اعلام خبر خودکشی دوکارگر پیمانکاریِ پتروشیمیِ "چوار" ایلام، در واکنش به
اخراج از کار، که نوعی اعتراض منفی است و نه اعتراض اجتماعی و مهاجم، نشان
داد که خشم و اعتراض در جامعه ما تا چه حد عمیق شده است. این جنبش در
اعتراض به حجاب و دیگر محدودیت های اجتماعی - بویژه در ارتباط با زنان-
خلاصه نمی شود و عمق طبقاتی آن فراتر از جنبش های اعتراضی- اجتماعی است.
همه حوادث کوچک و بزرگی که یکی پس از دیگری روی می دهند نشان می دهند که
اوضاع کشور بسرعت رو به بن بست می رود و وضع کنونی قابل دوام نیست و سیاست
خارجی هر اندازه هم که مفید و مترقی باشد، نمیتواند با چنین پشت جبهه ای به
پیش برود.
در حالیکه جامعه ما در بحرانی پردامنه و گسترش یابنده در همه عرصههای
سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و مناسبات جهانی فرو رفته، ادامه
بیاعتنائی حکومت نسبت به آنها در حد همان خودکشی است که کارگران پتروشیمی
دست به آن زدند.
دولت ها درعمل نشان داده اند که نه می توانند با شخصیتهای پاکدست و کارامد
کار کنند و نه آنها با این دولت ها. انتصابهای دولتی و قضائی و نمایندگانی
که به مجلس برده می شوند، امامان جمعهای که در اوهام خود بسر می برند،
ترکیب اکثریت مجمع تشخیص مصلحت نظام یا قوه قضاییه همه و همه از یک الگوی
یگانه گزینش شخصیتهای اکثرا بی کفایت و البته خودی دارد. این دستگاه
حکومتی، عملا، حتی اگر خود را به گونه ای دیگر معرفی کنند، دارای گرایش های
قوی به طرف امریکا و غرب دارند.
اکنون می توان گفت مخرب ترین و گمراه کننده و بی پایه ترین سیاست حکومتی،
همانا سیاست حکومت یکدست بوده و هست. در همین حکومت های یکدست و از جمله
دولت کنونی، چند دستگی حاکم است. نه به این دلیل که برخی از آنها طرفدار
نگاه به شرق اند و یا برخی غربگرا، بلکه همه آنها غربگرا هستند اما در این
غربگرائی بر حسب منافع شخصی خود به چند دسته تقسیم شده و گریبان یکدیگر را
می گیرند. همین ترکیب بر مجلس نیز و بویژه در مجمع مصلحت و شورای نگهبان
نیز حاکم است و تکلیف قوه قضائیه هم که پیشاپیش روشن است. دم و دستگاهی که
عمق فساد و وابستگی آن به محافل پرقدرت مافیای اقتصادی محدود نیست!
این آپارات حکومتی، اگر در جهت یک سیاست واحد که توصیه ما همانا سیاست گردش
به شرق، با حفظ رابطه معقول و بر اساس منافع ملی با غرب و حتی با امریکاست،
دگرگون نشود، کار به سامان نخواهد شد. این به سامان شدن، نیازمند به سازمان
شدن است و به سازمان شدن معنائی جز جمع شدن در احزاب واقعی با خط مشی و
برنامه های مشخص اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نیست.
|