راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مسیحیان صهیونیست

در کالبد مسیحیت

دکتر سروش سهرابی

 

پس از آغاز جنگ اخیر در خاورمیانه که کشورهایی چون انگلستان و آلمان و فرانسه علاوه بر آمریکا به درجات مختلف در آن دخالت مستقیم نظامی دارند، موضوع "مسیحیان صهیونیست" دوباره مورد توجه قرار گرفت بخصوص وقتی جو بایدن هنگام دیدار از اسراییل پس از حمله هفتم اکتبر خود را یک صهیونیست توصیف کرد؛ یا برخی از داوطلبان غربی مسیحی در جنگ کشته شدند و میلیونها دلار کمک مالی از طرف برخی مسیحیان صهیونیست آمریکایی به شهرک نشینان و ارتش اسراییل فرستاده شد که همچون حضور برخی داوطلبان همچنان ادامه دارد.

نمی توان دانست که جو بایدن پرورش یافته در خانواده ای کاتولیک به خاطر ریشه پروتستان که دارد خود را همچون تعدادی از روسای جمهور پیش از خود مسیحی صهیونیست می داند یا انگیزه ها و عوامل دیگری در این زمینه نقش دارد که فی نفسه اهمیت چندانی هم ندارد. آنچه اهمیت دارد نقش مسیحیت صهیونیستی و چگونگی و چرایی  استفاده از مسیحیت صهیونیستی در درگیریهای خاورمیانه است.

بیاد بیاوریم که نظریه تقابل تمدن‌های یهودی مسیحی با تمدن اسلامی و شرقی که از سالهای پایانی قرن بیستم و بر پایه نظریه برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون اوج گرفت خود ریشه در سده نوزدهم دارد و میتوان آنرا شکل کمی تغییر یافته از تفسیر مذهبی منجر به  مسیحیت صهیونیستی دانست که مورد توجه گروههایی از پروتستانها بوده است. تقریبا در دوران شکل گیری جنبش پروتستانتیسم در قاره اروپا، به دنبال درگیری بین هانری هشتم و پاپ بدلایل شخصی و نیز منطق وجود حکومتی کاملا مستقل از پاپ، جدایی کلیسای انگلستان از کلیسای رم آغاز شد و کلیسای انگلیکان که به جز سلسله مراتب رهبری اختلاف ایدئولوژیک مهمی با کلیسای کاتولیک نداشت به تدریج شکل گرفت.

با گذشت زمان این کلیسا با وجود انکه از نظر ایدیولوژی شباهت بیشتری با کلیسای کاتولیک دارد خود را از جمله کلیساهای پروتستان به شمار آورد. پیوریتانیسم یا پاکدینی که نوعی بنیادگرایی مسیحی پروتستان است در قرن شانزدهم میلادی آغاز و معترض به نزدیکی ایدیولوژیک کلیسای انگلیکان و کلیسای کاتولیک بود و دارای فراز و نشیب های زیادی در انگلستان بر خلاف آمریکا می‌باشد.

اگر چه پروتستانتیسم از طرف نظریه پردازان حماسه سرای تمدن غرب و با اشاره به پیشرفتهایی که زودتر در برخی کشورها بدست آمده، بعنوان نو اندیشی و همزاد یا نتیجه رنسانس و عامل گسترش سیستم سرمایه داری معرفی میشود، در محتوا یک جریان بنیاد گرا و سلفی می‌باشد. توجه بیشتر به عهد عتیق و تفسیرهای ابتدایی از آن ویژگی مشترک تمام شاخه های پروتستان است که در اینجا مهمترین قسمت‌های آنرا خیلی فشرده یادآوری میکنیم .

عهد عتیق یا کتاب مقدس عبری  که با تغییراتی در انجیل نیز گنجانده شده است شامل سه بخش است :

تورات که همان دستورات شرعیست

نووییم یا کتاب نبی ها

کتوویم یا مکتوبات.

عهد عتیق را در زبان لاتینی تنخ نیز میگویند که ترکیب سه حرف اول این سه بخش است. پیوریتنها اهمیت زیادی برای کتاب آفرینش و کتاب دانیال و انجیل متی که یکی از انجیل‌های چهارگانه رسمیست و به نظر می‌رسد برای خوانندگان یهودی نگاشته شده است قایلند.

کتاب آفرینش که نخستین بخش از عهد عتیق است و نگارش آنرا به موسی نسبت می‌دهند بنا به نظر کارشناسان در حدود ششصد سال پیش از میلاد مسیح و با تاثیر گرفتن  از فرهنگهای مختلف میان رودان و مصری و کنعانی و حتی هیتی نگاشته شده است .این کتاب که شامل پنجاه فصل است از فصل دوازدهم به بعد  جایگاه قوم اسراییل و رابطه آن با خداوند و مفهوم قوم برگزیده و رابطه با اقوام دیگر و سرزمین موعود را در داستان‌های مختلفی از ابراهیم و اسحاق و یعقوب و پسرانش و سرانجام داستان حضرت یوسف مورد توجه قرار میدهد که بیشتر آنها در فرهنگ و مذاهب دیگر این پهنه جغرافیایی نیز وجود داشته یا وارد شده است.

داستان دانیال  که گفته می‌شود مقبره او در شهر شوش است، از مکتوبات عهد عتیق و در باره دوران تبعید دانیال و سه همراهش در بابل و سپس اقامت در ایران  است. تاریخ نگارش این دفتر به  دو زبان عبری و آرامی را کارشناسان به حدود دویست سال پیش از تولد مسیح نسبت می‌دهند و رویاها و پیشگویی‌های دانیال در مورد جنگها و نبردهای آینده و آخرالزمان و ...را شامل می‌شود. پیوریتن های مسیحی یهودیان را برگزیدگان خدا میدانند و تصور انان فشرده وار  اینست که پیش از ظهور مسیح همه یهودیان بایستی به سرزمین موعود بازگردند و در جنگ بزرگ آرماگدون با همکاری مسیحیان و مردگان پاک زنده شده بر دجال یا آنتی کریست غلبه کنند تا بدین ترتیب پس از کشتار کامل کافران، مسیح بازگردد و سلطنت خود را در اورشلیم آغاز و مسیحیان خوشبخت گردند. در اینکه یهودیان بازگشته به سرزمین موعود قبل از این کشتار مسیحی شده اند یا پس از آن خواهند شد اختلاف نظرهایی وجود دارد.

در آن دوران برخی از پیوریتن ها مجبور به مهاجرت به ژنو شدند و تحت تاثیر مکتب پروتستان ژان کالوین قرار گرفتند. معروفترین انها را میتوان اولیور کرامول دانست. پیوریتنها بدلیل فشارهای مذهبی از اولین  مهاجران به آمریکا بودند و گفته میشود که آنچه  ارزشهای آمریکایی نامیده میشود میراث فکری پیوریتنها می‌باشد. در انگلستان نیز دورانی از درگیری‌ها  با پادشاهان حامی کلیسای انگلیکان را داشته اند. اولیور کرامول تنهارییس جمهور کشور انگلستان نیز از پیوریتن ها بود و تصورات مشابهی از چگونگی بازگشت مسیح و جنگهای آخر الزمان و....داشت هر چند مهمترین کاری که انجام داد اجازه بازگشت یهودیان رانده شده در قرن سیزدهم  به انگلستان بود. 

ولی بتدریج ما از تاریخ یک فرقه مذهبی وارد بهره گیری از از اندیشه های فرقه ای برای اهداف سیاسی می شویم. در این زمینه برای درک بهتر تاریخ صهیونیسم مسیحی بهتر است آنرا به دو دوران تقسیم کرد :

اول. دورانی که امپراتوری عثمانی آنچنان قدرتمند است که تصور اجرای پیش گوییها و وعده های درج شده در عهد عتیق برای بازگشت به سرزمین موعود و ... امکانپذیر نیست. دوم. دوران افول امپراتوری عثمانی.

افول امپراتوری عثمانی از اواسط  قرن هفدهم آغاز شد  هر چند  تصرف موقت مصر و قسمت‌هایی از  فلسطین در آخر قرن هجدهم  توسط ناپلیون  انجام میشود. فکر حضور در شرق و داشتن مستعمراتی در خاورمیانه سالها پیش از انقلاب فرانسه وجود داشته و فرستادگانی از امپراتوری فرانسه سفرهایی برای بررسی چگونگی استقرار و نفوذ به این مناطق انجام داده بودند هر چند این ناپلیون بود که پیشنهاد تصرف این مناطق را به اداره کنندگان یا دایرکتوری آن دوران جمهوری فرانسه پس از انقلاب کبیر ارایه کرد و بدلایلی مورد قبول قرار گرفت.

در همین دوران حمله به مصر و پس از آن فلسطین، استفاده از  مسیحیت و یهودیت صهیونیستی  بعنوان ابزاری برای تسلط بر خاورمیانه از طرف ناپلئون کاتولیک مطرح میشود. از اقدامات دیگر ناپلئون برای  آسانتر کردن راه خود شایعه گرویدن به اسلام نیز بود و به این ترتیب او کسی است که علاوه بر شایعه گرویدن به اسلام  کمک گیری از مسیحیان صهیونیست و یهودیان را برای کنترل خاورمیانه در نظر دارد. میتوان گمان کرد که به استفاده از یهودیان و پروتستانها برای کنترل خاورمیانه پیش از انقلاب فرانسه و عروج ناپلئون فکر شده بوده است و به این ترتیب میتوان گفت که کاتولیکها  اولین بار به  استفاده ابزاری از تفسیرهای مذهبی پروتستانها ی صهیونیست و استفاده از مهاجرت یهودیان برای کنترل خاورمیانه فکر کرده اند.

تهاجم ناپلئون به مصر و فلسطین که بدلیل وحشی‌گری های و بیرحمی های مشابه جنگهای صلیبی در آن ، حتی از طرف برخی از مورخان همراه او نژاد پرستانه توصیف شده است با همکاری انگلستان و عثمانی پایان یافت ولی پرچم ایدیولوژیکی که توسط فرانسه و ناپلئون برای اسان کردن تسلط بر خاورمیانه برافراشته شده بود بر زمین نماند و به گفته دکتر استفان سایزر از کشیشان کلیسای انگلیکان و محقق مسیحیت صهیونیست، این پرچم توسط دولت انگلستان و از سال ۱۸۰۸ دوباره بدست گرفته شد. بایستی توجه کرد که انگلستان اوایل قرن نوزدهم بیش از صد و پنجاه سال با فرمانروایی کرامول فاصله دارد و چنین بازگشتی به میراث پیوریتن ها پرسش برانگیز است. به این ترتیب مرز بین باورمندان و بهره‌برداران از باورها از آغاز قرن نوزدهم به بعد کاملا ناروشن میشود.

به همین دلیل در آغاز گفتگو گفتیم که بررسی انگیزه جو بایدن ناممکن است. اینکه او  باورمندی چون جرج بوش یا فرصت طلب هوشمندی چون ترامپ است انچنان اهمیت ندارد که نتایج  استفاده ابزاری از باورها و باورمندان که یکی از انها ممکن است کشتار جمعی توسط اسرائیل و بی‌تفاوتی یا حتی خوشحالی برخی در برابر ان باشد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 910  -  6 دیماه 1402                                اشتراک گذاری:

بازگشت