راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جهان چند قطبی

علیرغم هر کارشکنی

به پیش خواهد رفت!

 

  

امروز در همه رسانه ها از گذار به "جهان چند قطبی" سخن می رود. محتوای این جهان چند قطبی چیست؟ آیا بجای یک قطب - مثلا آمریکا با سلطه انحصاری- قرار است چند قطب مشابه آمریکا ظهور کنند که در رقابت بر سر سلطه با همدیگر هستند؟

این تصویری است که دستگاه تبلیغاتی آمریکا و غربگرایان ایرانی از ماهیت جهان چندقطبی ارائه می دهند. براساس این درک گذار به جهان چند قطبی نه برآمده از یک سلسله تحولات عمیق و عینی بلکه حاصل تصادف و تغییر تناسب قوا میان قدرتهاست. بنابراین می توان مانع آن شد. اگر در اوکراین بتوان بر روسیه غلبه کرد، اگر چین را بتوان به جنگ بر سر تایوان کشاند، اگر بتوان خاورمیانه را در خون غرق و آن را تجزیه کرد، اگر بتوان در آمریکای جنوبی و مرکزی با هر وسیله دولت های طرفدار غرب را بر سر کار آورد که مدام تنش های داخلی را تجربه کنند و ... می توان مانع از گذار به جهان چند قطبی شد. در حالیکه همه اینها – اگر هم ممکن باشد که ممکن نیست – می تواند گذار به جهان چند قطبی را به تاخیر بیندازد نه آنکه جلوی آن را بگیرد.

گذار به جهان چند قطبی یا دقیق تر به عصر پایان سلطه و هژمونی کشورها بر یکدیگر حاصل روندهای عمیق و عینی در نتیجه رشد نیروهای مولده و جهانی شدن سیستم سودآوری است. پیدایش سیستم تولید برای سودآوری از سده شانزدهم به بعد در مرحله نخست موجب ایجاد فاصله میان کشورها و برقراری تدریجی مناسبات سلطه میان آنها شد. مثلا ایران یا چین یا هند در سده شانزدهم با اروپا فرقی نداشت و از آمریکای امروز به مراتب پیشرفته تر بودند. ولی ورود به سیستم تولید برای سودآوری موجب پیشرفت یک سلسله از کشورها و انحطاط برخی دیگر شد و فاصله میان آنها را آنچنان زیاد کرد که امکان سلطه و هژمونی اروپایی ها و بعدا آمریکا را بر بقیه جهان فراهم ساخت. با پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه نخستین ضربه به این نظم مبتنی بر سلطه وارد شد که پس از جنگ دوم جهانی با آزادی نیمی از اروپا و پیروزی انقلاب در چین و سپس انقلاب ها و جنبش های ضداستعماری نخستین مرحله برای معکوس شدن جریان تاریخی پیشین و نزدیک شدن سطح اقتصادی و اجتماعی کشورها به یکدیگر آغاز شد که با فروپاشی اتحاد شوروی این روند موقتا کند گردید.

آنچه اتحاد شوروی نتوانست انجام دهد تضادهای جهانی شدن سرمایه داری انجام داد. سرمایه داری در جستجوی بازار و منابع و مواد خام هرچه بیشتر کشورها را به مدار خود کشاند و در نتیجه زمینه آشنایی با دستاوردهای تولیدی و تکرار و تقلید از آنها را در جهان زیر سلطه بوجود آورد. برامد چین و هند و کشورهایی که امروز بریکس را تشکیل می دهند – بجز روسیه - حاصل همین روند بود. بنابراین، گذار به جهان چند قطبی و غیرهژمونیک نتیجه روند عینی رشد و توسعه نیروهای مولده در همه کشورها و درسطح جهان است. و به همین دلیل است که اکنون سیاست آمریکا و اروپا جنگ در همه جاست. تنها راهی که آنها برای جلوگیری از توسعه کشورها یافته اند جنگ و خونریزی یا دامن زدن به تضادهای داخلی است بنحوی که به نابودی نیروهای مولده کشورها منجر شود. همان استراتژی طبقه حاکمه آمریکا اعم از جمهوریخواه و دموکرات که ترامپ آن را به صراحت بیان کرده بود: آمریکای امن و آرام در جهانی ناامن و ناآرام.

بحث دیگر این نیست که کدام کشور متحد امریکاست و کدام کشور مخالف. اروپا هم باید فدای آمریکا شود و حمایت از اسرائیل هم بخاطر نقشی است که در ایجاد جنگ و ویرانی و بحران دائمی در آن منطقه دارد و نه دیگر بخاطر تعهدی خاص نسبت به اسرائیل. حتی آنهایی را هم که آمریکا امروز برای مهار حریفان در حال ظهور تقویت می کند برای نابودی فردای آنها نقشه دارد و قرار نیست آنها به شاخ جدیدی برای هژمونی امریکا به جای قبلی تبدیل شوند. ولی همین نیز تضاد و بی آیندگی کوشش برای جلوگیری از فرا رسیدن دوران پایان سلطه و برتری ها را نشان می دهد. یعنی برای آنکه بتوان جلوی رشد یک کشور را گرفت باید به رشد کشوری دیگر کمک کرد که در نهایت روند نزدیک شدن اقتصادها به یکدیگر را سرعت می دهد نه آنکه مانع آن شود.

جهان چند قطبی جهانی است که در آن قدرت های بزرگ همچنان وجود خواهند داشت ولی قدرت های سلطه گر نه. این هم بخاطر این نیست که برخی قدرت ها انگیزه هایی بهتر نسبت به دیگران دارند یا ندارند. روند نزدیکی اقتصادها و رشد نیروهای مولده در سطح جهان اجازه تداوم سلطه را دیگر نمی دهد. قدرت هایی مانند چین و روسیه که این واقعیت را درک کرده اند و آن را در سیاست خارجی خود گنجانده اند پیروزمندان این روند تاریخی خواهند بود. در حالیکه آمریکا و اروپا که همچنان به آن درک کهنه استعماری مبتنی بر سلطه و هژمونی خود چسبیده اند باید منتظر شکست هایی سخت تر باشند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 876  - 30 فروردین 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت