جان سختی حکومت برای قبول هویت نسل بعد از انقلاب |
در جریان موج تازه مقابله با بد حجابی و یا بی حجابی بحث هائی در رسانه های ایران جریان یافت که برخاسته از واقعیات امروز جامعه ایران است. حکومت باید بپذیرد که بخشی از جامعه، خواه بزرگ توصیفش کنیم و خواه کوچک بپنداریم، نه تنها اعتقادی به رعایت حجاب ندارد بلکه بخشی از آنان از سر اعتراض به وضعیت موجود کشور، بر بیحجابی اصرار هم دارند. یکی از روزنامه ها در همین ارتباط نوشت: "نسل بعد از انقلاب ایران، از نظر فرهنگی و اعتقادی، دنباله نسل انقلاب و دفاع مقدس به حساب نمیآیند و در واقع شاهد نوعی انقطاع فرهنگی میان آنان با نسلهای قبل هستیم. آنان دستگاه ارزشی و رفتاری نسل قدیم را نپذیرفتهاند و تحت تاثیر فرهنگ نفسانی جهانی که در این روزها با پیشرفتهترین تکنولوژی و پیچیدهترین تکنیک ارائه میشود، قرار دارند" به نوشته این روزنامه "تا زمانی که تعداد آنان کم بود، شاید زور چاره کار بود و امکان باحجاب کردن آنان وجود داشت اما اکنون که متاسفانه کثیری از جوانان ما از بیهویتی فرهنگی در رنجند یا به هویت دیگری تمایل نشان میدهند، حجاب اجباری دشوار به نظر میرسد. ... حجاب اجباری را باید در حدی به قانون تبدیل کرد که امکان پیاده شدن آن باشد و الا قانون حجاب، در عمل به قانون متروکی مبدل خواهد شد که حتی اگر زور هم باشد، باز اجرایی نخواهد شد." نکاتی که این روزنامه به آنها اشاره می کند دارای برخی نکات درست است، بویژه آنجا که به بهره گیریهای سیاسی از مسئله حجاب برای مقابله با دولت حسن روحانی اشاره می کند. یا راهکار تحمیل حجاب اجباری را دشوار، ناکارآمد و بی نتیجه توصیف می کند. اما مقاله سیاست روز با دادن جنبه فرهنگی به مسئله حجاب و ربط دادن آن به باصطلاح بی هویتی نسل جوان و انقطاع فرهنگی میان این نسل و نسل انقلاب در واقع نشان می دهد که همچنان در چارچوب تبلیغاتی حکومتی حرکت می کند و نمی خواهد به عمق مسئله وارد شود. این روزنامه نمی خواهد اشاره کند که این جوانان ما نیستند که بی هویت شده اند، بلکه ایجاد بی هویتی سیاست رسمی حکومتی در ایران برای غیر سیاسی کردن جوانان است. بویژه که چند اعتراض و شورشی که در سالهای پس از جنبش سبز در ایران روی داد نشان داد چه ظرفیت و چه آرزوی بزرگی در نسل جوان کشور ما برای داشتن یک هویت فرهنگی مبارزه جویانه و دخالت موثر در سرنوشت خود وجود دارد که حکومت با تمام قوای خود می کوشد این هویت را تهی و ویران کند. بنابراین بی هویتی فرهنگی و انقطاع نسلها اگر هم وجود داشته باشد نتیجه برنامهها و سیاستهای راست حکومتی ایران برای حفظ قدرت و ثروت و جلوگیری از دخالت مردم و نسل جوان در سرنوشت و زندگی خود و آینده کشور است. در واقع سیاست و مداخله در سیاست عامل و عنصر اصلی ایجاد هویت در یک جامعه و در تک تک افراد جامعه است. چرا همچنان از نسل انقلاب و هویت آن سخن می گوییم؟ برای آنکه هویت این نسل در جریان شرکت در عالی ترین شکل عمل سیاسی یعنی شرکت در یک انقلاب ساخته شد. این نسل اگر از معیارها و آرمانهای خود هم در زیر شرایط سخت زندگی فاصله گرفته باشد آن را به شکل یک تناقض، یک دوگانگی نگاه می کند. ولی حکومت می خواهد یک نسل جوانی بسازد که اصلا هویت و معیاری نداشته باشد که بخواهد دچار تناقض بشود یا نشود. تازه خود نسل انقلاب هم تقسیم شده است. بخشی از این نسل که اکثریت بزرگ مردم می باشند بار بزرگ همه ناملایمات و سختیها را بر دوش کشیدند و همچنان پنجه در پنجه دشواریها پیش می روند و اقلیتی از "نسل انقلاب" و انقلابیهای بعد از انقلاب هم دستشان به کاسه و کیسه حکومتی وصل شد و بنام "نسل انقلاب" به چپاول مشغولند. نسل انقلابی که نماد آن افراد فاسد و اختلاس کاری که قرار باشند نسل جوان طبیعی است که با آنان "انقطاع فرهنگی" پیدا کرده باشد. حکومت از نسل جوان ما ناراضی و در وحشت است نه بخاطر اینکه این نسل دچار بی هویتی و انقطاع فرهنگی است، برعکس بخاطر آنکه هویت دارد و برای هویت خود و تحمیل احترام به خود می جنگند. نسل جوانی که شهامت خود را در جریان جنبش سبز، در دانشگاهها، در محلات حاشیه و پایین شهرهای بزرگ و دو اعتراض و شورش 96 و 98 نشان داد و همین امروز هم نشان می دهد. بسیاری از زندانیان سیاسی و مدنی امروز ایران نمونههایی از همین نسل جوان متهم به "بی هویتی" هستند و هزاران هزار دیگر از آنان در همه کوچهها و محلهها و شهرهای ایران وجود دارند. مسئله حجاب ولی بحثی دیگر است که از روز نخست و از صد سال پیش در ایران جنبه سیاسی پیدا کرد و پس از انقلاب هم تا به امروز جنبه سیاسی داشته است. و این مطلبی است که باید جداگانه بدان پرداخت.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 849 - 23 شهریور 1401