3 ویژگی برای رهبری در هر حزبی |
هر فردی برای مبارزه و کار سیاسی، بویژه اگر مدعی رهبری هم باشد در صورتی موفق است که دارای سه ویژگی باشد: 1- صداقت در سیاست، پرهیز از دروغگوئی و صراحت در بیان مستدل آن سیاست؛ 2- داشتن آگاهی و مطالعه لازم؛ 3- داشتن تجربه مستقیم سیاسی از جامعهای که درباره آن صحبت میکند مورد اول تا حدود زیادی خصلتی و عادتی است و نه اکتسابی مورد دوم یعنی آگاهی و مطالعه امری اکتسابی است. یعنی فرد میتواند با مطالعه به آگاهی برسد. مورد سوم عمدتا تجربی است. یعنی فرد مستقیما تجربه ای را کسب کرده باشد. ما در مقالات و مصاحبه های بسیاری از مدعیان رهبری در احزاب و سازمان های سیاسی و از جمله گردانندگان نشریه نامه مردم شاهد کم آگاهی از جامعه، تاریخ ایران و بویژه تحولات سیاسی ایران هستیم. این کم آگاهی را می توان تا حدودی با مطالعه جبران کرد، اما خصلت ها و نداشتن تجربه را نمی توان با مطالعه بدست آورد و یا عوض کرد. ما بارها شاهد بوده ایم که افرادی از رهبران سیاسی در تحلیل دقیق و به روز اوضاع ایران عاجز بوده اند. اطلاعاتشان درباره سالهای پیش از انقلاب و اول جمهوری اسلامی در حد صفر است و اصلا در ایران نبوده اند و یا اگر بوده اند آنقدر جوان و حتی نوجوان بوده اند که در جریان مستقیم مسائل ابتدائی جامعه، انقلاب و جمهوری اسلامی نبوده اند. همین افراد که حالا عمدتا در مهاجرت سن و سالی پیدا کرده اند وقتی درباره اتحادها و یا وحدت ها سخن می گویند عمق بی خبری و کم آگاهی خود را آشکار می کنند و آنجا که به دروغ متوسل می شوند مشمول بند اول از سه بندی می شوند که دربالا به آن اشاره کردیم. یعنی خصلی و عادتی است. به آن دلیل که از ماهیت و کاربرُد اتحادها اطلاعات و تجربه ندارند. نکاتی را مطرح میکنند که به هیچ وجه باری از عمل و آگاهی در آن نیست و عمدتا لفاظی است. برای مثال نمیدانند که وقتی حزبی شعاری مرحلهای برای عبور از یک مرحله تحولات اجتماعی را انتخاب و تفسیر و تبلیغ میکند، بقول امروزیها "کف" خواسته آن حزب را مطرح می کند و مبنای اتحاد با دیگر احزاب همین شعار است. بر مبنای همین تجربه و علم باید دید آن نیروهائی که بالقوه متحد مرحلهای حزب برای عبور از مرحله کنونی می توانند باشند، بالفعل حاضر به اتحاد با شعار مرحله ای حزب هستند؟ از این مرحله به بعد است که صف بندی نیروهای عمدتا داخل کشور و سپس خارج از کشور برای مبارزه عملی و نه حرفهای شعاری مشخص میشود. نکته بسیار مهم دیگر که حزب توده ایران دو تجربه مهم آن را در دو جبهه "آزادی مطبوعات" در سال 1327 و جبهه احزاب طرفدار آزادی در سال 1323 دارد، آنست که هرگاه اتحاد با حزب توده ایران عملی شده، دلیل آن قدرت و نیروی حاضر در صحنه حزب در داخل کشور بوده است. تقریبا همین تجربه در آستانه انقلاب 57 و سالهای اول پس از انقلاب تکرار شد. تحلیل دقیق حزب توده ایران از آینده رژیم شاه در طرح برنامه 52 و شعار جبهه ضد دیکتاتوری و فعالیت مخفی و سازمانی حزب در داخل کشور توانست ذخیره سیاست اتحاد و انتقاد در سالهای پس از انقلاب بشود و در سالهای آستانه انقلاب نیز موجب تشکیل عملی جبهه ضد دیکتاتوری در کف خیابانها شد. تا این دو بال اتحاد (تحلیل دقیق از جامعه و رویدادها و ارتباط حزبی با داخل کشور) را نتوان بوجود آورد و عمدهترین توجه به داخل کشور را با هدف اتحاد با نیروهای حاضر در صحنه و نه خارج از کشور نتوان ساخت، ناممکن است بتوان نیم متر هم پرید! چنان که تقریبا درباره همه احزاب و گروههای سیاسی خارج از کشور شاهدیم. ما با در نظر گرفتن فاجعه کشتار تقریبا تمام رهبران با سابقه و پر تجربه حزب توده ایران در زندانهای جمهوری اسلامی بارها گفته و نوشتهایم که یگانه راه حل باقی مانده برای احیای حزب، پیروی از مشی و سیاست شناخته شده تودهایست. یعنی وفاداری به همان شناسنامهای که مردم ایران و حتی حکومتها حزب توده ایران را با آن شناسنامه می شناسند. تنها در اینصورت است که این مشی و سیاست بتدریج نیروی خود را در صحنه عملی میسازد و مییابد و خون رفته از بدن حزب توده ایران جبران میشود.
تلگرام راه توده:
|