روزنامه "نیویورک تایمز" مقاله ای زیر عنوان رمزآلود "چگونه 5 کشور می
توانند تبدیل به 14 کشور شوند" را منتشر کرده است. سخن اصلاً درباره یک
معمای ریاضی، آنطور که میتوان در مورد آن فکر کرد نیست، بلکه در مورد تغییر
و تجدید نقشه خاورمیانه است. این حتی یک مقاله نیست، بلکه نقشه ای از
خاورمیانه است که نشان داده چگونه می خواهند از پنج کشور منطقه چهارده کشور
ایجاد کنند. برش منطقه "بطور زنده" به لحاظ سیاسی به عنوان یک پیش بینی
ارائه شده است. در سوریه، رقابتهای مذهبی و قومی میتواند آن را حداقل به
سه بخش تقسیم کند.
1- علویها، اقلیتی که دهه ها سوریه را کنترل کرده و بر کریدور ساحلی حاکم
است.
2- کردستان سوریه می تواند جدا و در نهایت با کردهای عراق ادغام شود.
3- مرکز اهل سنت جدا میشود و سپس میتواند با استانهای عراق ضمن تشکیل
سنیستان، متحد شود.
«در نتیجه رقابتهای قدرتمند قبیلهای و منطقهای، لیبی شاید به دو بخش
تقسیم شود: بخشهای تاریخی "تریپولیتانیا " یا اقلیم طِرابْلُس و "سیرنه" (نام
دیگر برقه. مترجم) - و شاید "فزان"سومین ایالت در جنوب غربی شود». «فقیرترین
کشور عربی [یمن] ممکن است در نتیجه همه پرسی احتمالی در مورد استقلال جنوب
یمن (دوباره) به دو قسمت تقسیم شود».
طراحان آمریکایی بویژه علاقمند به تقسیم عربستان سعودی بوده که به اعتقاد
آنها ممکن است در درازمدت به پنج بخش تقسیم شود (آنطور که در سال 1914بود)
به دلیل رقابتهای قبیلهای و شیعه و سنی و همچنین بخاطر مشکلات اقتصادی و
رقابت بین ولیعهد ها. به گفته "نیویورک تایمز"، دولت- شهرهای مستقل نیز به
وجود خواهند آمد: بغداد، "مصراطه" در شمال لیبی و "جبل الدروز" در جنوب
علویتستان که از سوریه جدا شده است. اتحاد کردهای سوریه و عراق و تشکیل
کردستان مستقل نیز پیش بینی می شوند. ممکن است تشیعستان در جنوب سوریه ظهور
کند. در واقع، این خیالپردازیها اصلاً یک پیشبینی نیستند، بلکه ارائه
طرحی برای تغییر شکل خاورمیانه مطابق با دکترین «وودرو ویلسون» مبنی بر «هر
مردمی در قلمرو خود» هستند. تا آنجا که به مقاله منتشره شده در نیویورک
تایمز در مورد خاورمیانه که به قطعات کوچک برش شده مربوط می شود ، این
گزینهایی تاسف آور از "نقشه های رالف پیترز" شناخته شده ای است که مطابق
با واقعیت های فعلی تنظیم شده است.
در ژوئن 2006، تحلیلگر نظامی آمریکایی، سرهنگ «رالف پیترز»، مقالهای با
عنوان «مرزهای خونین» در مجله "نیروهای مسلح" منتشر کرد. در اینجا در مورد
حقایقی سخن رفته که به طور کلی برای هر کسی که با تاریخ خاورمیانه و جهان
عرب به طور کلی آشنا است، شناخته شده است. تمامی مرزهای کنونی و تقریباً
همه دولت های کنونی توسط استعمارگران انگلیسی- فرانسوی با این توقع ایجاد
شدند که صلح هرگز در این مکان ها برقرار نباشد. «پیترز» نوشته است که «ما
با بد رفتاریها و دژدیسیهای بی نهایت بزرگ و تصنعیایی روبرو هستیم که تا
زمانی که نفرت و خشونت ادامه دارند، فعلا اصلاح نخواهند شد. به آنهایی که
از «اندیشیدن به غیر ممکن ها» خودداری می کنند، ضمن اعلام اینکه مرزها
نباید تغییر کنند و همین است و بس، ارزش یادآوری دارد که مرزها هرگز در طول
سده ها دست از تغییر نکشیده اند. «پیترز» در نوشته خود درخواست کرده که
بلافاصله باید به ترسیم جدید مرزهای کل خاورمیانه، این "هیولای فرانکنشتاین"
بپردازیم. همه کشورهای جدید در چیدمان و نمایه ی او باید بر پایه اقوام
مختلف استوار باشند، زیرا به عقیده «پیترز»، «پاکسازی قومی کارساز
است».«پیترز» همچنین نقشه ای از به اصطلاح "خاورمیانه جدید" منتشر کرد. در
یکی از گردهماییهای نظامی آمریکا، به اینکه «پیترز»، که هرگز در عملیات
نظامی مهم و اساسی شرکت نکرده، "نقشه مرگی" را منتشر میکند که تقسیم
خاورمیانه در امتداد مرزهای جوامع قومی را در نظر دارد، برآشفته شدند. در
این بین، اصطلاح «خاورمیانه جدید» که همزمان با انتشار «پیترز» بود، در تل
آویو توسط «کاندولیزا» رایس وزیر امور خارجه آمریکا نیز ابراز شد. این
اصطلاح و نظریه مربوطه بزودی توسط وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا و نخست
وزیر اسرائیل «ایهود اولمرت» در اوج جنگ اسرائیل در لبنان اتخاذ شدند. «اولمرت»
و «رایس» به رسانه های جهان خبر دادند که پیاده کردن پروژه «خاورمیانه جدید»
با لبنان آغاز شده است.
طرح «خاورمیانه جدید» به ایجاد کمانی از بی ثباتی و آشوب از لبنان تا
مرزهای افغانستان، جایی که زمانی پادگان های ناتو مستقر بودند، خلاصه و
محدود شده است. در واشنگتن و تل آویو ارزیابی می کردند که لبنان از پای
درآمده توسط اسرائیل، نقطه بحرانی خواهد بود که با آن بازسازی دوباره مرزها،
ضمن آزاد کردن نیروهای کنترل شده اغتشاش و بلبشو، در سراسر خاورمیانه
آغازخواهد شد. این مسئله به آمریکا و اسرائیل امکان می داد که منافع
ژئوپلیتیکی خود را با دستاویز حفظ صلح و آشتی طرفین، عملی سازد. انتشار «نقشه
مرگ» جدید "نیویورک تایمز" همراه بود با مقاله «رابین رایت»عضو موسسه «وودرو
ویلسون»، که درگیری های خونین آغاز شده توسط آنگلوساکسونها در سال های
اخیر در خاورمیانه را ، یعنی گرایش به جوامع قومی منطقه برای تعیین سرنوشت
خود قابل توجیه می دادند. فروپاشی سوریه در محدوده های قومی و مذهبی، به
عقیده وی، پیش از این نیز در عمل صورت گرفته است. سنیها و شیعیان عراق
گویا در گرداب جدایی خواهی درگیر خواهند شد. در لیبی، «تریپولیتانی ها به
مغرب یا جهان غرب اسلام نگاه میکنند، و سیرنائیکاییها به مشرق یا جهان
اسلام شرقی مینگرند. علاوه بر این، پایتخت درآمدهای نفتی را جذب می کند،
هرچند 80 درصد این درآمدها را شرق تامین می کند. بدین ترتیب، لیبی می تواند
به دو یا حتی سه قسمت تقسیم شود... "فزان" جنوبی نیز ویژگیهای قبیله ای و
جغرافیایی متمایزی دارد. به عقیده «رایت»، یمن جنوبی، جایی که سنیها در آن
زندگی میکنند، آرزوی دارد که به عربستان سعودی بپیوندد که به نوبه خود، هر
چه باشد آبستن «بالکانیزه شدن» است. در سال 2006، تلاش غرب برای بازسازی
دوباره نقشه خاورمیانه آنطور که نوشته به خاطر شکست ارتش اسرائیل در جنگ
علیه حزب الله لبنان نقش بر آب شد. اکنون ایالات متحده آمریکا و متحدان آن
دوباره طرح بید خورده «خاورمیانه جدید» را با یک «نقشه مرگ» بازسازی شده،
مورد توجه قرار دادند، که نمایانگر پاکسازی قومی در مقیاسی گسترده است، که
اما دیگرآغاز شده است. در 31 اکتبر، نشریه" تایمز اسرائیل" با دستاویز به
بیانیه دفتر نخست وزیر کشور «بنیامین نتانیاهو»، از برنامه اخراج بیش از
3/2 میلیون فلسطینی از نوار غزه به مصر گزارش داد. در رونوشتی از سند که
توسط وزارت اطلاعات تهیه و در 28 اکتبر توسط پورتال "سیچا مکومیت" منتشر
شده بود، به دولت توصیه می شود که کل جمعیت غیرنظامی منطقه تحت محاصره به
مصر کوچ کنند. این نشریه می نویسد که «این سند که به تاریخ 13 اکتبر است،
خواستار کوچ دادن غیرنظامیان در کمپ های اسکان موقت در شمال سینا و در
نهایت امر ساختن شهرهای دائمی و ماندگار و باز کردن دالان بشردوستانه است.
این برنامه شامل ایجاد یک محدوده حائل «لم یزرع وبایر» به درازای چند
کیلومتر در درون خاک مصر است تا تضمین شود که مردم نتوانند در مرزهای
اسرائیل ساکن شوند. اشاره میشود که مصر ممکن است تنها پایانگاه و سرمنزل
نهایی برای پذیرش فلسطینیها نباشد: ترکیه، قطر، عربستان سعودی و امارات
گویا می توانند از این برنامه پشتیبانی مالی کنند یا اهالی غزه را به عنوان
پناهنده و در بلند مدت به مثابه شهروندان کامل بپذیرند. سازمان اطلاعات
اسرائیل قصد دارد همچنین پناهجویان را به کانادا، به خاطر سیاست نرم
مهاجرتی آن، بفرستد. همه این اقدامات، به عقیده اطلاعات اسرائیل، برای
تامین امنیت اسرائیل مطلوب هستند. آنطور که روزنامه اسرائیلی "هاآرتص"
گزارش می دهد، دفتر «نتانیاهو» متذکر می شود که این برنامه تنها حکم "افکار
مقدماتی و ابتدایی" در مورد سرنوشت مردم نوار غزه را دارد. در حقیقت،
آمریکا و اسرائیل دارند اقدامات خود را هماهنگ می کنند و در عمل به پاکسازی
قومی در خاورمیانه می پردازند.
https://www.fondsk.ru/news/2023/11/03/ssha-namereny-perekroit-blizhniy-vostok-putyom-etnicheskikh-chistok.html
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
|