راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 923

هوشمندی ایران در تشخیص

افول دیپلماسی کشتی های توپدار

 

حوادث منطقه و جهان، از آغاز جنگ غزه نشان می دهد که جهان پس از یک سده به پایان عصر "دیپلماسی قایق های توپدار" وارد می شود. بنای این دیپلماسی که از آغاز سده بیستم و دولت تئودور روزولت در آمریکا به سیاست رسمی دولت آمریکا تبدیل شده بود، بر آن بود که با فرستادن کشتی های جنگی می توان بدون جنگ هم پیروز شد. در جریان جنگ غزه نیز آمریکا قبل از آنکه وزیرخارجه خود را به منطقه اعزام کند ابتدا اعلام کرد که ناوهای هواپیمابر خود را به منطقه مدیترانه و دریای سرخ اعزام خواهد کرد. این ناوها در واقع بعنوان پشتوانه دیپلماسی آمریکا برای تحمیل خواست های خود در منطقه محسوب می شد.

شکست دیپلماسی آمریکا نشانه شکست این ناوها هم بود. نه تنها ناوهای آمریکایی کسی را نترساند و قدرتی را برای آمریکا ایجاد نکرد بلکه خود به یک نقطه ضعف آن تبدیل شد. هم حزب الله لبنان و هم انصار الله یمن تهدید کردند که به این ناوها حمله خواهند کرد و یمن هم عملا به این حملات دست زد.

توازن قوای جدید علمی و نظامی که در جهان ایجاد شده و این واقعیت که چین و روسیه دستاوردهای نظامی و دفاعی خود را در اختیار دیگر کشورها قرار می دهند و ظرفیت هایی هم که در داخل خود کشورهایی مانند ایران ایجاد شده است همگی ناقوس های عصر دیپلماسی قایق های توپدار را به صدا دراورده است.

افول دیپلماسی کشتی های توپدار با افول نقش خود این کشتی ها همراه است. همانطور که در طبیعت حیوانات بزرگ و غول پیکر بتدریج در معرض تهدید و انقراض هستند و منقرض شده اند در عرصه نظامی هم تسلیحات بزرگ ابعاد در معرض تهدید هستند. اکنون تسلیحات کوچک و چابک مانند قایق های تندرو، یا پهپادها که بهای چندانی هم ندارد و صد هزار فروند از آنها یک صدم یک ناو هواپیمابر هم قیمت ندارد عرصه را اشغال کرده اند و می توانند ضربات جبران ناپذیری به این ناوها وارد کنند. به همین دلیل است که آمریکا ناوهای خود را از مدیترانه عقب کشیده یا در دریای سرخ پنهان کرده است. یکی از هوشمندی ها و دوربینی های ایران همین تشخیص به موقع و زودهنگام پایان عصر ناوهای هواپیمابر بود که با تولید قایق های تندرو این هوشمندی را نشان داد.  

تاریخ عرصه گذار از دوران های ناموزونی و موزونی میان کشورها بوده است. موزونی دوران جامعه اولیه به ناموزونی دوران برده داری انجامید که در اوج آن جوامع یا کشورهایی دیگران را برده خود می کردند که به دنبال خود موزونی دوران فئودالی و خانخانی را آورد و در پی آن ناموزونی سرمایه داری در طی چند صد سال حاکم شد و اکنون ما وارد عصر موزونی تازه ای می شویم که جز سوسیالیسم و برابری کشورها راه دیگری برای حفظ حیات و صلح بر روی کره زمین باقی نمی گذارد. بدینسان دوران طولانی چند صد ساله رشد ناموزونی میان شرق و غرب و کشورهای شمال و جنوب بطورعینی ضد خود یعنی شرایط ورود به دوران موزونی و همسطح شدن کشورها را آورده است که یکی از نتایج آن همین پایان عصر دیپلماسی قایق های توپدار و قدرت های امپریالیستی است.

این گذار البته با خطرهای بسیار همراه است و قدرت هایی که به آقایی و برده کردن دیگران عادت کرده اند به همین سادگی حاضر به از دست دادن جایگاه خود نخواهند بود ولی راه دیگری هم در برابر بشریت وجود ندارد. مهم این است که ما و کشور ما بتوانیم در این دوران گذار نقش شایسته خود را در ایجاد این جهان عادلانه تر ایفا کنیم.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 923  -  29 فروردین 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت