برهم زدن آتش بس در یمن نمونه هایی از این نشانههاست. در همه این موارد، ایالات متحده است که طرف مداخله جویان را می گیرد. ایران هرگز به خاطر مواضع جسورانه خود بخشیده نخواهد شد و ایالات متحده، از هر بهانه ای برای تضعیف این کشور استفاده خواهد کرد!
https://gazeta-pravda.ru/issue/115-31318-1417-oktyabrya-2022-goda/litsemernaya-borba-za-svobodu/
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 853 - 27 مهر 1401