راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 854

مرز میان اعتراض مترقی

و شورش های کور ارتجاعی

  

اعتراضات و حوادث چند هفته گذشته در ایران که هنوز پایان نیافته حاوی درس ها و هشدارهایی بوده و هست برای همه مردم ایران و نیروهای سیاسی میهندوست. این اعتراض ها عمق بحرانی را که کشور ما در آن قرار گرفته نشان داد که مانند هر بحرانی حامل انقلاب و ضدانقلاب است. این بحران می تواند نیروی محرک اصلاحات عمیق و انقلابی در کشور شود که آینده ای روشن تر را نوید دهد، یا برعکس به فروپاشی و چندپارچگی و ویرانی ایران ختم شود.

اعتراض هایی که با مرگ نابهنگام مهسا امینی آغاز شد خصلتی تحول خواهانه و مترقی داشت و مهمترین انگیزه و هدف آن پایان دادن به تحقیر و دخالت های ارتجاعی در عرصه اجتماعی و آزادی های اجتماعی بود. این اعتراض ها در همان روزهای نخست با مقاومت زنان ایران و همبستگی زنان باحجاب و بی حجاب و کم حجاب با یکدیگر و اکثریت بزرگ جامعه با آنها توانست دستاوردهایی را دربرابر تحقیر و تحمیل حجاب اجباری بدست آورد. دستاوردهایی که موقعیت گرایش های ارتجاعی حکومتی را ضعیف کرد و می تواند ضعیف تر کند و این جنبه مترقی آن بود. ولی ادامه آن در شرایط فلج صدا و سیمای حکومتی، استفاده از روش های تبلیغاتی نخ نما و تکراری، نامحرم دانستن مردم در همه زمینه ها، ملوک الطوایفی رسانه ای و پخش انواع اطلاعات و خبرهای ضد و نقیض از طرف دستگاه های رسمی و در شرایط انباشت انواع نارضایتی های عمومی بسرعت از چارچوب اولیه خارج شد و هدایت آن بدست شبکه های خارجی و تبلیغ کوکتل مولوتف و تشویق گردن زدن و سربریدن و حلق آویز کردن افتاد که هم چشم انداز ادامه و پشتیبانی ملی و مردمی از آن را مسدود کرد و هم آن را در مسیر ضدانقلاب و ویرانی ایران قرار داد. به این ترتیب فرصتی دوباره برای ضد حمله نیروهای ارتجاعی داخلی که در روزهای نخست منزوی شده بودند فراهم آورد.

حوادث اخیر کاملا اشکار کرد که اعتراضات و بیان نارضایتی ها تا جایی که جنبه مدنی و مسالمت آمیز دارد و دارای خواسته های اصلاحی کمابیش مشخص است (مانند اعتراض های کارگران و معلمان و بازنشستگان یا اعتراض دانشجویان به تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها) جنبه مترقی دارد ولی به محض آنکه از این چارچوب خارج شود و شکل خشونت آمیز به خود بگیرد جنبه ویرانگرانه و ارتجاعی آن غلبه پیدا می کند. حوادث اخیر نشان داد که تبدیل کردن هر اعتراض با هدف های مشخص و مسالمت آمیز به خیالپردازی هایی نظیر اینکه اصلاحات ناممکن است یا کل حکومت دیگر این بار باید برود و ... جز خالی کردن اعتراض از جنبه مترقی آن و تبدیل کردن آن به یک شورش ارتجاعی هیچ نتیجه ای ندارد. همه دستاوردهای اعتراض های اخیر هم در عرصه آزادی نسبی حجاب و فشار سنگین روی جریان های واپسگرای حکومتی مربوط به همان چند روز نخست و ادامه مسالمت آمیز آن است و اگرنه شورش کوکتل مولوتفی بعدی که از تلویزیون های سه قلوی لندن هدایت می شد هیچ ثمری به جای نگذاشت مگر بسته شدن اینترنت و محدود شدن آزادی رسانه ای و بلند شدن دوباره صدای خشونت طلبان حکومتی.

این مهمترین درسی است که مردم و نیروهای سیاسی میهندوست از این اعتراض ها می توانند بگیرند. باید بتوان مرز میان اعتراض مترقی و شورش ارتجاعی را مشخص کرد. به همان اندازه که از اعتراض مترقی باید پشتیبانی کرد دربرابر شورش ارتجاعی باید ایستاد. در شرایط کنونی ایران هر اعتراضی که مدعی باشد هیچ خواست اصلاحی ندارد و می خواهد کل حکومت برود یعنی یک شورش بالقوه ارتجاعی و همدست جریان های تجاوز طلب خارجی و گرایش های ارتجاعی حکومتی داخلی است زیرا هم هیچ هدفی ندارد و هم استفاده از هر وسیله و ابزاری در آن مجاز است که معنایش در نهایت جنگ داخلی و ویرانی ایران است. این درسی برای حکومت هم هست که با بستن راه اعتراض مسالمت آمیز داخلی آن را به سمت شورشی ارتجاعی سوق می دهد که سرانجام همه چیز را با خود خواهد برد و از جمله ایران و خود حکومت را.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetude

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 853  - 4 آبان 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت