سرمقاله 875 دستگاه دیپلماسی ج. اسلامی نمی تواند ازغرب جدا شود! |
جهان در حال تغییر بنیادین است ولی مدیریت و تفکر حاکم بر دستگاه دولتی ایران و بویژه وزارت امور خارجه همچنان در گذشته زندگی می کند. نه این تغییرات را درک می کند و نه می خواهد بدان تن دهد، چه رسد با آن همراهی کند یا آن را پیش ببرد. ریشه این امر البته در منافعی است که گروه بندی های حاکم بر دستگاه دولتی ایران از جهان گذشته و در حال گذار دارد. یعنی جهانی که با حاکمیت غرب و آمریکا و دلار مشخص می شد، همان جهانی که مقصد ۷۰ میلیارد دلار پول مردم ایران به حساب های آنان فقط در کانادا در یک سال گذشته منتقل شده است. پایان این جهان برای اینان در حکم اعلان مرگ آنهاست. چین ستیزی، روسیه هراسی و در یک کلام "غربگرایی" ریشه در این منافع، ریشه در این تلاش برای حفظ جهان گذشته دارد. امروز غربگرایی از یک اندیشه، یک نگاه، یک رویکرد و یا علاقه به یک سبک زندگی ناشی شده است. غربگرایی در درجه اول در وضع حاضر به معنای عدم درکی انتقادی نسبت به واقعیت و جهان کنونی است. یعنی عدم درک جهانی که در حال پوست انداختن است. غربگرای امروز، در درجه اول کسی نیست که به یک جهان خاصی یا فرهنگ خاصی علاقه دارد، کسی است که به جهان کنونی نگاه انتقادی ندارد و نمی تواند آن را بفهمد و درک کند. غربگرا همچنان در بند اموزه ها و شناخت های گذشته خویش است و نمی تواند آنها را ارزیابی و در آنها تجدید نظر کند. مثلا آقایی بنام محمد علی سبحانی که خود را مدیر کل اسبق وزارت خارجه معرفی می کند در یادداشتی از گفتگوی تلفنی خود با مصطفی تاجزاده در زندان اوین و پاسخ به سوالات تاجزاده درباره سیاست خارجی ایران توضیح داده و از جمله درباره نگاه آمریکا به قرارداد پکن میان ایران و عربستان می گوید: آمریکایی ها هم با رابطه ایران و عربستان "مشکلی ندارند چون دنبال امنیت خلیج فارس هستند. بنابراین آنها هم تصور میکنند که مشکلشان برون سپاری شده و یکی دیگر دارد آن را حل میکند." از حدود بیست سال پیش که آمریکا تحت عنوان "مبارزه با تروریسم" پای خود را در منطقه خاورمیانه گذاشت تا به امروز، این منطقه جز جنگ و ویرانی و کشتار چیز دیگری به خود ندیده است. آنچه همه سران کشورهای منطقه خلیج فارس فهمیده اند، مطبوعات اروپا و آمریکا نگرانی خود را از آن اعلام می کنند، در آمریکا نسبت بدان هشدار می دهند این آقای مدیر کل اسبق وزارت خارجه متوجه نمی شود یا نمی خواهد متوجه شود و صحبت از علاقه آمریکا به امنیت خلیج فارس می کند. آمریکا حتی بخاطر این قرارداد تصمیم به تنبیه عربستان گرفته است. همه می دانند و گفتار و رفتار آمریکا در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا و افریقا نشان داده که آمریکایی ها دنبال جنگ و تجزیه و فروپاشی همه کشورهای بزرگ در این منطقه هستند. اکنون در آمریکا رسما می گویند که باید جلوی بازسازی روابط سوریه با عربستان را بگیریم. آقای مدیر کل اسبق وزارت خارجه در جایی دیگر موضع ایران در جنگ اوکراین را اشتباه قلمداد کرده و می گوید : "تاج زاده دربارهی اوکراین پرسید. گفتم اشتباهی بود که ایران کرد و از دست دادن اروپا که همیشه توازنی در سیاست خارجی برقرار میکرد، ما را از تعادل خارج کرد." ما نمی دانیم آقای تاج زاده در این مورد چه نظر داده، اما غربگرایی به این آقا اجازه نمی دهد که واقعیت را ببیند. اولا امروز همه می دانند که اروپا زائده ای از امریکاست و حتی درباره مسائل داخلی خود قدرت تصمیم گیری ندارد. ثانیا این اروپاست که دم خود را به دم آمریکا بسته و حاضر به همکاری با ایران نیست. ایران هیچگاه مانعی دربرابر اروپا نگذاشته است. از همه مهم تر اینکه آن جهانی که اروپا در آن وزنه تعادل می توانست باشد، تازه، اگر هم بود، اکنون تمام شده است. ما به یک دوران تازه تاریخی وارد می شویم که اروپا اگر می خواهد زنده بماند و منافع خود را حفظ کند باید در کنار شرق یعنی چین و روسیه و آسیا و حتی ایران قرار بگیرد. این ایران نیست که باید در کنار اروپا قرار گیرد، این اروپاست که باید خود را از وابستگی به آمریکا جدا کند و منافع خود را در رابطه با شرق و ازجمله ایران جستجو کند. این نکته ایست که اکنون بسیاری از سیاستمداران واقع بین اروپایی هم رسما می گویند که آخرین نمونه آن سخنان نوه شارل دوگل در فرانسه است که آینده فرانسه و اروپا را در جدا شدن از آمریکا و پیوستن به شرق ممکن می داند. نباید فکر کرد که آقای سبحانی مدیرکل اسبق است و مثلا مدیر کل های کنونی وزارت خارجه با ایشان تفاوتی دارند. همه وزارت خارجه همین است. به همین دلیل است که شمار کارکنان سفارتخانه ما در کوچکترین کشور اروپایی از چین یک میلیارد و نیم میلیون نفری که بزرگترین مشتری نفت ایران است بیشتر است. غربگرایی و غربگرا بودن تا آنجا که یک گرایش فکری و فرهنگی است اشکالی ندارد و به کسی هم ربطی ندارد و هرکس آزاد است هر گرایشی را داشته باشد. ولی غربگرایی سیاسی نه تنها مانعی دربرابر نگاه انتقادی نسبت به جهان و درک جهان کنونی است، بلکه به نیروی واپسگرایی در جهت حفظ جهان گذشته نیز تبدیل شده است. روسیه هراسی و چین ستیزی غربگرایان یک امر فرهنگی نیست، تلاشی است در جهت جلوگیری از تغییر و حفظ جهان گذشته. تلاشی است که پیشاپیش شکست خورده است ولی می تواند تا قطعی شدن این شکست، لطمات جدی به کشور ما و گذار مسالمت آمیز به جهان آینده وارد کند.
تلگرام راه توده:
|